بخش صد و چهل و دوم
نه «صلح آمریکایی» نه «صلح چینی»
برخی دانشمندان تلاش کردهاند تا از این تئوری برای پیشبینی رفتار چین استفاده کنند. برای مثال، «براد گلوسرمان» مطرح کرده که چین و آمریکا ممکن است در استفاده از زور در مناقشه چین- ژاپن بر سر آنچه چین جزایر دیائو و ژاپن جزایر سنکاکو مینامد، تهییج شوند زیرا پکن و واشنگتن هر دو دارای قابلیت «تخریب حتمی متقابل» هستند. با این حال، برخی معتقدند جهانی شدن باعث تقویت وابستگی متقابل ساختاری میان چین و آمریکا شده است و این منافع در هم تنیده انگیزههای دو کشور برای ورود به درگیریهای کم شدت را کم میکند.
حتی برخی رهبران آمریکا تصور میکنند که چین درحال موج سواری است و خود را بهعنوان مرکز جدید قدرتی که خصومتی با منافع آمریکا ندارد مطرح نکرده است. اگر هر گونه تظاهری به مسابقه قدرت میان چین و آمریکا وجود داشته باشد، این مسابقه عمدتا در حوزه قانونسازی بینالمللی بازتاب مییابد. برای مثال، ایالاتمتحده قویا «پیمان ترانس پاسیفیک» و «پیمان سرمایهگذاری و تجارت ترانس پاسیفیک» را تقویت کرده است [دونالد ترامپ رئیسجمهور آمریکا در نوامبر ۲۰۱۶ اعلام کرد از این پیمان کنار خواهد نشست. او با امضای یک فرمان اجرایی در ۲۳ ژانویه کنارهگیری آمریکا از این شراکت را اعلام کرد] درحالیکه چین «یک کمربند، یک جاده» را شروع کرده، «بانک سرمایهگذاری زیرساختی آسیا» را تاسیس کرده و «صندوق جاده ابریشم» (Silk Road Fund) را (در میان برخی اقدامات دیگر) برقرار کرده است. به عبارت دیگر، هیچ نشانهای وجود ندارد که نشان دهد انتقال قدرت مهمترین خصلت روابط آمریکا- چین است و چین نیز نشانهای بروز نداده تا نشان دهد که درحال مبارزه برای برقراری هژمونی است. بنابراین، تئوری «ثبات- بیثباتی» قابل اطلاق به روابط آمریکا- چین نیست. رقابتهای آینده در قانونسازی بینالمللی ممکن است شدیدتر شود اما فعلا احتمال شروع درگیری میان آمریکا و چین بسیار کمتر از شروع درگیری میان آمریکا و شوروی طی دوران جنگ سرد است.
تغییرات در به هم تنیدگی و وابستگی متقابل ساختاری آمریکا- چین و در سیاست قدرت بینالمللی احتمال درگیری نظامی میان چین و آمریکا را کاهش داده است. خطر مسابقه تسلیحاتی و درگیری نظامی وجود دارد. با این حال، علت این خطر مقایسه قوای هستهای میان دو طرف نیست بلکه فقدان اعتماد متقابل استراتژیک میان آنها و ماهیت ساختار امنیتی آسیا- پاسیفیک است. در مورد مسابقه تسلیحاتی، هزینههای نظامی چین در کنار توسعه سریع قدرت اقتصادیاش افزایش یافته است [گوردون چانگ در مقالهای در ۸ مارس ۲۰۱۷ در نشنال اینترست تخمین زده که بودجه نظامی چین در سال ۲۰۱۷ حدود ۱۵۲ میلیارد دلار (۰۴/ ۱ تریلیون یوان) بوده است]. با این حال، ایالاتمتحده تلاش دارد تا برتری نظامی مطلق بر چین را همچنان حفظ کند و به همین دلیل آمریکا «طرح ابتکار دفاعی» [Defense Innovation Initiative] را - که به «استراتژی جبرانی سوم» [Third Offset Strategy: اصطلاحی در نظام دفاعی ایالاتمتحده آمریکا است مبنی بر اینکه آمریکا بهجای تقویت توانمندیهای دفاعی-نظامی خود در حوزههایی که رقیب/ حریف/ دشمن این کشور دارای توانمندیهای نسبی است، باید به سمت آن دسته از ابزاری برود که سرمایهگذاری در آنها باعث تغییر صحنه رقابتی به سود آمریکا شود.
