اینکه چه کسی دوست یا دشمن تلقی می‌شود و اینکه چگونه این برداشت مورد مذاکره قرار گرفته و از سوی سیاستمداران، موسسات، مقام‌ها و «نظام حقوقی» متاثر می‌شود در زمره مسائل مهم در درک چگونگی «دیگرسازی» و تبعیضی است که رخ داده و گسترش می‌یابد. این فصل استدلال کرده است که پوپولیسم دست‌راستی در دانمارک با دو نگرش نسبتا متفاوت، زنده و حالش خوب است. یک چشم‌انداز از سوی DPP پیکربندی می‌شود و به نوعی از شوونیسم ملی- رفاهی تبدیل شده که پیوند نزدیکی با دفاع از دولت رفاهی «فقط» برای دانمارکی‌های بومی و قومی دارد و «دیگری مهاجر» و اسلام را هدف می‌گیرد. نسخه دیگر از پوپولیسم دست‌راستی از سوی مواضع رادیکال ضداسلامی TS مفصل‌بندی می‌شود که پیوندی غیررسمی با جنبش‌های اسلام‌هراسانه بین‌المللی در اروپا و فراتر از آن دارد که مبتنی است بر دفاع مطلق از آزادی بیان که عمدتا اسلام و «دیگری مسلمان» را هدف گرفته است.

سازمان TS با تمرکز بر فرهنگ/ ارزش‌های متضاد و مذهب توانسته هم اسلام را به لحاظ سیاسی هدف گیرد و هم اسلام/ مسلمانان را به‌طور کلی؛ ادبیاتی که به شکل‌های زیادی بر «برخورد تمدن‌ها»ی‌ هانتینگتون سرمایه‌گذاری می‌کند. DPP همچنین بر «تهدید اسلام» و بر اهمیت نجات «ارزش‌ها، اصول و هویت دانمارکی» متمرکز است آن هم با تاکید بر ستیزهای ادراک شده میان فرهنگ دانمارکی و ارزش‌های فرهنگی و فرهنگ اسلام/ مسلمانان در دانمارک. برای DPP تمرکز عمدتا بر «آزادی بیان» نیست، بلکه بر مذهب سرکوبگر، فرهنگ پدرسالار و سبک زندگی و نیاز به حمایت از دموکراسی، رفاه و برابری جنسیتی دانمارکی است. کارزار DPP در مه ‌۲۰۱۴ در انتخابات پارلمان اروپا آشکارا نشان می‌دهد که از زمان بحران اقتصادی به این سو، DPP به‌طور روزافزونی دغدغه‌اش بیشتر تحرک و «توریسم رفاهی» از سوی کشورهای عضو اتحادیه اروپا است.

«قربانیان» برای TS و مجله « Dispatch International» بومیان دانمارکی هستند و به‌طور کلی‌تر، تمدن غربی از سوی اسلام در معرض تهدید قرار گرفته است. این به‌طور روزافزونی به منزله مساله‌ای امنیتی تلقی می‌شود و راه‌حل هم ستیز را با اسلام و مسلمانان در دانمارک و خارج از آن بدتر می‌سازد. برای DPP، قربانیان عمدتا شهروندان دانمارکی هستند که رفاه کشور را با «پرداخت مالیاتشان برای نسل‌ها» می‌سازند بنابراین، باید مهم‌ترین نفع برنده کار و تلاش اجدادشان باشند. راه‌حل همانا کنترل مرزی سفت و سخت‌تر و کنترل ملی بیشتر و اروپایی کمتر بر رفاه و سیاست‌های مهاجرتی است. این مطالعه سوالاتی را در مورد نفرت پراکنی، تبعیض و دیگرسازی در شرایط دانمارک مطرح کرده که باید مورد بررسی بیشتر قرار گیرند. موثرترین استراتژی‌ها برای سازمان‌های جامعه مدنی در شرایط دانمارک چیست؟ تا چه حدی بازیگران متفاوت جامعه مدنی با نهادهای سیاسی در مورد نفرت پراکنی و دیگرسازی و نژادپرستی همکاری و مذاکره می‌کنند؟ با نهادهای اصلی چه باید کرد، مثل پذیرش «برنامه اقدام ملی» علیه نژادپرستی و نفرت پراکنی؟ نخبگان سیاسی، از جمله سوسیال دموکراسی، چگونه به عادی‌سازی و (دستیابی به) پذیرش گفتمان و ارزش‌های پوپولیسم دست راستی کمک کردند؟

