«متیو پوتینگر» کیست؟
مغز متفکر جنگ سرد نوین
چهرهای که در گذشته و در مقام یک روزنامهنگار، چین را به مثابه یک تهدید تلقی میکرد، حال با حضور در کاخ سفید، خطمشیهای سختگیرانه ترامپ درباره چین را طرحریزی و هدایت میکند
کسانی که با افکار پوتینگر آشنایی دارند میگویند به اعتقاد وی، رهبران چین به یک پنهانکاری عظیم و جنگ روانی دست زدهاند. برخی افراد میگویند مقامات اطلاعاتی آمریکا نیز به این باور رسیده بودند که چینیها عامدانه اطلاعات غلط نشر میدهند، از جمله اینکه رسانههای دولتی با دستکاری داستانها حقایق کلیدی را تغییر میدادند. به همین منظور پوتینگر از ترامپ و دیگر مقامات ارشد خواست که ویروس را با یک نشانه به یک برند تبدیل کنند تا مشکلی در شناخت منشا آن بهوجود نیاید؛ به همین دلیل این ویروس با نام «ویروس ووهان» شناخته شد. این قسمت نفوذ موثر و کامل فردی را نشان میدهد که توانسته است به مدد تجارب روزنامهنگاریاش، بیاعتمادی به پکن را در کاخ سفید جا بیندازد و اکنون درحال شکل دادن به سیاستهای سختگیرانه آمریکا در قبال چین است. در واقع این پوتینگر بود که استفاده از اصطلاح «ویروس ووهان» را در آمریکا جا انداخت. ترامپ نیزمشتاقانه برای انحراف افکار عمومی نسبت به مدیریت ضعیف دولت در برابر ویروس کرونا، جنگ لفظی با چین را افزایش داد و مدام از اصطلاح ویروس چینی استفاده کرد. در ماه مارس نیز، مایک پمپئو، وزیرخارجه آمریکا به گروه هفت فشار آورد تا بیانیهای را امضا کنند که در آن به صراحت از اصطلاح ویروس ووهان استفاده شده بود اما اعضای گروه هفت زیربار امضای آن نرفتند. لیبرالها نیز این لحن را فاشیستی تلقی میکنند. پوتینگر اما یک نکته را از دست داده بود و آن اینکه رسانههای دولتی چین هفتهها قبلتر از وی، پیش از اینکه سازمان بهداشت جهانی به چین فشار بیاورد که نام ویروس را کووید-۱۹ بگذارد، از اسم ویروسی برای ووهان استفاده میکردند و مالکیت آن از قبل به نام پکن ثبت شده بود. یک منبع آگاه که دوست نداشت نامش فاش شود، به واشنگتنپست گفت پوتینگر بر این باور است که مدیریت چین برای مهار ویروس کرونا فاجعهآمیز بوده و تمام دنیا بهدلیل نوع مدیریت داخلی چین دچار خسارتهای جدی شده است.
