بخش چهلم
محرمانههای کرهشمالی
با این حال، حذف او بیتردید تاثیری بیثباتکننده خواهد داشت: شبکه حمایتیاش وسیع بود و نهتنها منحصر به وزارتخانه امنیت خلق بلکه شامل تمام دولت میشد. طی ۴ دهه، او موفق به ساخت «خط»ی [line] عمیق و ریشهدار از هزاران نفر در کرهشمالی شد. مفهوم «خط» مفهومی قوی در شرکتها و نهادهای دولتی کرهجنوبی هم هست. یک ستاره نوظهور در یک سازمان کسانی را ارتقا میدهد که با او ارتباطاتی نظامی داشته باشند یا پیوندهایی با زادگاه و ارتباطاتی مدرسهای با آن ستاره داشته باشند یا اینکه آن فرد ارتقا یافته دارای روابط خوبی با آن ستاره باشد. به مرور، این ستارهها سریعتر از دیگران رشد و خویشان خود را هم وارد کار میکنند. در نهایت، این ستاره نوظهور به مقامی ارشد تبدیل میشود که صدها وفادار و حامی را زیر دست دارد. اگر او جایگاه خود را از دست بدهد، هر کسی که در خط حمایت از او قرار داشت باید حامی جدیدی برای خود بیابد یا اینکه مشاغل رده پایینتری برای خود دست و پا کند. همین مساله در کرهشمالی هم مصداق دارد اما با یک تنزل مقام و یک روند شدیدتر؛ هنگام سقوط جانگ، تمام کسانی که در خط او قرار داشتند تنزل مقام یافته، تصفیه شده یا به تبعید در اقصی نقاط کشور رفتند و در بدترین حالت اعدام شدند.
خط حامی جانگسونگتائک تا حدودی به خاطر عطایای دست و دلبازانه او ساخته شد؛ روشی که رئیسش کیمجونگایل روزگاری برای کسب حمایت وفاداران از آن استفاده میکرد. اگرچه برخی او را «حریص» میپنداشتند (از جمله کیمجونگایل که چند دههای نسبت به او احتیاط به خرج میداد) اما زیردستیها جانگ را پدری مهربان و بخشنده میدیدند. او فردی بود که وقتی نیاز به پول داشتید «برای دیدنش میرفتید»؛ شاید ماشین یا خانهای میخرید یا هزینه مراسم ازدواج را متقبل میشد. طی قحطی نیمه دهه ۹۰، برخی کسانی که در سلسله مراتب پایین «خط» جانگ بودند بهواسطه بخشندگی و دست و دلبازیهای او زنده و در زمره حامیان وفادار او باقی ماندند. برخی در دنیای انگلیسیزبان او را با «ویلیام ام. توئید» مقایسه میکنند که «رئیس» تامانیهال حزب دموکرات بود که بر شبکه عظیمی از رشوه و نفوذ سیاسی در دهه ۱۸۵۰ و ۱۸۶۰ فائق بود [ William M. Tweed: به او «رئیس» توئید هم میگویند. او رئیس ماشین سیاسی «تامانیهال» حزب دموکرات بود که نقش مهمی در سیاست شهر و ایالت نیویورک در قرن ۱۹ ایفا میکرد. او در اوج قدرت و نفوذ خود سومین زمیندار بزرگ در شهر نیویورک و مدیر Erie Railroad، دهمین بانک ملی و شرکت «نیویورک پرینتینگ» و مالک هتل متروپولیتن بود].
در نتیجه حذف جانگ، هزاران نفر هم باید خود را با چشماندازی تقلیلیافته سازگار کنند و هم فقدان رهبری را که واقعا دوستش داشتند تجربه کنند. روش شوکهکننده تصفیه موجب ترس و وحشت واقعی در برخی از اعضای ارشد «خط» او شد. این احتمال بیثباتی و نزاع و نیز فرار را افزایش میدهد. آنهایی که جانگسونگتائک را حذف کردند قطعا از این مساله آگاه بودند. وقتی روند تصفیه و حذف جانگ شروع شد، کیمجونگاون در شهری در شمال این کشور به نام «سامجی یون» [Samjiyon] بود. این شهر در اسطورههای کرهشمالی جایگاه مهمی داشت چراکه به کوه پائک توسان نزدیک بود که به گفته دولت، کیمجونگایل در آنجا متولد شده بود (خاندان کیم ظاهرا از «دودمان پائکتو» [Paektu Hyoltongor] هستند و خون پائکتو در رگهایشان جاری است). این شهر همچنین یکی از مراکز حفاظت شده است که اعضای خاندان کیم و نخبگان ارشد در مواقع بحران میتوانند در آنجا جمع شوند. مرز چین نزدیک همین شهر است و در صورتی که وضعیت واقعا به حد «بحران» برسد و غیرقابل تحمل شود، رهبر و خاندانش به راحتی میتوانند پیاده از شهر سامجی یون وارد چین شوند. در میان کسانی که طی این تصفیه در کنار کیمجونگاون در «سامجی یون» بودند میتوان به معاون OGD یعنی «هوانگپیونگسو» و «کیموونهونگ» (رهبر وزارتخانه امنیت دولت) اشاره کرد.
اما در مورد کیمکیونگهویی، دختر کیم ایل سونگ و بیوه جانگسونگتائک چطور؟ یکی از اسرارآمیزترین بخشهای حماسه اعدام جانگ نقش «هویی» در آن بود (البته اگر قائل به نقشی برای او باشیم). او بخشی از دودمان پائکتو و مجری امیال کیمجونگایل بود و تا همین اواخر مسوول میلیاردها دلار پول این خاندان بود که در اقصی نقاط جهان پراکنده بود. او شبکه بزرگ خاص خود را داشت و (همراه با جانگ) بهعنوان نایبالحکومه کیمجونگاون تلقی میشد. بنابراین، میتوان گفت یا او رضایت به مرگ همسرش داده بود یا اینکه نفوذ خود در این رویداد را تا حد چشمگیری از دست داده بود. در مورد این مساله، هیچ شواهد قابل اعتمادی وجود ندارد. اما آنچه مسلم است اینکه«کیمکیونگهویی» بیشتر اوقات خود را این روزها خارج از کرهشمالی میگذراند. او منازلی در سنگاپور و فرانسه دارد و این باور وجود دارد که در زمان نگارش این کتاب در فرانسه زندگی میکرد. وضعیت سلامتی او تعریفی ندارد. حتی اگر قدرت مییافت که جانگ را در نوامبر/ دسامبر ۲۰۱۳ داوطلبانه تسلیم کند (براساس برخی روایتها، ازدواج آنها دیگر حلاوت گذشته را نداشت)، بهزودی زمانی میآمد که کیمجونگاون هم دیگر از اقتدار و حمایت «هویی» نفعی نمیبرد و آن را به هیچ میگرفت. میتوانیم قطعا مطمئن باشیم که از میان «کیم»های بازمانده، «جونگ چول»، برادر بزرگتر «اون» و «یو جونگ» خواهر جوانترش در سمت و سوی «اون» هستند اما میزان نفوذشان روشن نیست.
ارسال نظر