باطن «ترسناک» اقتصاد هند

درحال حاضر جمعیت هند در مرز ۳/ ۱ میلیارد نفر قرار دارد؛ کشوری با رشد اقتصادی بالا و ترکیب جمعیتی مطلوب. طبقه متوسط این کشور برای برخی به مثابه اولین قدم‌های حرکت به سوی رفاه است. بسیاری از شرکت‌های بین‌المللی به‌دنبال استراتژی مشابه با آنچه با طبقه متوسط چین صورت گرفت، هستند. افت رشد اقتصادی چین شرکت‌های بین‌المللی را برای ورود به بازار هند ترغیب کرده است. تام کوک، مدیر اجرایی شرکت «اپل» در این باره می‌گوید: «تشابهات بسیاری میان هند و چین چند سال قبل وجود دارد. من خیلی در مورد هند امیدوارم.» سرمایه‌گذاری ۵ میلیارد دلاری شرکت «آمازون»، حمایت «علی‌بابا» از شرکت تجارت الکترونیک هند، و سرمایه‌گذاری‌های «سافت‌بانک»، «گوگل» و «نتفلیکس» همگی خبر از اشتیاق شرکت‌های بین‌المللی برای حضور در بازارهای هند می‌دهند.

زندگی فقیرانه ۹۰ درصد هندی‌ها

یک درصد جمعیت ثروتمند هند – منطقه اشرافی‌نشین این کشور که حداقل درآمد جمعیت ۸ میلیونی آن سالانه ۲۰ هزار دلار است – از لحاظ جمعیتی و درآمدی مشابه هنگ‌کنگ است. ۹ درصد ثروتمند بعد مشابه اروپای مرکزی هستند. ۴۰ درصد بعدی نیز ترکیبی از زندگی دو کشور همسایه و فقیر جنوب آسیا – بنگلادش و پاکستان – را تجربه می‌کنند. زندگی نیم میلیارد جمعیت باقی‌مانده این کشور نیز (۵۰ درصد دیگر) با زندگی فقیرترین مردم آفریقا برابری می‌کند. برای اطمینان، شرکت‌های جهانی باید بر ۹درصد جمعیتی که زندگی مشابه مردم اروپایی مرکزی دارند، تمرکز کنند.

تلاش سیاست‌گذاران هند برای بهبود وضعیت طبقه متوسط به‌واسطه تشدید نابرابری‌ها خنثی می‌شود. بین سال‌های ۱۹۸۰ تا ۲۰۱۴، یک درصد ثروتمند هند حدود یک‌سوم از تمام عایدی‌های ناشی از رشد اقتصادی را تصاحب می‌کردند (درحالی‌که یک‌ درصد ثروتمند چین تنها ۱۴ درصد از درآمدهای اقتصادی چین را به‌دست می‌آورند). درحال حاضر ثروتمندان هند ۱۰ برابر پولدارتر از سال ۱۹۸۰ هستند، درحالی‌که درآمد طبقه متوسط حتی دو برابر هم نشده است. هندی‌ها در افزایش درآمدی افرادی که روزانه دریافتی کمتر از ۲ دلار داشتند به ۳ دلار موفق بوده‌اند، اما این موفقیت در مقایسه با سایر کشورها که دریافتی‌ها را از ۳ به ۵ دلار و از ۵ به ۱۰ دلار افزایش داده‌اند، ناچیز است. به‌طور معمول بهره‌مندی از عایدی‌های رشد اقتصادی از سوی طبقه متوسط کشوری با درجه توسعه‌یافتگی هند، بیشتر از سایر گروه‌های درآمدی است. براساس نظرسنجی‌های صورت گرفته، از هر ۱۰هندی ۸نفر «نابرابری» و «فساد» را مشکل بزرگ کشور می‌دانند.

دلایل این شکست البته مشخص است. سال‌ها دستکاری‌ آماری موجب شد تنها عده‌ای معدود بتوانند از آزاد‌سازی‌هایی که در اوایل دهه ۱۹۹۰ میلادی صورت گرفت، منتفع شوند. بهره‌وری نیروی کار در هند بسیار پایین است. میلیون‌ها خروجی نظام آموزش ناکارآمد هند، تنها قابلیت کار در مشاغلی ساده را دارند. جوانان تحصیلکرده این کشور در کسب‌وکارهای کوچک و غیررسمی سخت تلاش می‌کنند. در این باره پیشرفت شغلی طبقه متوسط و ترقی کسب‌وکارها که در چین اتفاق افتاد را نمی‌توان برای هندی‌ها انتظار داشت. نظام بوروکراسی این کشور اجازه تبدیل شدن کسب‌وکارهای کوچک به شرکت‌های بزرگ بهره‌ور را نمی‌دهد. زنانی که یک‌چهارم جمعیت نیروی کار هند را تشکیل می‌دهند نیز – سهمی که در یک‌ دهه گذشته به‌طور چشمگیر کاهش یافته است – تنها وضع را بدتر می‌کنند.

