چرا بحرانهای جنگی در وضعیت غیرجنگی پدیدار میشود؟
سه مقصر فروپاشی اقتصاد ونزوئلا
فروپاشی زیمبابوه در دوران رهبری موگابه. سقوط شوروی. وضعیت فاجعهبار کوبا در دهه ۹۰ و اکنون وضعیت اقتصادی فاجعهبار ونزوئلا که از تمام آنها پیشی گرفته است. به گفته تحلیلگران فروپاشی اقتصادی ونزوئلا بزرگترین نوع فروپاشی در شرایط غیرجنگی در ۴۵ سال اخیر است. برای نشان دادن سطوح مشابه نابودی اقتصادی، اقتصاددانان صندوق بینالمللی پول به کشورهایی اشاره کردند که با جنگ از هم گسیخته شده بودند مانند لیبی در اوایل همین دهه یا لبنان در دهه ۷۰. «آناتولی کورمانایف» در گزارش ۱۷ می برای نیویورکتایمز نوشت اما ونزوئلا – که در برههای ثروتمندترین کشور در آمریکای لاتین بود- بهواسطه جنگ مسلحانه از هم نپاشیده است. در عوض، اقتصاددانان میگویند ضعف حکمرانی، فساد و سیاستهای نادرست مادورو و سلفش چاوز موجب تورم افسارگسیخته، از میان رفتن اقتصاد و تجارت و به زانو در آوردن این کشور شد. در ماههای اخیر هم دولت ترامپ تحریمهای سختی علیه این کشور وضع کرده تا این کشور را به وخامت بیشتری اندازد. با بدتر شدن وضعیت اقتصادی این کشور، باندهای اوباش مسلح کنترل شهرها را بهدست گرفتند، خدمات عمومی از میان رفت و قدرت خرید بیشتر ونزوئلاییها به سطح یک کیلوگرم آرد در ماه تقلیل داده شد. در بازارها، قصابهایی که با قطعی دائم برق دست به گریبانند، تا غروب آفتاب حتی گوشتهای فاسد شده را هم میفروشند. کارگران سابق در میان «کُپه»های آشغال و پلاستیکهای قابل بازیافت دنبال چیزی برای خوردن یا فروش هستند. خردهفروشان بارها به بانک میروند به این امید که چند پوند – که بهخاطر ابرتورم هیچ ارزشی ندارند- از بانک بگیرند بلکه بتوانند قوت لایموتی تهیه کنند. در «ماراکائیبو»، شهری با ۲ میلیون جمعیت نزدیک مرز کلمبیا، تقریبا تمام قصابان در بازار اصلی فروش تکههای گوشت را متوقف کرده و در عوض «آت و آشغال»های گوشت و «تهمانده»های آن مانند دنبه و سم گاو را میفروشند. اینها تنها پروتئینهای حیوانی هستند که بسیاری از مشتریان توان خرید آن را دارند.
این بحران با تحریمهای آمریکا برای واداشتن مادورو به ترک قدرت و واگذاری قدرت به خوآن گوایدو تشدید شده است. تحریمهای اخیر دولت ترامپ علیه شرکت نفت ونزوئلا کار را برای دولت جهت فروش نفت بس دشوار کرده است. علاوه بر ممنوعیت تجارت اوراق قرضه ونزوئلا، دولت آمریکا واردات کالا به ونزوئلا- از جمله غذا و دارو- را هم دشوار کرده است. مادورو مقصر گرسنگی گسترده و فقدان تامین دارویی را ایالاتمتحده و متحدان مخالف خود عنوان کرده اما بسیاری از اقتصاددانان مستقل میگویند رکود در این کشور سالها قبل از تحریمها شروع شده بود و با کلید خوردن تحریمها، روند فروپاشی سرعت بیشتری گرفت. مادورو در سخنرانی اخیر خود در جمع هوادارانش گفت: «ما درحال نبرد سختی علیه تحریمهای بینالمللی هستیم که باعث شد در سال ۲۰۱۸ ونزوئلا حداقل ۲۰ میلیارد دلار را از دست بدهد. آنها درحال رصد حسابهای بانکیمان و خریدهای خارجیمان (از تمام محصولات) هستند. این چیزی بیش از محاصره است. این آزار و اذیت است.»
گزارشگر نیویورکتایمز میافزاید: کمبودها موجب شده که بخش زیادی از جمعیت غرق در بحران انسانی شوند اگرچه گروهی از فرماندهان عالیرتبه ارتش که همچنان وفادار به مادورو هستند «منابع بقا» را در دست دارند یا حتی از طریق ابزارهای غیرقانونی به ثروتمند کردن خود ادامه میدهند. برای بسیاری از مردم شرایط به گونهای است که روز به روز و ساعت به ساعت شاهد فقیرتر شدن خود هستند. ونزوئلا صاحب بزرگترین ذخایر نفتی اثباتشده در جهان است. بر اساس آمار اوپک، تولید نفت این کشور در سال گذشته از عراق در دوران حمله آمریکا به آن کشور در سال ۲۰۰۳ هم کمتر شده است. ونزوئلا در دو سال گذشته یکدهم جمعیت خود را از دست داده زیرا مردمانش یا از کشور گریختهاند یا از طریق کوهها بهخارج از کشور میگریزند و اینها بزرگترین جمعیت آواره در آمریکای لاتین را تشکیل میدهند. به گفته صندوق بینالمللی پول، ابرتورم در ونزوئلا امسال به ۱۰ میلیون درصد میرسد و این بیشترین دوره زمانی در افزایش قیمتها از زمان بحران اقتصادی در جمهوری دموکراتیک کنگو در دهه ۹۰ به این سو است. «سرگئی لانو»، اقتصاددان در موسسه International Finance، میگوید: «این یک فروپاشی تمامعیار است.» تخمین این موسسه نشان میدهد که در دوران مادورو ونزوئلا بدترین فروپاشی را تجربه میکند و چنین فروپاشیای از سال ۱۹۷۵ به اینسو در هیچ کشوری (کشورهایی که جنگ در آنها رخ نداده است) سابقه نداشته است.»
