بازگشت لولای ۷۶ ساله به قدرت بازگشتی شگفت‌انگیز است زیرا زندگی سیاسی- حماسی او در دوران وفور ثروت در برزیل بود. او کار خود را به عنوان یک رهبر کارگری شروع کرد و با جنبشی برای پایان دادن به دیکتاتوری برزیل از سال ۱۹۶۴ تا ۱۹۸۵ به اوج معروفیت رسید. او پس از سه بار شکست در رقابت‌های ریاست‌جمهوری، سرانجام در سال ۲۰۰۲ پیروز شد و کشورش را از دوره‌ای از بی‌ثباتی و فقر وارد عصر وفور اقتصادی و پرستیژ بین‌المللی کرد و کار به جایی رسید که او به عنوان یک «طرف» و «شریک» در مناسبات قدرت‌های بزرگ انتخاب شد و میزبان جام جهانی و المپیک هم شد. به نوشته گزارشگر نیویورک تایمز، او اعتبار زیادی دارد و رای‌دهندگان در رقابت‌های ریاست‌جمهوری سال آینده اعتبار زیادی به او داده‌اند. حضور او می‌تواند این پیام را برای میلیون‌ها نفر به دنبال داشته باشد که خاطرات روزهای خوب و شکوفای برزیل می‌تواند دوباره بازگردد. بسیاری معتقدند که بازگشت لولا می‌تواند بار دیگر برزیل را به دوران وفور خود برساند. با این حال، نزد توده‌های برزیلی روزهای باشکوه برزیل در دوران لولا وزن بیشتری نسبت به روزهای پس از لولا دارد که نام برزیل با رسوایی‌های سیاسی و اقتصادی گره خورد و باعث شد میراث لولا خدشه‌دار شود.

استقبال گرم روسای جمهور اسپانیا و فرانسه از لولا (طی سفر اخیری که به این کشورها داشت) روشن ساخت که رهبران دیگر هم مشتاق روزهایی هستند که لولا در مسند قدرت بود. اما پیروزی در انتخابات منوط است به توانایی او در بازنگری در این داستان که چرا برزیل پس از او به طرز شگفت‌انگیزی از هم پاشید. اگرچه میلیون‌ها برزیلی در دوران رهبری لولا از فقر و بی‌عدالتی خارج شدند اما منتقدان استدلال می‌کنند که بسیاری از پروژه‌هایی که لولا کلنگ آن را بر زمین زد، پروژه‌هایی ناپایدار و بی‌فایده بودند و اعتبار این پروژه‌ها با فسادهای رخ داده خدشه‌دار شد. «مارینا سیلوا»، وزیر سابق محیط زیست در دولت لولا که به دلیل مخالفت با رویکرد رئیس‌جمهور درباره نحوه حکمرانی استعفا کرد، می‌گوید: «آنها درباره آنچه برای کشور لازم بود کاری نکردند اما درباره آنچه برای ماندن خودشان در قدرت لازم بود همه کار کردند.» این وزیر سابق می‌افزاید: «هدف وسیله را توجیه می‌کند.»

لاندونو، گزارشگر نیویورک تایمز، می‌نویسد: لولا هیچ مسوولیتی برای رکود یا رشوه‌های عظیم و رسوایی‌هایی که پس از ترک قدرت از سوی او، برزیل را در خود فرو برد، ندارد. برزیلی‌ها خشم خود را سر جانشین لولا یعنی دیلما روسف خالی کردند که در سال ۲۰۱۶ به خاطر استفاده نادرست از بودجه عمومی و هزینه‌کرد بخشی از آن پول‌ها در رقابت‌های انتخاباتی، بازی‌های سیاسی و شرکت‌ها و افراد «نور چشمی» محاکمه شد. دو سال بعد، این کشور «ژائر بولسانارو»، نظامی سابق راست افراطی را به عنوان رئیس‌جمهور برگزید. او خود را درست در نقطه مقابل لولا نشاند، دیکتاتوری را تحسین کرد و وعده داد با مشت آهنین به نبرد با فساد و جرائم برود. اکنون بولسانارو هم با رسوایی‌های زیادی دست به گریبان است، دولت او در دام تحقیقات قضایی افتاده و محبوبیتش روز به روز در حال کاهش است. این در حالی است که لولا خود را به مثابه راه نجات برزیل مطرح کرده است.

این گزارشگر در بخش دیگری از گزارش خود نوشت زمانی که داسیلوا در سال ۲۰۰۳ به قدرت رسید، اقتصاد برزیل موفق به مهار تورم شد و توانست از وفور کالاها و رفاه بهره‌مند شود. بهبود اوضاع باعث شد که دولت از میزانی از انعطاف‌پذیری مالی برخوردار شود. لولا بلافاصله طرح‌های جاه‌طلبانه‌ای را آغاز کرد تا به مناطق شمال شرق کشور - زادگاه خودش، پایگاه انتخاباتی‌اش و زادگاه اندکی بیش از ربع جمعیت کشور اما همزمان تقریبا زادگاه نیمی از فقرا- به نوعی پاداش دهد. لولا که فرزند کارگر و کشاورزی بی‌سواد بود - او هم در خانواده‌ای کوچک و محقر و خانه‌ای بدون برق بزرگ شد- فرصت یافت تا خانواده‌هایی مثل خانواده خود را با سرمایه‌گذاری در صنایع «شغل‌ساز» متحول سازد. بانک توسعه برزیل وامی ۹/ ۱ میلیارد دلاری برای ۱۰۹۰ مایل جاده‌کشی اختصاص داد که قلب این منطقه کشاورزی را به دو بخش دیگر متصل می‌کرد. اگرچه برخی منتقدان می‌گویند برخی طرح‌های او پرهزینه و پوپولیستی بود، اما همین طرح‌ها توانست فقر را از چهره بسیاری از خانواده‌ها بزداید؛ به گونه‌ای که اندکی پس از یک دهه از آن روزگار، بسیاری هنوز رویای روزهای لولا را در سر دارند. آنها امیدوارند بار دیگر لولا بازگردد. با این حال، تحولات پس از لولا ارتباطی به شخص وی ندارد. اکنون به نظر می‌رسد هم مردم برزیل و هم برخی رهبران دنیا مشتاق بازگشت لولا هستند تا بار دیگر برزیل به آغوش اقتصادهای نوظهور دنیا بازگردد. قرار است برزیلی‌ها در دوم اکتبر سال آینده میلادی به پای صندوق‌های رای روند تا رئیس‌جمهورشان را برگزینند.