«بی نظمی» جدید جهانی
با این حال، اقدامات آمریکا به مشکلات روسیه و تحقیر این کشور کمک کرد. ایالاتمتحده از تمام آنچه میتوانست و باید برای کمک به شوروی و روسیه بعدی برای گذار از یک سیستم اقتصادی و سیاسی کنترل شده به چیزی دموکراتیکتر و بازارمحورتر انجام میداد، دریغ کرد و آن «کمکی» که برخی آمریکاییها ارائه دادند بیشتر «بار» بود تا «کمک». مقامهای آمریکایی همچنین احترامی که روسها به دنبالش بودند را دریغ کردند؛ برای مثال، ایالاتمتحده گزینه کماهمیت انگاشتن کنترل تسلیحات رسمی (یعنی همان جایی که روسها میتوانند تا حدودی بهعنوان هماورد تلقی شوند) را برگزید درست در زمانی که میتوانست به آن اولویت بیشتری بدهد. با این وجود، مهمتر از همه گسترش ناتو بود که در اواخر دهه ۹۰ و در دوران دولت بیل کلینتون شروع شد و از سوی اخلافش ادامه یافت. این سیاست نشان داد که یکی از مهمترین و بحثانگیزترین مسائل دوران پساجنگ سرد است. اینکه ناتو ادامه خواهد یافت- و البته کمتر به فکر بزرگ شدن است- یک نتیجه از پیش تعیین شده است. در تاریخ، تداوم بقای تولد یک ائتلاف در یک وضعیت استراتژیک نادر است (در مورد ناتو و جنگ سرد برای بازداشتن و اگر مورد نیاز بود برای دفاع در برابر تهاجم شوروی/ پیمان ورشو به اروپا) آن هم در زمانی که آن وضعیت تغییر کرده و ماموریت کهنه شده است. سوال این است که آیا ناتو میتواند و باید دوام یابد یا اینکه آیا موفقیتش نشاندهنده کماثر یا بیاثر شدنش است.
ناتو در یک محیط و وضعیت استراتژیک جدید و بسیار تغییر یافته- و عمدتا با اتخاذ رسالتهای جدید- بقا یافت. یکی از این وضعیتهای تغییر یافته همانا وضعیت «خارج از منطقه» [out of area] بود یعنی ناتو به چیزی مانند یک نیروی مداخلهگر برای مشکلاتی خارج از منطقه سنتی پیمان (اما نه تمام اروپای قارهای) تبدیل میشد [منظور از پیمان در اینجا همان پیمان آتلانتیک شمالی یا ناتو است] از جمله در بالکان، افغانستان و بخشهایی از خاورمیانه. ناتو همچنین به نهادی تبدیل شد که تحکیمبخش، لنگرگاه و ثباتبخش کشورهای تازه رها شده (مثلا، آلمان تازه متحد شده) بود. جمهوری چک، مجارستان و لهستان در سال ۱۹۹۹ به ناتو پیوستند و انگیزهبخش آنها تا حدودی این امید بود که پیوستن به ناتو چیزی مانند یک سیاست بیمهای در برابر احتمال دخالتهای روسیه یا تجدید سنت فشار بر همسایگان از سوی این کشور در اختیار آنها قرار خواهد داد. در واقع، در قاموس این کشورها، پیوستن به ناتو به منزله «بیمه» کردن این کشورها در برابر مداخلات احتمالی روسیه بود.
با این حال، روسیه از این فرآیند [گسترش ناتو] حسی بهشدت ناخوشایند داشت. اول، روسیه و ناتو در مورد بحران صربستان در نقطه مقابل هم بودند چراکه این ناتو بود که حمایت سیاسی و ابزارهای نظامی را برای انجام حملات هوایی به صربستان تامین میکرد، چیزی که روسیه (که به دلایل سیاسی، تاریخی و فرهنگی با صربستان همدردی میکرد) مخالف آن بود و در شورای امنیت جلوی آن را گرفت. دوم، بسیاری از همسایگانش به ائتلافی پیوستند که مسکو مدتها آن را به دیده تردید و سوءظن مینگریست. هفت کشور دیگر هم در سال ۲۰۰۴ به عضویت ناتو درآمدند (بلغارستان، لتونی، لیتوانی، استونی، رومانی، اسلواکی و اسلوونی) در حالی که همزمان مذاکراتی در جریان بود که این گسترش شامل حال برخی دیگر از کشورها از جمله گرجستان و اوکراین هم بشود. ولادیمیر پوتین، در کنار برخی دیگر از مقامهای روس، احساس کرد که این گسترشطلبی با تعهدی که مقامهای روس از دولت آلمان و دولت جورج بوش دریافت کردند منطبق نیست آن هم در زمانی که روسیه نه تنها دیدگاه مثبتی به اتحاد آلمان داشت بلکه سخن از پیوستن این کشور به ناتو هم مطرح بود. همانطور که انتظار میرفت، مقامهای آمریکایی دادن چنین تعهداتی را انکار میکردند. سیگنالهای ضدونقیض و ابهامها اغلب میتواند دستیابی به توافق را تسهیل سازد اما این تسهیلسازی به قیمت کاشتن بذرهای اختلاف و دشمنی در آینده خواهد بود.
هیچ اجماعی در آمریکا یا ناتو در مورد منطق گسترش ناتو وجود نداشت. برخی به این دلایل مدافع آن بودند که ناتو، کشورها یا اقمار سابق شوروی را دچار ثبات کرده و دیگر صحبت از تجاوز به آنها همچون اوکراین و گرجستان که عضو ناتو نیستند، به میان نیامده است. برخی دیگر تحت تاثیر رأی وینستون چرچیل بودند که خواستار جوانمردی در پیروزی بود و گسترش ناتو را به منزله تحریکی غیرضروری میپنداشت؛ تحریکی که دال بر این بود که روابط با روسیه بدتر خواهد شد و به سردی بیشتر خواهد گرایید. گسترش ناتو برای حامیان این دیدگاه هم غیرضروری بود زیرا بسیاری از مزیتهای آن از طریق «مشارکت برای صلح» [Partnership for Peace] قابل دسترس میبود؛ ترتیبی که در سال ۱۹۹۴ برای ترویج همکاری امنیتی در میان تمام کشورهای اروپایی از جمله روسیه شکل گرفته بود. اما عضویت روسیه در این شراکت و شکست تعهدات وعده داده شده در سرفصل آن برای سازگاری با تعهدات ائتلاف در بطن ناتو، از جذابیت آن برای برخی اروپایی و آمریکاییها کاست.
ارسال نظر