سازمان تجارت جهانی در سالهای اخیر تضعیف شده است
بازنشستگی قاضی مجادلات تجاری
تغییر الگوهای تجارت و سرمایهگذاری
توسعه و پیشرفت زیرساختهای فناوری اطلاعات، مخابرات و رایانه موجب شکلگیری انقلابی شد که جهان طی چند دهه اخیر شاهد آن بوده است. فناوریهای نوینی که هنگام تاسیس سازمان تجارت جهانی در سال ۱۹۹۵ وجود خارجی نداشتند، حالا در دهه جاری برای رشد و توسعه ضروری هستند. انقلابی که در زمینه برونسپاری روی داد، جهان در حال توسعه را به روشی بسیار تاثیرگذار متحول کرد و تولید و خدمات جدید در جهان به شدت زنجیرههای عرضه را تغییر دادند. جاسوسی از شرکتها و نقض قوانین مالکیت معنوی به تغییرات بسیاری در شرکتهای درحال توسعه کمک کرد. مذاکرات سازمان تجارت جهانی و روند اجرای قوانین در سازمان تجارت جهانی قادر به کند کردن این اقدامات نبوده است.
علاوه بر این یکی از حیاتیترین موضوعات در تجارت جهان مساله غیرمترقبه برهمخوردن ترازهای تجاری است. بر اساس گزارشهای سازمان تجارت جهانی، امروز چین بهعنوان جدیدترین صادرکننده برتر جهان در مجموع ۲۶۳/ ۲ تریلیون دلار برابر با ۲۵/ ۱۶ درصداز صادرات جهان را به خود اختصاص داده است. این اقتصاد بزرگ جهان، بزرگترین صادرکننده جهانی کالاست که حدود ۱۷ درصد از صادرات جهان را به خود اختصاص داده و در حوزه واردات سومین واردکننده بزرگ جهان است که ۱۲ درصد از واردات جهان را به نام خود ثبت کرده است. از سوی دیگر آمریکا بهعنوان بزرگترین واردکننده جهان ۴/ ۱۳ درصد از واردات جهان به ارزش ۴/ ۲ تریلیون دلار را به خود اختصاص داده است. در سال ۱۹۹۴ آمریکا با کسری تجاری حدود ۱۲۰ میلیارد دلاری مواجه بود. این درحالی است که تا سال ۲۰۱۷، کسری تجاری سالانه آمریکا تنها با چین به بیش از ۳۷۵ میلیارد دلار رسید.
چین «تغییردهنده» یا «سازنده»؟
دعوت سرگشاده غرب از چین برای عضویت در سازمان تجارت جهانی در سال ۲۰۰۱ راه را برای تبدیل شدن آن به یک قدرت اقتصادی هموار کرد. از آن زمان بهبعد، موازنه قدرت در سازمان تجارت جهانی به شدت تغییر کرد. سرمایهگذاری برونگرایانه چین در اقتصاد جهان به سه برابر افزایش یافت و از ۷ میلیارد دلار (که تنها یک درصد از سرمایهگذاری مستقیم خارجی جهان بود)، به حدود ۲۰۰ میلیارد دلار (۱۳ درصد از سرمایهگذاری مستقیم خارجی جهان) افزایش یافت. چین که زمانی بهعنوان یک «پذیرنده» قوانین به عضویت سازمان تجارت جهانی درآمد، به یک «تغییردهنده» قوانین در این سازمان تبدیل شد و حالا قصد دارد در جایگاه یک «قانونگذار» قرار گیرد. در واقع روابط اقتصادی بین چین، آمریکا و اتحادیه اروپا چارچوب توافقات و مجادلات بسیاری را در این سازمان تعریف کرد. شعار «رویای چین» شیجینپینگ، با هدف «جوانسازی دوباره ملت چین» را میتوان بهعنوان راهی برای تغییر شکل نظام اقتصاد بینالملل تفسیر کرد که چین در مرکز ثقل آن قرار دارد. این نکته را نیز نباید نادیده گرفت که چین هرگز یک شریک آسان برای غرب نبوده است.
