به هر روی، تصور ما این است که واکنش احتمالی‌تر بین‌المللی از سوی دولت‌های منطقه‌ای خواهد بود که – مانند ژاپن- منافع مستقیم و حیاتی برای دخیل شدن دارند که تا حد زیادی به ضرر چین است. به‌طور خلاصه، افکار عمومی جهانی مدافع توقف فوری نبرد است. روسیه ممکن است از نبرد چین و آمریکا سوءاستفاده کرده و در جاهای دیگر دست به کارهایی بزند.  

چهار مورد (سناریوی پیش گفته) و تاثیراتش

هر دسته از تاثیرات در نوع خود و در اثرگذاری که بر دیگر موارد دارد، مهم است:

* خسارت‌های نظامی – به‌ویژه برای چین- می‌تواند بر توانایی ادامه تجارت تاثیر بگذارد، مانع تخریب زیرساخت‌ها شود و دسترسی به منابع انرژی را حفظ کند.

* حوزه‌های جدید جنگجنگ سایبری و جنگ در فضا – هم تاثیرات نظامی دارد و هم اقتصادی؛ با توجه به اینکه سیستم‌های دارای استفاده دوگانه (مانند ارتباطات، لجستیک، شبکه‌ها و GPS) می‌توانند فلج شوند.

* جنگ سایبری، اگر محدود به شبکه‌های نظامی نشود، می‌تواند مانع پاسخ‌های سیاسی شود، بر طرف‌های سوم تاثیر بگذارد و اختلالات اقتصادی را پیچیده‌تر سازد.

* هزینه‌های اقتصادی- خواه از خصومت‌ها و خواه از اختلال در تجارت- می‌تواند بر توانایی طرف‌های نبرد برای جبران خسارت‌های نظامی در یک نبرد شدید و ادامه‌دار تاثیر بگذارد.

* دشواری اقتصادی، مانند کاهش مصرف و دسترسی به ضروریات، می‌تواند بر حمایت سیاسی، ثبات و انسجام و در نتیجه، بر توانایی و عزم هر طرف برای ادامه جنگ با شدتی بالاتر تاثیر بگذارد.

* افکار عمومی جهانی مخالف که یک طرف یا هر دو طرف را مخاطب خود قرار می‌دهد تفاوت اندکی در توانایی‌ها و اراده‌شان برای جنگ ایجاد می‌کند (لااقل در کوتاه‌مدت). با این حال، واکنش طرف‌های مهم سوم سرانجام می‌تواند به شیوه‌هایی چشمگیر یاریگر یک طرف یا طرف دیگر باشد: نبرد مستقیم، تجهیزات جنگی، تجارت، دسترسی به انرژی و در مورد آمریکا، حمایت در میادین دیگری که تمرکز نیروها را امکان‌پذیر می‌سازد.

به‌طور کلی، کاهش مزیت‌های جنگی آمریکا به این معنا نیست که چین می‌تواند پیروز جنگی شود که ایالات‌متحده مایل به جنگیدن در آن است. تا سال ۲۰۲۵، جنگ می‌تواند یک بن‌بست نظامی باشد با خسارت‌های تسلیحاتی در هر دو طرف علاوه بر خسارت در فضای سایبری و فضای ماورای جو. با این حال، هیچ طرفی آن‌قدر بد عمل نخواهد کرد که مجبور به تسلیم شود و این احتمال را برانگیزد که جنگ هم شدید است و هم طولانی. سرنوشت چنین جنگی را هزینه‌های اقتصادی، تاثیرات سیاسی داخلی و پاسخ‌های بین‌المللی تعیین خواهد کرد. ورود ژاپن می‌تواند جبران‌کننده کاهش برتری نظامی آمریکا باشد به‌ویژه در یک جنگ دامنه‌دار و طولانی. تمام این مولفه‌ها- اگر در کنار هم دیده شوند- قویا به نفع آمریکا خواهند بود.

جنگ چین و آمریکا بدتر از مورد «طولانی و شدید» خواهد بود. در قرن بیستم، جنگ‌های دو قدرت بزرگ موجب جنگ‌های جهانی شد و جنگ جهانی سوم هم می‌تواند در همین مسیر به پیش رود یا حتی بدتر باشد. احتمالا جنگ چین و آمریکا، قدرت‌های دیگر را هم به جنگ می‌کشد و خیلی از دولت‌ها نمی‌توانند در گوشه‌ای بنشینند و نظاره‌گر باشند: علاوه بر ژاپن، شاید هند، ویتنام و ناتو هم طرف آمریکا و روسیه و کره‌شمالی طرف چین قرار گیرند. نبرد می‌تواند فراتر از منطقه برود. اهداف جنگی ممکن است تعمیم یافته و گسترده‌تر شود بنابراین هزینه‌های باختن نیز فزونی می‌یابد.

حتی اگر تسلیحات هسته‌ای هم مورد استفاده قرار نگیرند اما چین ممکن است روش‌های دیگری برای حمله به دارایی‌های آمریکا بیابد. استفاده از فضای ماورای جو و فضای سایبری به‌شدت ممکن است مهار شود. تا زمانی که جنگ همچنان فراگیر باقی بماند، «تخریب» و «مضیقه‌ها» می‌تواند بر آتش عزم دو طرف دمیده و بر شدت بسیج نیروها بیفزاید. به‌طور خلاصه، مدت زمان و شدت جنگ ممکن است از حد بگذرد. اگر چنین شود، خسارات و هزینه‌ها برای هر دو طرف بیشتر خواهد شد و (با وجود توسعه و تعمیم جنگ) نتیجه دیگر به نفع چین نخواهد بود.

فصل ۴

یافته‌ها، توصیه‌ها و نتیجه‌گیری یافته‌ها

تا زمانی که رهبران سیاسی آمریکا و چین به ارتش‌هایشان مجوز انجام و اجرای استراتژی‌های ضدحمله‌ای را ندهند، توانایی هر دو دولت برای کنترل منازعات متعاقب آن به‌شدت کاهش خواهد یافت. هر دو کشور از آغاز جنگ و در طول درگیری شدید متحمل خسارت‌های نظامی بزرگی می‌شوند: در سال ۲۰۱۵، خسارت‌های آمریکا می‌توانست نسبتا بخش اندکی از هزینه‌های نظامی را تشکیل دهد اما همچنان مهم بود؛ خسارت‌های چین هم می‌توانست بسیار سنگین‌تر از خسارت‌های آمریکا باشد و بخش چشمگیری از هزینه‌های نظامی‌اش را تشکیل می‌داد.

این شکاف در خسارت‌ها زمانی کاهش می‌یابد که سیستم‌های ضددسترسی و منع منطقه‌ای چینی بهبود یابد: تا سال ۲۰۲۵، خسارت‌های آمریکا از «چشمگیر» به «سنگین» خواهد رسید و خسارت‌های چین – هرچند هنوز سنگین است- می‌تواند تا حدودی کمتر از ۲۰۱۵ باشد و این نیست مگر به خاطر افول چشمگیر قابلیت‌های وارد آوردن ضربه از سوی آمریکا. یک درگیری شدید و طولانی با کاهش قابل ملاحظه ظرفیت کل ارتش مواجه شده و بنابراین، در برابر دیگر تهدیدات آسیب‌پذیر می‌شود.