پوتینگر ۴۶ ساله، در سال ۲۰۱۷ بهعنوان مدیر ارشد شورای امنیت ملی وارد کاخ سفید شد و حالا نیز به یک بازیگر محوری در دولت ترامپ در جهت چرخش سیاستهای این کشور در قبال چین تبدیل شده است. بنا به گفته چند منبع آگاه با هدایت پوتینگر، رویکرد آمریکا در قبال چین تهاجمیتر خواهد شد. در سال ۲۰۱۷، او هنر خود را در تعیین سیاستهای آمریکا در قبال چین نشان داد و بهطور رسمی چین را بهعنوان رقیب استراتژیک مطرح کرد و این دیدگاه را در سند پیشبرد استراتژی امنیت ملی گنجاند؛ او چین را یک «قدرت تجدیدنظر طلب» معرفی کرد. در محافل خصوصی، پوتینگر «شی» را مایل به هدایت مستبدانه چین خوانده و گفته است این کشور قدمهای خطرناکی به سوی «توتالیتاریسم» برداشته است. پوتینگر گفته که «شی» ترجیح میدهد به سبکهای داستانهای جورج اورول، نظارت و کنترل بیشتری بر بخشهای مختلف جامعه چینی داشته باشد. در پاییز گذشته، اچ.آر مکمستر که زمانی مشاور امنیت ملی دولت ترامپ بود، اذعان کرد پوتینگر نقش اساسی در تغییر سیاست خارجی آمریکا در جهت اتخاذ رویکردهای مقابلهای با چین، از زمان جنگ سرد داشته است. در این زمینه نه خود پوتینگر و نه کاخ سفید تمایلی نشان ندادند تا درباره این ادعا پاسخگو باشند. چند منبع آگاه به واشنگتنپست گفتند، پوتینگر از روزهای اول ورود ویروس به آمریکا با برادر بزرگترش پال که ویروسشناس است، دیدار داشته و از نحوه روند درمانی این بیماران کسب اطلاع کرده است. او بیکم و کاست، مشاهدات خود از خط مقدم مبارزه با ویروس کرونا را به مایک پنس، معاون رئیسجمهوری ایالاتمتحده منتقل کرده است. افراد آشنا به موضوع میگویند، او نخستین کسی بود که به ترامپ در ماه ژانویه پیشنهاد داد تا پروازهای چین به آمریکا ممنوع شود. در ماه مارس وی با بررسی عملکرد چین، زمانی که پکن درحال سرکوب خبرنگاران خارجی بود، از وزارت امور خارجه خواست تا محدودیتهایی برای ویزای خبرنگاران دولتی چین در نظر بگیرد. چین نیز برای مقابله دستور اخراج خبرنگاران آمریکا از خاک کشورش را صادر کرد که از آن جمله میتوان به خبرنگار واشنگتنپست اشاره کرد. پوتینگر همچنین در این ماه از حامیان اصلی طرح ترامپ مبنی بر تعلیق کمکهای آمریکا به سازمان بهداشت جهانی بود. او این فرضیه تایوان را که ویروس از چین آغاز شده است، مورد حمایت قرار داد و سازمان بهداشت جهانی را متهم به همکاری با چینیها کرد. او هماکنون درحال بررسی و نظارت بر گزینههای داخلی بهمنظور پیشبرد برنامههای آمریکا برای مقابله با چینیها است. با این حال نفوذ او با محدودیتهایی هم روبهرو است. پوتینگر از جمله مشاوران متفاوتی است که رویکردهای مخالفت با چین را ترویج میکند. این رویکرد با انگیزههای رقابتی خود ترامپ نیز همخوانی پیدا کرده و شکل تهاجمیتری به سیاست خارجی دولت فعلی آمریکا داده است.
پیامدهای واقعی درگیری دو قدرت جهانی، زمانی بروز میکند که تلاشهای بینالمللی برای واکنش مناسب نسبت به رفع مشکلات بهداشت جهانی و اقتصادی ادامه دارد. اواخر ماه گذشته، ترامپ و شی برای از بین بردن تنشها، یک تماس تلفنی برقرارکردند و در آن قول همکاری با یکدیگر بهمنظور عرضه کمکهای جهانی دادند. در این راستا آنها لفاظیها را کم کردند اما اقدام ترامپ بهمنظور تنبیه سازمان بهداشت جهانی، مقامات بهداشتی بینالمللی را نگران کرده است چراکه تصمیم دولت آمریکا میتواند همکاریهای بینالمللی را برای مهار بیماری کووید-۱۹ مختل کند. در پشت پرده نیز، پوتینگر مقامات اطلاعاتی آمریکا را تحت فشار گذاشت تا این فرضیه را بررسی کنند که این ویروس به شکل تصادفی از آزمایشگاهی در ووهان به بیرون نشت کرده است. فرضیهای که در بین محافظهکاران از محبوبیت بالایی برخوردار است. چین اما میگوید منشأ احتمالی این بیماری بازار حیوانات وحشی در ووهان بوده است. تاکنون برای فرضیه پوتینگر مستنداتی یافت نشده است اما بنابه گفته منابع آگاه وی معتقد است در این زمینه شواهد بدیهی وجود دارد. او و مشاورانی که در وزارت خارجه مانند وی فکر میکنند، به کسانی که نسبت به استفاده از اصطلاح «ویروس ووهان» ابراز نگرانی کردهاند، هشدار میدهند که همواره باید نسبت به انگیزههای چین بدبین بود. به گفته چهار نفر از کسانی که با موضوع آشنا هستند، افراد همفکر پوتینگر نسبت به این موضوع که چین درباره این بیماری پاندمی پنهانکاری کرده و اطلاعات مخدوش داده، انتقاد دارند.
