بلکه موجب آن مسری بودن پوپولیستی رادیکال، رسوخ و نفوذ موضوعات و تزهای آتاکا در ادبیات سیاسی احزاب سیاسی اصلی بوده است به‌گونه‌ای‌که برخی از این سخن می‌گفتند که «نظام سیاسی درحال آتاکایی شدن است.» اولویت‌های ژئوپلیتیک بلغارستان – ناتو، اتحادیه اروپا، شنگن- کل انرژی طبقه سیاسی را مصروف خود کرد و خلأیی در معنای زندگی با هم به منزله یک اجتماع برجا گذاشت. پوپولیسم ملی سرسخت‌ترین و پرخاشجویانه‌ترین پاسخ به نیاز برای پر کردن این خلأ بود. 

طی سه دهه گذشته، احزاب راست افراطی در اروپا افزایش حمایت انتخاباتی را تجربه کرده و موفق شدند آنهایی را که روزگاری به این حزب رای می‌دادند («رای‌دهندگان جدید») به رای‌دهندگانی وفادار تبدیل سازد (ایجاد یک مجموعه‌ای از رای‌دهندگان جدید). از همان روزهای اول موفقیت این حزب، مطالعات [بتز در ۱۹۹۸؛ مینکنبرگ در ۲۰۰۴؛ مود در ۲۰۰۴ و ایگنازی در ۲۰۰۳] تلاش داشته‌اند تا الگویی از قشربندی را براساس ویژگی‌ها/ خصائل و هویت احزاب به‌دست دهند. «بتز» (Betz:۱۹۹۸) استدلال می‌کند که موفقیت‌شان به‌خاطر ترک ایدئولوژی سنتی فاشیستی‌شان و اتخاذ رویکردی چندمنظوره‌تر است که رادیکالیسم بدیهی و سیاست‌های تلویحی را با اتخاذ انواع تکنیک‌های ارتباطاتی برای جذاب‌تر کردن آنها برای رای‌دهندگان در هم می‌آمیزد. «اسکاچ» [Scheuch] و «کلینگمان» [Klingemann] تجلی‌های رادیکالیسم و افراط‌گرایی را به منزله «آسیب‌شناسی معمول جوامع صنعتی» شناسایی کرده‌اند که آنها ظهورش را به تغییرات ساختاری و اجتماعی- اقتصادی و تغییرات در نظام ارزش‌هایی که در جوامع معاصر درحال وقوع است نسبت داده‌اند. با گفتن این، مرزهای میان رادیکال، افراطی و پوپولیست سیال شده و بیش از آنکه تثبیت شود مورد مناقشه قرار می‌گیرد. عبارت خاص «پوپولیسم راست افراطی» انتخاب می‌شود زیرا به شکل معنی‌دارتری احزاب مورد بررسی را مشخص کرده و تبیین بهتری از حضور و موقعیت‌شان در عرصه سیاسی و نگرش‌شان در مورد نظام سیاسی ارائه می‌دهد. با دنبال کردن آثار «برگبوئر» (Bergbauer:۲۰۱۰) که در کارهایش به‌دنبال تحلیل روش‌هایی است که در آن هویت‌های جمعی در متن شرایط/ وضعیت اروپا بسیج می‌شود و «بول» (Bull:۲۰۰۳) که هویت‌های جمعی را با استفاده از مورد «لگا نورد» در ایتالیا بررسی می‌کند، هدف اصلی این فصل شناسایی احزاب راست افراطی در یونان و بررسی این است که آیا این احزاب دارای هویت جمعی مشترک هستند یا خیر. ما بر سه حزب سیاسی متمرکز می‌شویم: «سپیده طلایی» [Golden Dawn]، «لائوس» [LAOS] و «آنل»‌[ANEL]. ابتدا، ما مفاهیم و تعاریف مورد استفاده در تحلیل‌ها را به‌طور خلاصه بررسی خواهیم کرد؛ سپس مواد رسمی تولید شده از سوی احزاب مانند مانیفست‌ها و نشانگان را تبیین خواهیم کرد؛ موادی که به ساخت هویت احزاب کمک می‌کند. این کار میدانی متشکل است از مصاحبه‌ها و کارهای قوم‌نگارانه (هم به‌صورت آفلاین و هم به‌صورت آنلاین) با «گروه‌های پوپولیست» و اعضایشان. تحلیل محتوا برای اهداف روش شناختی اتخاذ شده و مسائلی از این دست را بررسی می‌کند: ایده‌های مربوط به خودنمایانگری [self-representation] و هویت، مهاجرت و اسلام‌هراسی، جنسیت و حقوق دگرباشان، نگرش‌هایی در مورد نخبگان و اتحادیه اروپا. مهم‌ترین استدلالی که به بحث گذاشته می‌شود این است که با وجود تفاوت‌ها میان احزاب مورد بررسی (استدلالی که شامل بحث‌های فعلی در مورد تعاریف خانواده راست افراطی می‌شود) اما این احزاب در یک هویت جمعی مشترکند؛ هویتی که با گفتمان نفرت علیه «دیگران» مشخص می‌شود.

پوپولیسم راست افراطی: تقاضا، وضعیت، موفقیت

از اواخر دهه ۸۰ پدیده راست افراطی به‌خاطر موفقیت روزافزونش در اروپا به موضوعی محبوب در میان دانشمندان تبدیل شده است. ظهور، موفقیت انتخاباتی و تاسیس احزابی از خانواده راست افراطی در صحنه سیاسی بسیاری از کشورها توجه مردم را به خود جلب کرده است. این احزاب موفق شده‌اند خود را به بازیگرانی مهم در عرصه سیاسی تبدیل و چالشی چشمگیر برای تاسیس نهادهای سیاسی در سراسر کشورهای اروپای غربی به وجود آورده‌اند. موفقیت انتخاباتی درحال ظهورشان اغلب به منزله نفوذی قانع‌کننده بر ائتلاف‌ها و سیاست‌های حکومتی تصور شده است. بحث‌ها در مورد اینکه کدام حزب به این خانواده سیاسی خاص تعلق دارد و تفاوت‌های میان خود احزاب موجب دامن زدن به بحث‌های صریح فعلی شده است. از پوپولیست رادیکال تا راست افراطی و از پوپولیست افراطی تا ضدمهاجرت، یک طرح جدید طبقه‌بندی برای شناسایی طیفی از خانواده راست افراطی شکل گرفته است.

بارزترین ویژگی‌هایی که می‌توان آنها را در چارچوب احزاب پوپولیست راست افراطی ردیابی کرد عبارتند از: حمایت از رفاه و بازتوزیع سیاست‌های اجتماعی؛ دفاع از ناسیونالیسم قومی که مبنایی برای سیاست‌های دستچین شده مراقبت بهداشتی به‌دست می‌دهد؛ ترویج خواست‌هایی برای غنی‌سازی مستقیم دموکراتیک ابراز بیان سیاسی و شکلی فراگیرتر از مشارکت سیاسی در عین ترجیح ساختارهای اقتدارگرایانه و سلسله مراتبی؛ شوونیسم رفاهی؛ سیاست‌های ضدمهاجرتی؛ سیاست‌های همه‌پرسی و اولویت ملی؛ افول نظام سیاسی- اجتماعی و اجتماعی- فرهنگی مستقر؛ و به حداقل رساندن نقش دولت. برای «بتز»، ظاهرا اکثریت این احزاب رویکردهای لیبرال را با حقوق افراد و اقتصاد را با عناصردستور کار سیاسی- اجتماعی احزاب راست افراطی به منظور جذب رای‌دهندگان بالقوه‌تر ترکیب می‌کنند.