دهه هفتاد شاهد پایان استراتژی دو ستونی بود؛ غرب می‌‌دید که «جانش می‌‌رود» و یکی از متحدان کلیدی‌‌اش یعنی ایران با تحولات بنیادین مواجه شده است. این انقلاب در سال ۱۳۵۷ تمام معادلات را بر هم زد. انقلاب ایران نه‌‌تنها ترتیبات امنیتی منطقه‌‌ای را دگرگون ساخت، بلکه مهم‌تر این بود که این کشور سیاست موازنه منفی را در پیش گرفت. تحولات انقلابی باعث شد که ایالات‌‌متحده به‌طور اخص (و غرب به‌طور اعم) به بازنگری اساسی در تحولات منطقه روی‌‌آورند. از همین رو آنها عربستان را در کانون توجه و محاسبات خود قرار دادند. اما حقیقت این است که امنیت منطقه‌‌ای بدون حضور ایران را می‌‌توان همچون انسان معلولی دانست که فقط یک‌‌پا دارد (عربستان) که موظف است جور تمام بدن را به دوش کشد و امنیت را یک‌‌تنه برقرار سازد. چگونه؟ با پمپاژ پول و تقویت متحدان عرب.

اگرچه کشورهای کوچکِ دیگرِ این خرده سیستم منطقه‌ای هم به‌‌واسطه‌‌ی منابع زیرزمینی توانسته‌‌اند در قامت بازیگر جلوه کنند؛ اما قدرتشان تا حد زیادی برخاسته از جوشش‌‌های درونی نیست، بلکه اتکا به قدرت‌های بزرگ است که توهم بزرگ بودن را در آنها دمیده است؛ بااین‌‌وجود، این کشورها کوشیده‌‌اند به مدد درآمدهای نفتی در مسیر توسعه قرار گیرند و سرمایه‌‌گذاری‌‌های کلانی در زمینه‌‌ی نانو تکنولوژی، صنایع «های‌تک» و دیگر زیرساخت‌‌های توسعه‌‌ای انجام دهند. امروز شیخوخیت، شتر، شمشیر و شیر نفت جلوه‌های مدرن‌‌تری یافته است. اعرابی که تا دیروز تصوری از توسعه نداشتند امروز به مدد پول نفت و ارتباطات جهانی نه‌‌تنها جدیدترین تکنولوژی‌‌ها را وارد می‌‌کنند، بلکه مدام در حال سرمایه‌‌گذاری بر زیرساخت‌‌های غربی و خرید اوراق قرضه، سهام شرکت‌های بزرگ و غیره برآمده‌‌اند تا به یک بده‌بستان متقابل بپردازند: پول خود را به غرب ببرند و از سوی دیگر، آنها را به پول خود نیازمند کنند.باری، غیبت ایران از تحولات منطقه و خروجش از مدار قدرت‌های میانیِ متحدِ غرب در منطقه باعث شد این خرده‌سیاست منطقه‌ای شرایط دیگری را تجربه کند. از اول انقلاب ۵۷ تاکنون کشورهای عربی به‌‌ویژه خرده سیستم خلیج‌‌فارس نزدیک به هزار میلیارد دلار واردات تسلیحات داشتند و حدود ۲تریلیون دلار هم فروش نفت. به دیگر سخن تحولات جدید در ایران باعث شد خریدهای نظامی کشورهای خلیج‌‌فارس به اوج برسد. لرزه‌های دیگری مانند جنگ کویت، اشغال مسجدالحرام و اتفاقاتی از این ‌‌دست منطقه را درگیر رقابت میان نیروهای دولتی و بازیگران فروملی کرد. حملات تروریستی ۱۱سپتامبر و اشغال افغانستان و سپس اشغال عراق و سقوط صدام ضربه نهایی را به نظم منطقه‌‌ای کهن وارد آورد.