بازار بزرگ، فرصت‌های کوچک

یکی از مسیرهای حل‌وفصل این مشکلات، سیاست‌گذاری‌های مناسب است. البته امیدها باید بر مبنای واقع‌گرایی باشد. هند از نظام دموکراتیک تثبیت‌شده بهره می‌برد. با این حال این نظام سیاسی نمی‌تواند مانع تصمیمات اشتباه و ضعیف شود. قرار بود سیاست ناگهانی حذف برخی از واحدهای پولی، گربه‌های فربه اقتصاد هند را هدف قرار دهد، درحالی‌که در نهایت تمامی افراد جامعه از اجرای این سیاست متضرر شدند. از طرفی پیمودن مسیری که چینی‌ها برای رسیدن به رفاه، ایجاد شغل و افزایش درآمد طی کرده‌اند، در هند به‌واسطه مکانیزه شدن و نیاز کمتر به نیروی کار نشدنی است.

شرکت‌های بین‌المللی باید واقعیت‌های امروز اقتصاد هند را بپذیرند و بر مبنای این واقعیت‌ها تصمیم‌ بگیرند. انتظار برای توسعه هند و توانمندی طبقه‌ متوسط این کشور ممکن است به دهه‌ها ناامیدی منجر شود. براساس آمارها، تنها ۳ درصد از هندی‌ها سفر هوایی داشته‌اند و از هر ۴۵ نفر تنها یک نفر صاحب وسیله نقلیه است. بررسی‌های شرکت انگلیسی «اچ‌اس‌بی‌سی» نشان می‌دهد بسیاری از جمعیت ۳۰۰ میلیونی طبقه متوسط هند، درآمد روزانه حدود ۳ دلار دارند.

شرکت‌های بین‌المللی باید کسب‌وکارهای خود را «هندی‌سازی» کنند. برای مثال کالاهای خود را با استفاده از زبان‌های محلی که میلیون‌ها هندی آن را ترجیح می‌دهند به فروش برسانند. قیمت‌گذاری نیز اهمیت دارد. فروش کالا در هند با قیمت‌های آمریکا برای هندی‌ها جذاب نخواهد بود. برای مثال هزینه اشتراک «نتفلیکس» ممکن است معادل درآمد یک هفته جمعیت ثروتمند هند باشد. شرکت «اپل» تبلیغات گسترده‌ای در شهرهای مختلف هند دارد اما مردم هند توانایی خرید محصولات این شرکت را ندارند. به‌عنوان مثال، قیمت آخرین مدل آی‌فون معادل نیمی از درآمد سالانه ۱۰ درصد ثروتمند هند است. در این باره باهوش‌ترین کسب‌وکارها به این نکته توجه دارند که در کدام زمینه زیرساخت‌ها شرایط را برای دسترسی به کالاهای جدید فراهم می‌سازند. برق‌رسانی، تقاضا برای کالاهای برقی را افزایش می‌دهد. اینترنت همراه ارزان – درحال حاضر هند در بحبوحه جنگ قیمتی اینترنت همراه قرار دارد، جنگی که به نفع مصرف‌کنندگان است – موهبتی برای خدمات الکترونیک است.

شبکه‌های لجستیک درکنار غول‌های تجارت الکترونیک این امکان را برای شهروندان شهرهای درجه سوم هند فراهم ساخته‌ تا از برندهای جهانی مد خرید کنند. البته ایجاد گروه مصرف‌کنندگان وظیفه سیاست‌مداران است. تاکنون اما دولت‌های هند در این امر ناموفق بوده‌اند. امید شرکت‌های بین‌المللی به طبقه متوسط هند باید براساس واقع‌بینی باشد. این شرکت‌ها باید تلاش کنند نهایت استفاده را از ذخایر بالقوه‌ای که وجود دارد، ببرند.