ماه گذشته کورت ام. کمپبل که در دولت اوباما در بخش آسیایی وزارت خارجه وقت فعالیت میکرد، در یک مقاله در فارن افرز نوشت: دولت ترامپ به جای اینکه راه جنگ با چین را در پیش بگیرد، بهتر است برای مقابله با بیماری پاندمی با پکن همکاری داشته باشد. کمپبل و راش دوشی، همکار وی ادامه دادند: بیشتر کشورها که با این چالش مقابله میکنند، ترجیح میدهند همکاریها برای حل این چالش جهانی ادامه داشته باشد و پکن و واشنگتن با همکاری بیشتر میتوانند اقدامات موثرتر و مفیدتری برای جهان انجام دهند.
پوتینگر که همسر و دو فرزند دارد، زمانی که به دولت ترامپ وارد شد، در میان نخبگان سیاست خارجی واشنگتن فرد مشهوری نبود اما اقوام وی در دولتهای گذشته فعالیت میکردند. بهعنوان مثال، استنلی پدر وی در دولتهای نیکسون و فورد، در واحد حقوق مدنی در وزارت خارجه ایالاتمتحده فعالیت میکرد. باب وودوارد، روزنامهنگار تحقیقی آمریکا میگوید این استنلی پوتینگر بود که متوجه شد مارک فلت، مامور افبیآی منبع اصلی واترگیت برای تحقیقات بوده است. استنلی درحین بررسی این ماجرا بود که پی برد فرزند نوجوانش متیو پوتینگر به خبرنگاری علاقه دارد و به همین منظور یک تماس تلفنی با وودوارد برقرار کرد. اما استنلی در آن زمان هرگز هویت فلت را برای فرزندش آشکار نکرد. پوتینگر درسهای زیادی از خبرنگاری آموخت، از جمله اینکه حرمت منابع خود را نگه دارد یا خطرات کار کردن بهعنوان روزنامهنگار در دل دولتی بدبین مانند چین را متوجه شد. او در این سالها برای رویترز کار میکرد و در دهه ۱۹۹۰ و اوایل دهه ۲۰۰۰ نیز برای والاستریتژورنال فعالیت داشت. وی در یک مقاله شخصی که در سال ۲۰۰۵ منتشر شد، فاش کرد که چگونه از ترس پلیس پکن، یادداشتهایی را که تهیه کرده بود با سیفون در توالت عمومی استارباکس نابود کرده است. در اوایل دهه ۲۰۰۰، پوتینگر اخبار شیوع بیماری سارس را پوشش میداد و در سال ۲۰۰۴، زمانی که ویروس به شکل محسوسی محدود شد، او داستانی را روایت کرد که از یک حادثه در یک آزمایشگاه و پخش ویروس حکایت داشت؛ رویدادی که به گفته همکارانش، دیدگاه وی را درباره بحران فعلی به خوبی توجیه میکند. پال اکرت، روزنامهنگار سابق رویترز که با پوتینگر در چین همکاری میکرد، میگوید پوتینگر از جمله خبرنگارانی بود که «تمایل