جاده جدید امپراتور
تلاش هوآوی گاهی آن را در تضاد با رقبای چینیاش قرار داده و این افسانه را که پکن بهدقت هر حرکت شرکتهای بزرگ چینی را هماهنگ میکند، زیر سوال میبرد. وقتی دولت کنیا به ZTE جایزه نظارت ملی و سیستمهای ارتباطی پلیس را در سال ۲۰۱۲ اعطا کرد، این هوآوی بود که خواستار بازبینی شد. دولت کنیا بعدها دریافت که قیمتهای ZTE تقریبا دوبرابر هزینه بازار افزایش یافته است. دولت توضیح داد که «در بررسی شواهد به هیاتمدیره نیازی به شقالقمر کردن برای اثبات اینکه پیشنهاد مالی ZTE بسیار اغراق شده است، ندارد.» زمان دیدن ZTE، سود هوآوی بود. پس از حمله به مرکز خرید «وستگیت» در سال ۲۰۱۳، دولت کنیا یک قرارداد مشابه برای تجهیزات نظارتی و ارتباطی را بهپیش برد و آن را بهمثابه یک «اضطرار ملی» توجیه کرد. این قرارداد میطلبید که پیمانکار یک اپراتور مخابراتی ملی باشد که بهضرورت به Safaricom جایزه میداد که این شرکت هم سپس یک قرارداد فرعی کاری با هوآوی بست. قرارداد Safaricom با هوآوی هم مورد انتقاد قرار گرفت و اتهاماتی مطرح شد دال بر اینکه شرکتها، روشهای نادرست خرید را دنبال کرده و مرتکب رشوهخواری شدهاند. بااینحال، هوآوی در حال ساخت «زیرساخت ابری» ملی دولت کنیاست؛ جایی که دادهها، کاربستها و ارتباطات دولتی ذخیره خواهد شد.
هیچکس نمیداند به کجا میرود
به لحاظ مالی، بزرگترین و خطرناکترین اقدام دولت کنیا در ارتباط با چین همانا راهآهن ۳/ ۳میلیارد دلاری با ریلهای استاندارد یا SGR است که گرانترین پروژه از زمان استقلال کنیاست. پیش از تصویب این پروژه، کارشناسان بینالمللی به اصرار از دولت کنیا خواستند تا راهآهن با پهنای باریک موجود را ارتقا بخشد؛ راهآهنی که پس از سالها غفلت فرسایش یافته بود و میتوانست با یکپانزدهم هزینه احداث یک راهآهن جدید تعمیر و بازسازی شود. یک یادداشت و پیشنهاد بانک جهانی در سال ۲۰۱۳ چنین نتیجهگیری کرد که «هیچ مساله اقتصادی یا مالی برای راهآهن با ریلهای استاندارد وجود ندارد»؛ اما سیاست SGR را خلق کرد. وقتی رئیسجمهور «اوهورو کنیاتا» در سال ۲۰۱۳ قدرت را در دست گرفت، وعده داد که ساختن SGR «بهشدت فضای رقابتپذیری کنیا را افزایش میدهد.» بانک صادرات- واردات چین دو وام ۱۵ و ۲۰ساله به ارزش کل ۲/ ۳میلیارد دلار برای تامین مالی ارائه داد؛ باوجوداینکه بیشتر راهآهنها زمان زیادی طول میکشیدند که سودآور شوند. «شرکت جاده و پل چین» باوجود سابقه نسبتا ضعیف در خارج از چین، برنده این قرارداد برای ساخت راهآهن شد. این شرکت زیرمجموعه CCCC است؛ همان شرکت مادری که پسازاینکه از سوی بانک جهانی بهدلیل تقلب در لیست سیاه قرار گرفت، قراردادهایی برای «پیوند راهآهن ساحل شرقی مالزی» و «بندر هامبانتوتای سریلانکا» منعقد کرد. باوجوداین پرچمهای قرمز، در ظاهر هیچ تحلیل مستقلی از هزینه راهآهن انجام نگرفته است.
به شکل چشمگیری، این پروژه برخلاف اکثر ابر پروژههای جهانی، زودتر از موعد تکمیل شد. گروههای محیط زیستی که مخالف این خطی بودند که پارک ملی ساوو را از هم میشکافت، نتوانستند جلوی آن را بگیرند. برخی تغییر شکلها انجام گرفت مثل بالا بردن مسیرها در برخی حوزهها در واکنش به نگرانیهایشان. تصمیم به ایجاد خط جدید بهجای استفاده از راهآهن موجود نیز موجب مناقشاتی بر سر مالکیت زمین شد که در برخی مناطق کنیا بهخوبی مستندسازی نشده است. پروندههای زیادی حلنشده باقیمانده است؛ اما راهآهن تکمیل شد و در اول ژوئن ۲۰۱۷ به روی مردم گشوده شد. انتخاب دوباره کنیاتا سه هفته بعدتر بود و مراسم افتتاحیه SGR هم یک مراسم سفارشی برای کارزار انتخاباتیاش بود. کنیاتا در مومباسا سوار بر قطار شد و در ۷ نقطه در امتداد مسیر به نایروبی توقف کرد و در هر توقف برای کنیاییها سخنرانی میکرد. او در این رویداد طولانیمدت اعلام کرد که «تغییر اینجاست». او افزود: «برای بیش از یک قرن، آفریقاییهایی که زاده شدند و در پی دستیابی به رویای وحدت بودند، به دنبال تحرک آزاد مردم آفریقا و کالاهایشان بودند.» راهآهن در روز ماداراکا به روی عموم باز شد؛ تعطیلاتی که در حقیقت جشن استقلال کنیا بود و نام این خط آهن هم به تاسی از این روز، «Madaraka Express» شد.
وقت آن نرسیده بود که نگران این باشیم آیا بدهی کنیا میتواند استقلالش را به خطر اندازد یا خیر. مقامهای چینی هم در این کشتی سوار بودند؛ اما آنها درک کرده بودند که کنیاتا نیاز به توجه و نوری فرا راه خود دارد. طی این مراسم، رانندگان زن در کنیا حتی در ظاهر کنترل قطار را هم در دست گرفتند و این راهآهن را بهمثابه نمادی از پیشرفت مورد تایید دوباره قرار دادند؛ اما زمانی که دوربینها رفتند، کارگران چینی دوباره به رأس کار برگشتند. یک دستیار لکوموتیوران در جولای ۲۰۱۸ گفت: «ما فقط در عقب نشستیم و نظارهگر بودیم. هیچ انتقال واقعی در مهارت وجود ندارد که در اینجا رخ دهد.» وقتی در آوریل ۲۰۱۹ ازآنجا بازدید کردم، فضای نزدیک مسیرها شبیه به نشستن هواپیما بود. میهمانداران کنیایی که کلاههای قرمز بر سر و ژاکتهای قرمز و لباسهای سیاه پوشیده بودند، لبخند زده و با ژست کنار درها ایستاده بودند و درحالیکه تکیه داده بودند آرنجهایشان به بیرون بود. هدایتکنندگان مرد، کلاهها و کتوشلوارهای آبی تیره بر تن داشتند و ممکن بود با خلبانها اشتباه گرفته شوند. دو ناظر چینی که پیراهنهای ساده سفید پوشیده بودند، بیهدف پرسه میزدند.