ناگفتههای گفتنی
خاطرات و تاملات الیاس شوفانی، متفکر برجسته فلسطینی درباره فلسطین، صهیونیسم و اسرائیل
دکتر الیاس شوفانی، یک نکته قابل توجه این است که شما یکی از شماری چند از اندیشمندان و پژوهشگران عرب هستید که فعالیت آنها در کار سیاسی مستقیم و روزمره، مانع ارائهی آثار فکری و نظری آنها شده است. گویی حضورشان در جنبش سیاسی عربی، مانعی در برابر پیشرفت آنها در زمینه پژوهش و تولید اندیشه و نظریهپردازی یا به اختصار «به سرانجام رساندن طرحی فرهنگی و فکری برای بیداری امت عربی» شد. در تجربه شما هم میبینیم، موفقیتهای بیشتر و همهجانبهتر شما در حوزههای فکری و نظری، پس از آن به انجام رسید که فردی مستقل از گروههای سیاسی سازمانیافته فلسطینی شدید. به نظر شما این پدیده را چگونه میتوان تحلیل کرد و معنا و مفهوم کلی آن چیست؟
موارد مختلف در بستر واقعیتی که اشاره کردید، ویژگی های خاص خود را دارند. افرادی بودند که با جنبش ناسیونالیسم عربی همراه ماندند؛ اما تنها از جنبه فکری در پیوند با آن بودند. حتی برخی از دوستان و رفقای من وارد کارهای روزمره سیاسی نشدند و تنها به کار دانشگاهی و سیاسی خود از راه نوشتن پرداختند. من اولویتهای متفاوتی با آنها داشتم و از پیشینه دانشگاهی متفاوتی برخوردار بودم. هنگامی که آهنگ بازگشت به منطقه عربی کردم، اولویت من ورود به کار سیاسی - و نه آسوده خاطری برای کار فکری - بود. حتی کار من در «موسسه مطالعات فلسطینی» بهعنوان رئیس بخش بررسیهای اسرائیلی، اولویتم نبود و تنها جایگزینی در دسترس، برای کاری بود که تمایلی به انجام آن نداشتم. منظورم کار تمام وقت در جنبش فتح است. ضمن اینکه نوع کار من در این موسسه، بهگونهای بود که حاصل آن بهطور کامل در خدمت اقدام ملی فلسطین قرار داشت.
شاید این سخن درباره من روا باشد که کار مستقیم سیاسی، اولویت نخست من بود و اگر شرایطی پیش نمیآمد که مرا ناچار به ترک کار سیاسی کرد، شاید فرصتی برای نوشتن نمییافتم و این افکار و اندیشهها چه بسا برای سالهای دراز در ذهن من باقی میماند. البته حتی در هنگام فعالیت سیاسی روزمره، پروندهها و اطلاعاتی در ذهن من انباشته میشد که تنها در انتظار زمان مناسب برای نوشتن بود. آنچه پس از کنار گذاشتن فعالیت سیاسی نوشتم، از صفر شروع نشد، اطلاعات و مواد خام آن از هنگام بازگشت از آمریکا در سال ۱۹۷۳ و در بلندای این دوره زمانی در ذهن من انباشته شده بود.
بگذارید پرسش را به روش دیگری مطرح کنم. اگر دکتر الیاس شوفانی، توجه و اهتمام خود را نسبت به مساله ملی فلسطین، بهطور زودهنگام تنها متوجه زمینههای فکری و نظری می کرد و به دور از ورود به فعالیت سیاسی و تشکیلاتی مستقیم و روزمره، در مسیر شکل دادن به طرحی برای افق مبارزه فلسطین و طرح انقلاب حقیقی قرار میداد، آیا مشارکت فکری شما در این حوزهها، زودتر به سرانجام نمیرسید و رشد نمییافت؛ موضوعی که برای جنبش ملی فلسطین و جنبش ناسیونالیسم عربی نیز سودمند میبود؛
پرسش شما با اگر آغاز شد، کلمهای که به سادگی نمیتوان از آن گذشت. سخت است که بتوان ارزیابی روشنی از نتایج کار فکری من در وضعیتی داشت که وارد کار سیاسی روزمره نشده بودم. اما از یک حقیقت در این فرض اطمینان دارم: شاید تولیدات فکری من، کمیت بیشتری میداشت؛ اما نمیتوانست از کیفیت بالاتری برخوردار باشد. نوشتههای من پس از کنارهگیری از کار سیاسی، تا اندازه زیادی از تجربه پیشین و روزمره من در حوزه فعالیت سیاسی، تاثیر پذیرفته است. بر این باور نیستم که اگر تنها یک زندگی علمی و دانشگاهی داشتم، میتوانستم به برداشتهای چکیدهواری برسم که اینک درباره ماهیت رویارویی عربی - صهیونیستی دارم. معتقدم تجربه و فعالیت سیاسیای که به مدت ربع قرن داشتهام، مشکلات پرشماری را به من نشان داد که نمیشد به سادگی آنها را تنها از زاویه دید نظری وارسی کرد. از سوی دیگر، ویژگی فکری، همواره بر ماهیت کاری که در انقلاب فلسطین و به شکل کار سیاسی سازمانی انجام میدادم، غلبه داشت. ضمن اینکه دل نگرانی همیشگی من، فهم ماهیت رویارویی با صهیونیسم و سپس آگاهی از بهترین روشها در مدیریت این رویارویی بود. چه بسا بتوان گفت، فعالیتهای من در درون جنبش فتح و در صحنه سیاسی فلسطین، در مجموع و به شکل بنیادین، در خدمت همین هدف بوده است.
jaberiansari۱۹۶۹@gmail.com