ریشه‌های نظم سیاسی: از دوران پیشاانسانی تا انقلاب فرانسه

همچون «بزرگ مردِ» ملانزی، جایگاه راجه با توانایی‌اش برای بازتوزیع منابع در فداکاری‌ها و اعیاد تعیین می‌شود. راجه‌ها با یکدیگر بر سر به‌نمایش‌گذاشتن ثروت خویش و اینکه در نهایت چه میزان از آن هدر می‌رود رقابت می‌کردند، بسیار شبیه به پوتلاچ‌های کواکیوتل [potlatches of the Kwakiutl: از اقوام سرخ‌پوست ساکن در قاره آمریکا. آنان جامعه‌ای به‌شدت قشربندی‌شده داشتند و مقام اجتماعی در آن موروثی بود. در این جامعه هر خانواده بر برخی از نمادها و ترانه‌های آیینی حق مالکیت داشت. پوتلاچ از مهم‌ترین مراسم آنان بود که در آن افراد در زمان مهم‌ترین وقایع زندگی مثل تولد، مرگ و ازدواج به‌شکلی مبالغه‌آمیز به مصرف و حتی تخریب و دور ریختن کالاها اقدام می‌کردند. پوتلاچ همچنین روشی بود که برخی از افراد برای بالابردن مقام اجتماعی خود از طریق به‌نمایش‌گذاشتن ثروت خویش و بی‌نیازی‌شان، به‌کار می‌بردند] و دیگر سرخپوستان ساحل شمال غرب اقیانوس آرام. همچون دیگر جوامع قبیله‌ای، هیچ نهاد حقوقی وجود نداشت؛ مناقشات از طریق پرداخت خون‌بها حل و فصل می‌شد (یکصد گاو خون‌بهای کشتن یک انسان بود). راجه‌ها هیچ اقتداری برای اخذ مالیات نداشتند. آنها حتی به معنای مدرن آن، فاقد زمین بودند. مالکیت در دست خانواده‌ها بود و این مستلزم تعهدات خویشاوندی بود. همچون دیگر جوامع بخش بخشی شده، قبایل هند و آریایی می‌توانستند در فدراسیون‌های بزرگ‌تری مانند پانچالاها متحد شوند؛ فدراسیونی که به نوبه خود می‌توانست با سایر بخش‌های سطح بالاتر متحد شود.

 خانواده هندی و مساله خویشاوندی

قبایل هند و آریایی به شکل دودمان‌های پدرسویی سازماندهی شده بودند؛ بسیار شبیه به یونانی‌ها، رومی‌ها و چینی‌ها. مردم‌شناسان تاریخیِ قرن نوزدهم یعنی «فاستل دو کولانژ» و «هنری مِین» شباهت زیادی میان ساختارهای خویشاوندی در یونان، روم و سلت و مردمان توتنی با هندی‌های معاصر یافتند. من قبلا به آتش مقدسی اشاره کردم که در محراب‌های خانگی در یونان و روم و در میان هندوهای کهن حفظ می‌شد (به فصل ۳ بنگرید). «مِین» سال‌های ۱۸۶۲- ۱۸۶۹ را به‌عنوان عضو حقوقی شورای فرمانداری کل در هندوستان گذراند و منابع هندی را مورد مطالعه عمیق قرار داد. او متقاعد شد که یک تمدن واحد و یکپارچه «آریایی» وجود داشت که هم شامل رومی‌ها و هم هندوها می‌شد که مقررات قانونی‌شان برای اموال، وراثت و جانشینی به دلیل منشأ تاریخی مشترکشان بسیار قابل توجه بودند. او همچنین باور یافت که هندوستان به نوعی اَشکال باستانی اقدامات قانونی و اجتماعی را دست نخورده نگه داشته است و اینکه می‌توان «گذشته» اروپا را در «حال» هند یافت. نسل‌های بعدی مردم‌شناسان به دلیل ساده‌سازی بیش از حد خویشاوندی هندی و وضع یک چارچوب تکاملی نامناسب بر آن به شدت به «مِین» حمله کردند. او ظاهرا علاقه زیادی در نشان دادن منشأ نژادی مشترک مردمان اروپایی و هندی داشت، شاید به این دلیل که این امر مبنایی تاریخی برای حکومت بریتانیا در آن دیار به دست می‌داد. اما با این وجود، او یکی از پایه‌گذاران بزرگِ مردم‌شناسی تطبیقی است و - از طریق دانش گسترده‌اش- نشان داد که چگونه تمدن‌های مختلف راه‌حل‌های بسیار مشابهی را برای مشکلات مربوط به سازماندهی اجتماعی تحول بخشیدند. اگرچه انسان‌شناسان معاصر از تمام تفاوت‌های بسیار ظریف در ساختارهای خویشاوندی در تمام جوامع آگاه بودند اما گاهی متهم می‌شوند به اینکه آن‌قدر غرق در جزئیات شدند از اصل ماجرا غافل مانده‌اند و نتوانسته‌اند به درستی میزان شباهت جوامع متفاوت در سطوح متفاوت توسعه اجتماعی به یکدیگر را دریابند.

ما دیگر نمی‌توانیم مثل چین، سازماندهی خویشاوندی هندِ معاصر را به دوران کهن هند و آریایی‌ها به عقب برانیم. با این وجود، همچون مورد چین، خویشاوندی به آن شکلی که در غرب به مثابه اصل سازمان بخش اساسی جامعه ناپدید شد هرگز در هند ناپدید نشد. از این رو، یک استمرار اساسی در سازماندهی اجتماعی هند وجود دارد که در صورتی که بخواهیم پویایی‌های توسعه سیاسی را شرح دهیم، باید آن را درک کنیم. سه حوزه گسترده از سازمان خویشاوندی در هند وجود دارد که مطابق است با سه منطقه بزرگ زبانی- قومی در شبه قاره: ۱- منطقه شمالی که جمعیت سانسکریت زبانی در آنجا سکونت دارند که از تبار هند و آریایی‌ها هستند. ۲- منطقه جنوبی که دراویدی زبان‌ها در آن سکونت دارند و ۳- منطقه شرقی که اشتراک زیادی با بخش‌های برمه‌ای و دیگر بخش‌های جنوب شرق آسیا دارد. تقریبا تمام گروه‌های خویشاوند در هند دودمان‌های بخش بخشی را تشکیل داده و اکثریت قریب به اتفاق آنها پدرسویی هستند. با این حال، در جنوب و شرق هند برخی گروه‌های مهم وجود دارند که مادرسویی و مادرزیستی [matrilocal: زندگی کردن زن و شوهر با والدین زن] هستند مثل نایارهای مالابار. همچون چین، گروه‌های تباری حول نیای مشترک سازماندهی می‌شوند و از طریق دارا بودن برخی اَشکال مالکیت مشترک، هویت‌های مشترکی دارند.

22222