موسسه مذکور میگوید تا پایان امسال، تولید ناخالص داخلی ونزوئلا از آغاز رکود در سال ۲۰۱۳ به این سو به ۶۲ درصد کاهش خواهد یافت که البته ۲۰۱۳ مصادف است با روی کار آمدن مادورو. (دولت ونزوئلا از سال ۲۰۱۴ به این سو آمارهای اقتصاد خرد خود را منتشر نکرده است و این باعث شده اقتصاددانان بر شاخصهایی مانند واردات برای تخمین فعالیت اقتصادی اتکا داشته باشند). در مقابل، این موسسه تخمین میزند که متوسط افول اقتصادی در جمهوریهای سابق شوروی طی دوران اوج بحران در نیمه دهه ۹۰ حدود ۳۰ درصد بود. اکنون، دولت تمرکز خود را بر منابع کمیاب در پایتخت قرار داده است. به همین دلایل، حضور و البته اقتدار دولت در مناطق دور از پایتخت به طرز شگرفی کاهش یافته است و این بهطور اخص در «زولیا»، پرجمعیتترین ایالت ونزوئلا، نمایانتر است. ماراکائیبو، بهعنوان پایتخت زولیا، روزگاری قطب نفت ونزوئلا بود. قطعی برق در مارس باعث شد این ایالت یک هفته در تاریکی و هرج و مرج فرو رود و این باعث شد خانه ۵۰۰ نفر از تاجران مورد غارت قرار بگیرد.
برق بهصورت دورهای میآید و میرود، بحران طولانیمدت آب و سوخت بدتر شده است و شهرها بدون بانک و پوشش تلفن همراه به حال خود رها شده است. «بازار روزها» که روزگاری محل تجمع مردم و خرید و فروش آنها بود و کالاهای نو و دست دوم در آنها به وفور دیده میشد، این روزها خالی شده است. چهره این بازارهای خالی نمادی از این بحران است. «خوآن کارلوس والس»، ساعت ۵ صبح کرکره مغازه خود را بالا میدهد و کار خود را با خارج کردن استخوان از گوشت گاو و پختن ذرت بو داده در تاریکی شروع میکند. او میگوید از ماه مارس به این سو مغازه او برق نداشته است، فروش او بیش از ۸۰ درصد افت داشته است و هر روز درگیر سربازانی است که میکوشند به هر وسیلهای او را مجبور به پرداخت قبض کنند یا در ازای عدم پرداخت قبض، پولی به آنها بدهد. او میگوید همان اندک پولی را هم که بهدست میآورد بلافاصله برای خرید گوشت و آرد ذرت میدهد چون قیمتها لحظهای بالا میرود. والس که از سال ۱۹۹۸ مغازه خود را میچرخاند، میگوید: «اگر استراحت کنی، میبازی. پول بیارزش شده است. زمانی هم که آن را داخل بانک بگذاری، بخشی از ارزش آن هم از دست میرود.»
گزارشگر نیویورکتایمز مینویسد زندگی در این کشور گویی به دوران پیش از سال ۱۹۷۹ بازگشته است: بسیاری به جمعآوری چوب میپردازند تا با آن غذایی بپزند یا خود را گرم کنند، از روی درختان یا در زبالهها دنبال چیزکی برای خوردن میگردند یا آب را در نهرها میجویند و مینوشند. «میگوئل گونزالز»، رئیس شورای اجتماع در منطقه Arco Iris در ماراکائیبو، میگوید: «دولت از راهحلهایی در بلندمدت و میانمدت استفاده میکند اما زمان حال و کوتاهمدت را فراموش کرده است. مردم الان گرسنهاند.» این روزها هیچ چیز از دست اوباش در امان نیست. او میگوید کار خود را در ماه مارس در یک هتل از دست داد زمانی که گروهی از غارتگران به این هتل حمله کرده و همه چیز را خراب کردند و حتی پنجرهها و قاب آنها و سیمها و کابلها را با خود بردند. او اکنون آلوی وحشی جمع میکند تا در ازای چند سنت در پارکها بفروشد. اکنون تغذیه بیشتر مردم در این شهر میوههای وحشی، ذرت بو داده و استخوان گوشت است. وقتی از پایتخت دورتر میشویم وضعیت بدتر هم میشود. جزیره Toas که روزگاری برای ۱۲ هزار ساکن آن مکانی مناسب برای ماهیگیری بود کاملا تخلیه شده است. «خوزه اسپینا»، راننده موتورسیکلت در آنجا، میگوید: «هیچ دولت محلی، منطقهای یا ایالتی در اینجا نیست. ما خودمان هستیم و بس.» قایقی که خدمات معمول به ساکنان این جزیره ارائه میداد ماه پیش از بین رفت. تنها راه بقای ساکنان همان قایقی است که هر از چند گاهی از سوی دولت میآید و غذایی فقط برای زنده ماندن به ساکنان میدهد. ابرتورم کل بودجه این جزیره را به ۴۰۰ دلار در ماه کاهش داده؛ یعنی ۳ سنت به ازای هر شهروند ساکن در آنجا. بیمارستانها هیچ دارویی ندارند و همچون بیابان برهوت به حال خود رها شدهاند. پزشکان این بیمارستانها میگویند آخرین نفری که در اینجا بستری بود به دلیل بیماری کلیوی و فقدان دارو درگذشت.
ارسال نظر