بخش سی و هفتم
آفتابپرستهای چشم آبی
در نتیجه، گروههای کوچک و رادیکالی مانند «بلوکهویتی» اولین گروههایی بودند که مبادرت به بسیج علیه اسلام کردند. این جنبش کنشگر درحال رشد آشکارا نگران آن چیزی است که «دیده شدن بیش از حد اسلام در عرصه عمومی» تلقی میشود: یعنی رشد مساجد، روسری زنان، مغازههایحلالفروشی، انجمنهای اسلامی و ... . مجموعهای از اتفاقات ضداسلامی طی ۱۰ سال گذشته سازمان داده شده و باعث شدهاند که مردمانی با مواضع سیاسی و ایدئولوژیک متفاوت گرد هم قرار گیرند.
مطالعه این حوادث برای درک شکلگیری یک «دشمن» جدید و عواقب آن بهطور خاص مفید است: ائتلافهای جدید، حمایتهای جدید و تغییرات ایدئولوژیک که مسائل فرهنگی را در خط مقدم قرار داده و موجب میشود که سازمانها خود را به مثابه سخنگوی هویت فرهنگی تهدیدشده از سوی رشد اسلام جا بزنند. یک نوع جدید لفاظی مورد استفاده [در این سازمانها] این است که تمام نمادهای خود را از «مقاومت» («مقاومت»، «اشغال»، «همدستی با توطئهگران» و ...) به عاریت میگیرد تا این ایده را ترویج کند که مبارزه با اسلام به اندازه مبارزه با اشغال نازیها مهم است. برای توجیه این کشمکش، کنشگران ضد اسلام درحال توسعه و بسط آثار ایدئولوژیک حول ضرورت دفاع از فرهنگ فرانسوی در برابر سیطره اسلامی و کسب حمایت در میان اندیشمندان و ستوننویسان هستند. بسیاری از آنها [کنشگران ضداسلام] کنشگران اینترنتی هستند که از طریق شبکههای اجتماعی ارتباط میگیرند، وبسایتها را به روز میکنند و تمام حقایقی را که میتواند برای گسترش ایده «اسلامیسازی» بهکار گرفته شود جمعآوری میکنند.
اعضای جبهه ملی
تمام مصاحبهشوندگانی که با آنها دیدار کردیم اعضای این حزب نوسازی شده جدید هستند. آنها مسوولیتهایی در این سازمان دارند و تحول به ارمغان آورده شده در حزب از سوی مارین لوپن را تصویر میکنند. رابطه دختر لوپن موجب تصویر عمومی به شدت کنترلشده برای جبهه ملی شده است که دو هدف دارد: اخراج تمام افراطیان و اجتناب از شکلگیری مخالفت داخلی با مارینلوپن. از زمانی که مارین لوپن به ریاست حزب رسیده عضوگیریها و ارتقای رتبههای جدیدی هم رخ داده است و همزمان بسیاری از کنشگران نیز از حزب اخراج شدند. برای مثال، یک نامزد محلی زمانی اخراج شد که وزیر دادگستری سیاهپوست [منظور کریستینا توبیرا (Christiane Taubira) است که در ۱۵ مه۲۰۱۲ به سمت وزارت دادگستری فرانسه منصوب شد و در ۲۷ ژانویه ۲۰۱۶ استعفا داد] را با میمون مقایسه کرد. این افزایش کنترل داخلی بخشی از استراتژی جدید «پذیرفتهشدگی» این حزب [در جامعه] است. مارین لوپن تمایلی ندارد که همان برچسبهایی که به پدرش چسبید به او نیز بچسبد. در این وضعیت، کنترل سازمان جوانان آشکارا مهم است. تمام مصاحبهشوندگان ما به «جبهه ملی جوانان» تعلق دارند. بهکارگیری جوانان کلید استراتژی قلع و قمعسازی مارین لوپن است. در دهه ۹۰، سازمان جوانان نقش مهمی در نوسازی ایفا کرد و شخص مارین لوپن هم به این جناح تعلق داشت. رهبر آن «ساموئل مارشال» [Samuel Maréchal] که همسر خواهر مارین لوپن بود محرک جهتدهی جدید سیاسی و ایدئولوژیک به حزب در فاصله ۱۹۹۲ و ۱۹۹۹ بود. بسیاری از کنشگران که او را در محاصره خود داشتند اکنون در صدر جبهه ملی حول مارین لوپن هستند.
