بخش هفتاد و پنجم
آفتابپرستهای چشم آبی
ایده خلوص ملی به شگفتآمیزترین و پررنگترین روشی با حذف مخفی نام بیش از ۲۵ هزار نفر از ساکنان اسلوونی از ثبت دائمی در فوریه ۱۹۹۲ ترسیم شد. این اقدام غیرقانونی و غیرحقوقی اداری بعدها بهعنوان «بیسرانجامی» یا «پاکشدگی» معروف شد. بیشتر بیسرانجامان- یا لااقل یکی از والدینشان- در جمهوریهای دیگر یوگسلاوی سابق زاده شدند که نشان میدهد پاک کردن آنها مبتنی بوده است بر منشأ قومیشان. این بیسرانجامان یا پاکشدگان هم چون بدون وضعیت و جایگاه قانونی هستند، بدون سند و مدرک یا دسترسی به مراقبتهای بهداشتی و امنیت اجتماعی هستند. بدون هیچ حقی برای کار، آنها مجبور به توسل به کارهای غیرقانونی و اعلام نشده هستند. این پاکشدگی وضعیت این ساکنان را که روزگاری ساکنان دائمی بودند به مهاجران غیرقانونی تغییر داد.
این پاکشدگان/ بیسرانجامان در گفتمان SDP به منزله دشمنانی برساخته میشوند که علیه اسلوونیها و دولت- ملت مستقل اسلوونی عمل میکنند. یکی از تاکتیکهای پوپولیستی بهکار گرفته شده عبارت است از به چالش گرفتن این نام خودسرانه با عبارت «به اصطلاح پاکشده/ بیسرانجام» که نشان میدهد پاکشدگی/ بیسرانجامی هرگز رخ نداده است. درحالیکه فعالیتهای SDP آشکارا قابل نسبت دادن به دیگرسازی پوپولیستی و نفرتپراکنی است اما در مصاحبههای ما، نمایندگان SDP ادعا میکردند که آنها «هرگز کاری علیه به اصطلاح بیسرانجامان انجام ندادهاند» اما فقط حقوقی را میخواستند که بر مبنای مورد به مورد ترمیم و احقاق شود. در عمل، این یعنی جدا کردن اعضای «خوب» گروه مورد تبعیض قرار گرفته از اعضای «بد». نقل قول زیر همچنین نشان میدهد که چگونه ثبات و قوام پوپولیسم از انکار پوپولیسم متشکل شده است: «اکنون، با توجه به [وضعیت] این بیسرانجامان، من از اول در مورد حق بحث کردهام به این صورت که باید رفتاری فردی از یک مورد به موردی دیگر وجود داشته باشد و اینکه این برای همه- همچنین برای به اصطلاح بیسرانجامان- غیرمنصفانه و توهینآمیز است که همه را کنار هم نگه دارند. همه جور آدم هست از جمله کسانی که مخالف استقلال اسلوونی هستند اما موارد ناموفقی هست که گرفتار جریان تاریخ شده و در واقع قربانی هستند. همواره گفتهام که بیعدالتیها باید درست شود. اما نمیتوانید به کسی که به شما حمله کرده حق بدهید. این پوپولیسم نیست» (یکی از اعضای SDP). اعضای SDP علاوه بر اینکه خود را به منزله وطنپرستان بزرگ جلوهگر میسازند، بهطور قطع از اتهامات نفیکننده دیگر عدم تساهل هم - ظاهرا دلایل منطقیتری برای «دیگرسازی» مهاجران به دست میدهد- استفاده کردهاند. یکی از نمایندگانش که ظاهرا در مورد نرخ جرائم در میان مهاجران صحبت میکرد، تاسف خود را از این امر بیان کرد که سوابق ملیت این توهینکنندگان نگهداری و حفظ نشده است. اظهارات او گمانهزنیهایی است که مبتنی بر هیچ دادهای نیست: «اگر در مورد بزه، محکوم، بالا و پایین و ... چیزی میخوانیم، هر چیزی با یک «ایچ» (ić) خاتمه مییابد (ایچ پسوند یا علامتی رایج در پس نام خانوادگی است که در برخی جمهوریهای سابق یوگسلاوی باب بود)». این مصاحبه همچنین نشان داد که کل سیستم به شکلی ساختاربندی شده که گویی مهاجران دارای امتیاز هیچ کمکی نکردهاند درحالیکه مردمان سختکوش «ما» تنبیه میشوند. نماینده دیگر مهاجران را در ارتباط با سوءاستفاده از سیستم تامین اجتماعی قرار داد: «برای مثال، اکنون میدانم که کسانی که در اسلوونی زندگی میکنند مشکلات بسیاری در مورد دستیابی و تامین کمک هزینه دارند و اینکه این مساله در مقیاس وسیع اتفاق میافتد. این هیچ ارتباطی با ملیت ندارد. از سوی دیگر، افراد زیادی هستند که میدانند چگونه از سیستم تقلب کنند و مدعی مزایایی برای منافع فرزندانشان و برای خانوادههایی شوند که اصلا اینجا نیستند. متاسفم اما اگر اجازه این کار را در اسلوونی بدهیم، در این صورت شما باید از خود بپرسید آیا ما بس شدهایم؟ البته بهصورتی خیلی دیپلماتیک گفتم» (یک عضو SDP).
این فقط دموکراسی، ایمنی و رفاه نیست که تصور میشود از سوی مهاجران و در پوپولیسم ناسیونالیستی قومی در معرض خطر قرار میگیرد بلکه فرهنگ اسلوونی و اروپایی هم مورد تهدید قرار میگیرد. درحالیکه مهاجرت بهعنوان امری اجتنابناپذیر درک میشود- بهعنوان بخشی از بشریت- اما دولت مسوول دفاع از فرهنگ محلی و مردم اسلوونی (اسلوونیایی شدن) Slovenianhood] تلقی میشود آن هم با هویت ملیای که در معرض انقراض است. این هم نمونهای است از سخنان یکی از اعضای RCC: «من میگویم که اسلوونی باید از فرهنگ خود محافظت کند... زیرا اگر همان میزان مهاجرتی وجود داشته باشد که اکنون آن را داریم، ارزشهای مرکزی ملی از میان میرود. اما انرژی زیادی برای زندگی در ملت ما وجود دارد. فقط نگاهی بیندازید به اینکه چه تعداد مهاجرت در دوران فدراسیون یوگسلاوی وجود داشت. ما زنده ماندیم و زندگیمان ادامه یافت. با این حال، شرایط خاصی وجود دارد. دولت ملزم است از آنچه کشور ما را «اسلوونی» میسازد حراست کند» (یک حامی CIFRC). مهمتر اینکه، مهاجران با عصر کمونیستی و با احزاب دست چپی در ارتباط و همراهند. استدلال ناسیونالیستی قومی این است که کمونیستها «برادری و وحدت» را به منزله روشی برای ویرانی هویت ملی اسلوونی تحمیل کردند.
ارسال نظر