در این چارچوب، تحرک جهانی و ادغام اروپایی مسائل جدیدی را بر دستور کار سیاسی قرار داده که یک بازاندیشی سیاسی و تئوریک را در مورد- مثلا- نیاز به ایجاد اَشکال جامع تری از دموکراسی، شهروندی، رفاه و انسجام اجتماعی یعنی مفاهیم جدیدی از شهروندی اروپایی و تعلق اروپایی را دامن زده است. این همچنان یک حوزه پر مناقشه است و مساله فقط این نیست که چه راه‌حلی قابل دستیابی است، بلکه این است که کدام راه‌حل به‌طور خاص مطلوب و عملی است.

پوپولیسم دست راستی در اسلوونی پساسوسیالیستی

پوپولیسم در شرایط اروپای مرکزی و شرقی به تغییر و تحولات در دوره ۱۹۹۱-۱۹۸۹ مربوط است؛ دوره‌ای که این منطقه شاهد فروپاشی هویت‌های سیاسی چندملیتی –   اتحاد شوروی، یوگسلاوی و چکسلواکی- و تغییر نظام سیاسی از حکومت تک‌حزبی کمونیستی به دموکراسی‌های لیبرال پلورالیستی بود. ستیزها در بالکان و ظهور نظام‌های جدید عمدتا در متن و شرایط ملی‌گرایی (قومی) تفسیر می‌شدند؛ درحالی‌که همزمان پوپولیسم وارد مباحث می‌شد آن هم عمدتا در ارتباط با ظهور راست افراطی در این جوامع. راست افراطی پوپولیستی، «افراط‌گرایی نژادپرستانه‌اش در اروپای مرکزی- شرقی»، بر اراده «مرد» در برابر نخبگان فاسد اتکا دارد؛ جایی که «مردم» یعنی «بومیان» و اکثریت قومی و اغلب حول یک رهبر قدرتمند اقتدارگرا سازمان داده می‌شوند. «رامت» [Ramet] با تحلیل راست افراطی در شرایط اروپای شرقی و مرکزی پسا ۱۹۸۹ ظهور آن را به عدم تساهل، رویکردهای ضددموکراتیک، نفرت از عقلانیت و جشن «ارزش‌های سنتی از نو ابداع شده» ربط می‌دهد. این تحلیل از سوی «ریزمان» [Rizman] پذیرفته شده که اشاره می‌کند ظهور راست در اسلوونی به معنای ظهور و بروز پوپولیسم دست راستی است که ترکیب ایدئولوژی محافظه‌کارانه‌اش تشکیل‌دهنده اقتدارگرایی، سنت‌گرایی، دیانت و بومی‌گرایی است. ریزمان با بازگشت به اواخر دهه ۹۰، «حزب دموکراتیک اسلوونی» [(Slovenian Democratic Party (SDP] را با رهبرش «جانز جانسا» [Janez Janša] و سلسله مراتب حاکم کلیسای کاتولیک رم [(Roman Catholic Church (RCC] به منزله نمونه‌های مربوطه پوپولیسم در اسلوونی توصیف می‌کند. این دو نیرو امروز هم به‌عنوان نمونه همچنان هستند. مطالعات موردی این فصل بر پوپولیسم معاصر متمرکز است آن هم از طریق نمونه‌های SDP که جانسا را به‌عنوان رهبر از زمان تاسیس حزب در سال ۱۹۸۹ دو بار نخست‌وزیر اسلوونی کرد (از ۲۰۰۴ تا ۲۰۰۸ و بار دیگر از ۲۰۱۲ تا ۲۰۱۳) و «ابتکار مدنی برای خانواده و حقوق کودکان» (CIFRC) که ارتباطات قدرتمندی با کلیسای کاتولیک رم دارد. پیوندهای قدرتمند میان تمام این سه بازیگر ما را قادر می‌سازد تا دیدگاهی سه بعدی را برسازیم.