قابل توجه است که- با یک استثنا- تمام مصاحبهشوندگان ما اعضای جدیدی هستند که در حدود سالهای ۲۰۱۱- ۲۰۱۰ درگیر کارهای حزبی شدند یعنی زمانی که مارین لوپن کنترل این سازمان را به دست گرفت. آنها اکنون به خاطر حمایتشان از مارین طی جنگ جانشینی داخلی عمدتا پستهایی گرفتهاند. مصاحبه خصوصی با کنشگران جوان بسیار دشوار است مگر اینکه آنها «رئیس» باشند مثل روسای بخشهای محلی یا اعضای کمیته اجرایی ملی. بسیاری از آنها در چند انتخابات یا نامزد بودهاند یا نامزد خواهند شد و همگی مسوول آموزش اعضای جدید هستند. وقتی پای درک این مساله به میان میآید که چگونه اهداف جدید استراتژیک از بالا به پایین در کل سازمان توزیع میشود «پنل» ما اهمیت زیادی مییابد. اگر بر مسیرهای منتهی به عضویت تمرکز کنیم، یک مساله دیگر مرتبط با نسل، این حقیقت است که نیمی از مصاحبهشوندگان والدینی دارند که عضو یا حامی جبهه ملی از زمان اولین موفقیتهای انتخاباتیاش در دهه ۸۰ بودهاند. یکی از آنها (مصاحبه شونده ۶) فرزند «کریستین بوچت» - یکی از متفکران اصلی جریان «انقلابی ملی»- است.
یکی دیگر (مصاحبه شونده ۴) – که مسوول بخش آلزاس است- دختر یکی از زوجهای نامزدی جبهه ملی در دهه ۸۰ بود. آن عضو کمیته ملی که با او دیدار کردیم (مصاحبه شونده ۳) – تحصیلکرده دانشگاه معتبر «سیانس پو» در پاریس- دختر یک حامی سابق جبهه ملی است. این پیکربندی فامیلی یک معامله واقعی جدید در تاریخ «جبهه ملی» است. اولین انتخابکنندگان، کنشگران و حامیان همگی کسانی بودند که گاهی به احزاب جریان اصلی پیش از ظهور لوپن رای میدادند.
برای این حامیان جدید، جذابیت تا حدودی در درون خانواده شکل میگرفت و رجحان و تمایل بیشتر به سوی ایدههای لوپن بود. مصاحبهشونده ۳ میگفت:«کل آموزش من در زمان شام خوردن بود، زیرا مدت زمانی که سر میز مینشستیم در مورد اخبار، تحلیلها و بهخصوص تاریخ صحبت میکردیم... اینکه چگونه جهان پیرامون ما درحال تغییر است یا در مورد افزایش بیکاری و افزایش نابرابری اجتماعی هم بحث میکردیم... تمام این موارد نیاز به بحث دارد بهویژه در یک خانواده متحد که ما خیلی بحث میکنیم» (مصاحبه شونده ۳). پیش از ظهور جبهه ملی، این امکان نبود که بر نقش گسترش نهادهای راست افراطی تاکید شود. این حزب به شیوهای درحال تغییر است تا با سازمانهای سیاسی بزرگ در فرانسه قابل مقایسه شود. جبهه ملی موفق به ایجاد شرایطی برای بازتولید خودش شده است. این پدیده عمدتا به خاطر گذار موفقیتآمیز در رهبری حزب است که در آن ژان ماری لوپن فرمان، جهتدهی و هدایت را به دختر خود منتقل کرد.
ارسال نظر