به ترشرویی به چین» داشت. در سطح عمیقتر شما تحتتاثیر فرهنگ و مردم یک کشور قرار میگیرید اما به مرور زمان رژیم شما را تحت فشار قرار میدهد. ترس پوتینگر از تلاشهای پکن برای کنترل اطلاعات، بر کار او در کاخ سفید تاثیر گذاشته است. سال گذشته او در میان انبوه افرادی قرار داشت که از تصمیم ترامپ مبنی بر تحت فشار قرار دادن شرکتها برای عدم همکاری با هوآوی حمایت کرد. شرکتهای آمریکایی پیشتر بهمنظور توسعه فناوری ۵G قصد داشتند با این غول چینی همکاری کنند که با تصمیم ترامپ از این همکاری صرفنظر کردند. افزون بر این در ماه ژانویه در یک جلسه در هند، پوتینگر از یارانههایی که چین به شرکتهایش میدهد، انتقاد کرد و آنها را نامنصفانه خواند اما وی خطر اصلی را شرکت هوآوی خواند و اجازه فعالیت به هوآوی را مثل آن دانست که رونالد ریگان، رئیسجمهوری سابق آمریکا و مارگارت تاچر، نخستوزیر سابق بریتانیا به کاگب (سازمان جاسوسی اتحاد جماهیر شوروی)، اجازه دهند در طول جنگ سرد، شبکههای ارتباطیاش را بسازد. پوتینگر در این جلسه همچنین گفت آیا تمایل دارید تحتتاثیر حکومتی قرار بگیرید که اصلا خود را به شهروندانش پاسخگو نمیداند یا اینکه دوست دارید از جوامعی که شهروندمحور هستند الگو بپذیرید؟
پوتینگر در سال ۲۰۰۵ خبرنگاری را رها کرد تا به نیروی دریایی ایالاتمتحده بپیوندد. او در افغانستان و عراق بهعنوان افسر اطلاعاتی خدمت کرد. او در مقالهای که در ژورنال منتشر کرد، گفت از دیدن یک ویدئو که در آن آمریکاییها توسط تروریستها سرشان زده میشود، الهام گرفته است تا شغل خود را تغییر دهد. او در ۳۱ سالگی نه از نظر سنی، نه از نظر بدنی نامزد مناسبی برای این شغل نبود. همکارانش میگویند او تمرینات خود را شدت بخشید و هر روز در کنار دیوار چین میدوید. او در مدرسه افسری توسط فرماندهان خود بارها به چالش کشیده شد اما برای نخستینبار این مایکل فلین بود که در افغانستان از وی بهعنوان افسر اطلاعاتی استفاده کرد.
در سال ۲۰۱۶، فلین به یکی از اعضای برجسته کارزار انتخاباتی ترامپ تبدیل شد و در نهایت نیز بهعنوان اولین مشاور امنیت ملی دولت ترامپ در کاخ سفید مشغول به کار شد. او کسی بود که پای پوتینگر را به کاخ سفید باز کرد و هنوز بهعنوان یک چهره بدبین به چین در این دولت فعالیت دارد.
