بخش صد و چهل و هفتم
نه «صلح آمریکایی» نه «صلح چینی»
بنابراین، چین و آمریکا باید متعهد به ساختن روابطی شوند مبتنی بر ثبات استراتژیک، کاهش چشمگیر نقش تسلیحات هستهای، دستیابی به اجماع استراتژیک نه برای آغازگر بودن در استفاده از تسلیحات هستهای یا حمله به تسلیحات هستهای کشور دیگر و شناسایی اقداماتی در سطح تاکتیکی برای احتراز از سوءتفاهم.
فصل ۶
منع اشاعه هستهای: اندیشه و عمل چین
سیاست منع اشاعه هستهای چین تطور و تکامل آهسته اما چشمگیری را طی ۶ دهه گذشته از سر گذرانده است. در سال ۱۹۶۳، در آغاز عصر هستهای، روزنامه «People’s Daily» در سرمقالهای اعلام کرد که «برای کشورهای سوسیالیستی ضروری است که به تسلیحات هستهای دست یابند آن هم فقط برای مقاومت در برابر باجخواهی هستهای امپریالیستها.» این مقاله استدلال کرده بود که «پیمان منع جزئی آزمایش هستهای» (Partial Nuclear Test Ban Treaty) فقط کشورهای سوسیالیستی را محدود میکند. امروز، به گفته کتاب سفید دولت چین، «چین به شدت با اشاعه تسلیحات کشتار جمعی و ابزارهای مربوطهاش مخالف است و دائما با مسائل منع اشاعه به شکلی کاملا مسوولانه تعامل میورزد.» چین خاطرنشان میسازد که به تمام معاهدات بینالمللی و سازمانهای بینالمللی مربوط به منع اشاعه پیوسته است. روشن است که سیاست منع اشاعه چین طی سالها به شکل مجموعهای از تغییرات کمی تدریجی تکامل یافته که منجر به تغییرات کیفیتر و شدیدتری شده است.
البته تمام سیاستهای چین تغییر نکرده است. تعهد این کشور به سیاست آغازگر نبودن در استفاده از تسلیحات هستهای، تعهد غیرمشروطش به عدم استفاده یا عدم تهدید به استفاده از تسلیحات هستهای علیه دولتهای غیرهستهای یا مناطق عاری از تسلیحات هستهای و حمایت این کشور از حذف جامع و تمامعیار تسلیحات هستهای کاملا غیرقابل تغییر باقی مانده است. در مقابل، سیاست درحال تغییر منع اشاعه چین در سیاستها و گرایشهای این کشور به مسائل منطقهای منع اشاعه و رژیمهای بینالمللی منع اشاعه بازتاب یافته است. محرک چنین تغییرات مهمی به ویژه با تسری تفکر و اقدامات اساسی منع اشاعه چین از چشمانداز منافع ملی شایسته نگاهی دقیقتر است.
چین و منع اشاعه هستهای: یک تفسیر
دست کم دو شکل یا دو عنصر در سیاست منع اشاعه چین وجود دارد: اول، نگرشها، اقدامات و سیاستهای خود چین که مستقیم یا غیرمستقیم به منع اشاعه هستهای مربوط است؛ و دوم، رویکردش به منع اشاعه هستهای منطقهای. مواضع چین در مورد بسیاری از این موضوعات میزان بالایی از تداوم نسبی را نشان داده است.
برای مثال، این کشور پیوسته باور داشته که تنها حذف و نابودی تسلیحات هستهای میتواند ریشههای اشاعه هستهای را بخشکاند و این کشور همواره مدافع برقراری مناطق عاری از تسلیحات هستهای بوده است. با این حال، تغییرات مکرری در مواضع چین درخصوص برخی از مسائل دیگر منع اشاعه مانند «پیمان منع اشاعه هستهای» (NPT) و رژیمهای کنترل صادرات چندجانبه وجود داشته است. دانشمندان در چین و خارج از این کشور توضیحات بسیاری در مورد این گسست میان پیوستگی در برخی از مواضع سیاسی چین درخصوص منع اشاعه و تغییر در دیگر مواضع این کشور ارائه دادهاند.
برای مثال، «ایوان اس. مدیروس» (Evan S. Medeiros)، دانشمند آمریکایی، تطور و تکامل سیاستهای منع اشاعه چین از زمان اصلاحات و بازگشایی در این کشور را به مولفههای داخلی و خارجی نسبت میدهد. این مولفهها شامل مداخلات آمریکا، میزان پذیرش قواعد منع اشاعه از سوی چین، اولویتهای سیاست خارجی این کشور و قابلیتهای نهادینش بوده است. مدیروس استدلال میکند که مداخله دیپلماتیک آمریکا متغیر مستقلی است که محرک توسعه دائمی تعهدات منع اشاعه چین بوده است؛ او میگوید: بدون این مداخله رفتار منع اشاعهای چین به دشواری تحول مییافت.
ارسال نظر