خوشبینانهترین ایده آن است که چین به سمت یک بازار آزاد روی آورده است اما هنوز به همه ثمرات آن دست نیافته است. علاوه براین، با «کاپیتالیسم به سبک چینی» این کشور مزایای اصلی نظام باز تجاری را از طریق ایجاد مجادلاتی که سازمان تجارت جهانی قادر به حلوفصل آنها نیست بهدست آورده است؛ مباحث جنجالآفرین در این زمینه به این شرح هستند: حقوق مالکیت معنوی، ایجاد تغییرات در بازار آزاد از طریق یارانههای دولتی، بنگاههای دولتی، شرایط نامساوی در دسترسی به بازار چین و انتقال ناعادلانه تکنولوژی. شرکتهای خارجی فعال در چین با محدودیتهایی که علیه آنها ایجاد شده دست و پنجه نرم میکنند و دولت اغلب از آنها میخواهند که فناوریهای مربوط به کارشان را در اختیار چین قرار دهد تا در ازای آن به بازار این کشور دسترسی داشته باشند. دسترسی نامتوازن به بازار این کشور و فقدان اقدامات مشابه از سوی طرف خارجی در سطوح سیاسی نیز قابل مشاهده است.
نظم نوین جهانی
حقیقت این است که سازمان تجارت جهانی فارغ از شرایط جدیدی که بر تجارت اثرگذار بوده است، فعالیت نمیکند. طی دو دهه اخیر، فضای اقتصادکلان جهان تحت تاثیر دستکم دو تحول عمده قرار گرفت: گسترش تروریسم و بحران مالی سال ۲۰۰۸. تروریسم موجب تقویت درونگرایی سیاسی و اقتصادی با تمرکز بر امنیت ملی شد؛ رکود اقتصادی جهان هم موجب درونگرایی و انقباض تولید کالا و خدمات. مسائل اقتصاد جهان تا حدود زیادی مورد اغفال قرار گرفت و تمرکز بر حوزههایی همچون ایجاد شغل، امنیت و حمایت از بازار اعتبارات داخلی و تقویت نقدینگی معطوف شد. علاوه بر این، بهنظر میرسد درگیریهای مالی و سیاسی موجب دوقطبیشدن بیشتر قانونگذاران در بسیاری از کشورهای جهان شد. در نتیجه طولانی شدن روند حلوفصل مناقشات در سازمان تجارت جهانی، نقشآفرینان خارجی در این عرصه شروع کردند به روی آوردن به ایده «خودت وارد عمل شو» و آغاز مذاکرات مستقل تجاری که تنها برای معدودی از نقشآفرینان عرصه تجارت مزایایی در پی دارد.
از دو سال پیش که شیجینپینگ، رئیسجمهوری چین در نشست مجمع جهانی اقتصاد حاضر شد پکن همواره نشان داده که مایل است در نقش متولی جهانیشدن قرار گیرد. با وجود این واضح است که چین حاضر به پذیرش تغییرات مورد پیشنهاد آمریکا و اروپا در سازمان تجارت جهانی نیست؛ چون میداند که با این کار الگوی اقتصادی و رفاهی خود را به خطر خواهد انداخت. همزمان، چین میخواهد که نظم تجاری فعلی جهان حفظ شود چون جهان خارج را برای توسعه اقتصادی خود حیاتی میداند. واقعیات اقتصادی و سیاسی جهان امروز در نبرد بر سر جایگاه و قدرت نهتنها معرف مجموعه جدیدی از نگرانیها و روشهای نوین در عرصههای تجاری و سیاسی جهان هستند، بلکه تاثیرگذاری نقش تاریخی سازمان تجارت جهانی بهعنوان قاضی مجادلات تجاری جهان را نیز به چالش میکشند.
ارسال نظر