نگاه دیگران-بخش دویست و یکم
ریشههای نظم سیاسی: از دوران پیشا انسانی تا انقلاب فرانسه
کارتلهای دهقاندار
دولت روسیه در پایان قرن هفدهم دولتی متمرکز بود اما به مراتب نسبت به همتایان اروپاییاش کمتر توسعه یافته بود. هیچ بوروکراسی متمرکز منسجمی وجود نداشت بلکه مجموعهای از به اصطلاح «پریکازی»ها وجود داشت که اداراتی با وظایف همپوشان و متناقض و ناهمساز بودند که از دل اختلاط و ترکیب دستورات فردی (پریکاز) که از سوی تزار صادر میشد خلق شده بودند. برخلاف نظام فرانسوی مباشران، حکومت محلی تا دوره ایوان چهارم مبتنی بر انتصابات از سوی تزار بود که به «کورملنی» یا «تغذیه» [kormlenie: در اصطلاح قدیمی روسیه، عبارتی است که نظام خاصی از پاداش به مقامهای دولتی را توصیف میکند. این عبارت که بهصورت تحتاللفظی و عامیانه «تغذیه» نامیده میشود به این معناست که شاهزادگان به خدمتکاران/ بندگان خود زمینهایی میداد که از آن نوعی احترام برداشت میشد. بخشی از آنچه که از این زمینها استخراج میشد به شاهزاده داده شده و مابقی نگه داشته میشد] معروف بود. این نام نشاندهنده ترکیبی از قصد «نظارت» و «شرارت» در پس این نهاد بود. اَشکال خودگردانی محلی که در قرن شانزدهم وجود داشت در دوران ایوان چهارم منسوخ شد و دولت بر نظامی از «وئووُدی» یا «فرمانداران نظامی»، برای اجرای دستوراتش اتکا یافت.
به همین ترتیب، ارتش شکل بدوی داشت که هنوز هم مبتنی بر سواره نظام بود با واحدهای پیاده نظام جدیدی که اطمینان تردیدآمیزی نسبت به آنها وجود داشت و در پایتخت هم سازماندهی شده بودند. دور بزرگ بعدی دولتسازی روسیه در دوران پتر کبیر (۱۶۷۲- ۱۷۲۵) رخ داد که پایتخت را از مسکو به سن پترزبورگ منتقل و مجموعهای از نهادها را از اروپا وارد کرد. پتر کبیر یک «غول» بود: هم به لحاظ بدنی و هم به لحاظ توانایی رهبری. او به تنهایی محدودیتها بر آنچه را که از نظر تحول اجتماعی بالا به پایین یک جامعه میسر بود با زور به جلو برد. بار دیگر جنگ، بهویژه فشارهای روزافزون وارد آمده از سوی «جنگ بزرگ شمال» با سوئد، به انگیزه اصلی دولتسازی تبدیل شد. بهدنبال شکست از شارل دوازدهم در «نبرد ناروا» در سال ۱۷۰۰، پتر شروع به نوسازی و سازماندهی تمامعیار ارتش براساس معیارهای اروپای معاصر خود کرد و از اول یک نیروی دریایی ساخت (او با یک کشتی شروع کرد و با ناوگانی از ۸۰۰ کشتی کار خود را پایان داد که قادر به شکست دادن نیروی دریایی سوئد بود). او همچنین دولت مرکزی روسیه را با منسوخ کردن پریکازی قدیم نوسازی کرد و نظام جدیدی از کالجها را جایگزین آنها ساخت که از نهادهای مشابه در سوئد الهام گرفته و مدلسازی شده بود. این کالجها حول تخصص فنی- که در این دوره متخصصان فنی غالبا از خارجیان بودند- ساخته شده و یک کارکرد مشورتی در بحث و اجرای سیاستها داشت.