در مورد چین، ترامپ بین نظرات دو گروه در حرکت است: در ابتدا مشاوران اقتصادی ترامپ مانند جرد کوشنر مشاور و دامادش، لری کودلو مدیر شورای اقتصاد ملی و استیو منوچین وزیرخزانهداری آمریکا قرار دارند که خواستار همکاری تجاری هستند و بعد افراد سرسختتری مانند استیفن بنن (که از کار کنار رفت) و پیتر ناوارو مشاور تجاری دونالد ترامپ قرار دارند که چین را به مثابه یک قدرت خطرناک میبینند و میگویند واشنگتن باید همکاریهای خود با پکن را قطع کند. در واقع این گروه میانهرو در کاخ سفید هستند که افسار تندروی امثال پوتینگر و ناوارو را که معروف به «باز سرسخت» هستند، میکشند. پوتینگر در جبهه تندروها قرار دارد اما وی کمتر ایدئولوژیک است و بهدلیل سابقه نظامیاش، بیشتر تحتتاثیر سلسله مراتب فرماندهی است. همین ویژگی موجب شده است تا جزو افرادی قرار بگیرد که در دولت ترامپ دوام آوردهاند. مایکل پیلسبوری، تحلیلگر مسائل چین در موسسه هادسون که در تیم انتقالی نیز حضور داشت، میگوید: «پوتینگر بر این باور است که به چیزی نباید بیش از حد اصرار کرد، مگر اینکه رئیسجمهوری به آن چراغ سبز نشان داده باشد.» او میافزاید: «همین ویژگی باعث شده است که مت با افراد گوناگون و پیشینههای مختلف همکاری داشته باشد.» برعکس برخی از مشاوران ترامپ، پوتینگر رابطه کاری خوبی نیز با دموکراتها دارد اما وی از سوی برخی دموکراتها بهدلیل نگاه تهاجمی که به چین دارد، مورد انتقاد واقع شده است. با این حال به گفته دوستان متیو، وی در اتاق خود از یک وایتبرد بهره میبرد و نفوذ جهانی چین را روی آن بررسی میکند. او در وایتبرد اهداف راهبردی و نظامی چین را نوشته است. وی در بخشی از این وایتبرد نوشته است که حزب کمونیست چین درحال حمله به غرب است و ما باید یاد بگیریم چگونه پاسخ آنها را بدهیم.
یاد و خاطره جنبش چهارم ماه مه
«مارک مگنیر» در روزنامه «سات چاینا مرونینگ پست» مینویسد متیو تمایل دارد که رویکردی نرم در قبال دموکراسی در چین داشته باشد و او خواهان جنبشی مانند چهارم ماه مه است. جنبش چهارم ماه مه در سال ۱۹۱۹ هر چند رویکردی ضد استعماری داشت اما به اعتقاد وی جنبش دانشجویی میتواند با الگو گرفتن از این جنبش چهارم مه، به سوی دموکراسی قدم بردارد. او اعتراضات دانشجویی در این سال را یک مجال عالی برای زمان حال میداند.
او بهعنوان معمار اصلی سیاستهای دولت ترامپ در قبال چین در عین رویکرد سختگیرانه درحوزه های استراتژیک طرفدار گذار به دموکراسی در چارچوب رویکردی نرم و انعطافپذیر است. متیو به مناسبت صد و یکمین سالگرد جنبش چهارم مه گفت چین وقتی بهتر عمل میکند که به حرف مردم خود گوش فرا دهد. او البته گفت که سخنان وی بهعنوان یک تجویز درمانی مطرح نشده و در نهایت این مردم چین هستند که قدرت اصلی را به دست میگیرند. او در این سخنرانی تصریح کرد: «یک جامعه سالم آن است که بیش از یک صدا در آن شنیده شود. در چین تلاش کمی برای گفتوگو میشود.» او که سخنرانیاش از کاخ سفید به شکل آنلاین پخش میشد گفت که چین از پوپولیسم و ناسیونالیسم بهره کمی خواهد برد. برای بسیاری جنبش چهارم مه تولد مقاومت چینیها در برابر فئودالیسم چینی بود و برخی آن را با داستان تیانآن من یکی میدانند که موجب بیداری چینیها شد، پوتینگر باور دارد که چنین جنبش بیدارگرانهای مجددا در چین رخ خواهد داد. پوتینگر در سخنرانی خود از چهره مدرن تایوان سخن گفت و تصریح کرد که سیستم چینی برای دموکراسی بسیار نامناسب است. پوتینگر در سخنرانیاش به «هو شی»، رهبر متفکر جنبش چهارم ماه مه و پی.سی چانگ اشاره کرد که در پیشنویس اعلامیه حقوق بشری سازمان ملل حضوری فعال داشتند. با این حال برخی منتقدان میگویند تجویز جنبش چهارم ماه مه برای دموکراسی الگوی مناسبی به حساب نمیآید. چون این جنبش ریشه در ناسیونالیسمگرایی چینیها داشت و وی از الگوی پوپولیستی ترامپ و برگزیت برای رسیدن به دموکراسی در چین بهره گرفته است.