از دهه ۱۹۵۰ به این سو آمریکا دو راهبرد جبرانی را پشت سر گذاشته و ساختارهای دفاعی این کشور هم اکنون در حال آمادهسازی برای ورود به راهبرد سوم است] نیز معروف است- در سال ۲۰۱۴ شروع کرد و همچنان در حال تقویت قابلیت مداخله نظامی خود است. با نزدیک شدن سطح بودجه و هزینههای دفاع ملی چین به آمریکا، خطر یک مسابقه تسلیحاتی را نباید دستکم گرفت. در چارچوب رقابت نظامی بهشدت درحال افزایش چین- آمریکا، احتمال درگیری بهشدت افزایش یافته است و همزمان خطر تبدیل این درگیری به یک بحران نظامی بهشدت افزایش یافته است. با افزایش بیاعتمادی استراتژیک، یک اتفاق کوچک میتواند به بحران نظامی میان چین- آمریکا منجر شود که نتیجهاش تلفات عظیم است. این سناریو محتمل است، بهویژه به این خاطر که آمریکا برتری عظیمی بر قوای متعارف چین دارد و کوشیده تا این برتری نظامی متعارف را حفظ کند و این در رصد تشکیلات ناوگان دریایی چین نمودی بارز داشته است.
اگر نیروهای آمریکایی نگرانیهای امنیتی چین را نادیده بگیرند و در مناطق اقتصادی انحصاری چین به انجام رصد اطلاعاتی در دریا و آسمان با شدت و سرعت بالا ادامه دهند، تقابل میان نیروهای آمریکایی و چینی همچون حادثه «جزیره هینان» [در اواسط اردیبهشت ۹۵ دو جنگنده چینی یک هواپیمای جاسوسی آمریکا از نوع «EP-۳» را در نزدیکی جزیره «هینان» رهگیری کردند. بهدنبال این حادثه، دولت چین، آمریکا را به نقض حریم هوایی خود متهم کرد] در سال ۲۰۰۱ و حادثه عجیب «USNS» [ در ۱۸ آگوست ۲۰۱۶ میلادی، زیردریایی USS Louisiana که یک زیردریایی اتمی حامل موشکهای قاره پیمای اتمی از کلاس اوهایو است، با شناور تدارکاتی USNS Eagleview برخورد کرد. این برخورد در سواحل ایالت واشنگتن در شمال غرب آمریکا روی داد و باعث بروز برخی خسارات به بدنه زیردریایی آمریکایی شد. این حادثه تلفات جانی در بر نداشت. همچنین در ۲۰ نوامبر ۲۰۱۴ میلادی و در خلیج عدن دو شناور تدارکاتی نیروی دریایی آمریکا به نامهایUSNS Walter S. Diehl و USNS Amelia Earhart که در حال تدارکرسانی به ناوهای ناوگان پنجم نیروی دریایی آمریکا بودند بیش از حد به هم نزدیک شده و با هم برخورد کردند. در این حادثه نیز کسی از خدمه کشته یا مجروح نشد] در سال ۲۰۰۹ از پتانسیل ایجاد بحران نظامی چین- آمریکا برخوردار است. افزون بر این، هر دو کشور سرمایهگذاریهای خود در فضای سایبری و خارج از فضا را افزایش دادهاند؛ اگر هیچ هماهنگی روی کاغذ در این حوزهها میان آنها انجام نگیرد، درگیری میتواند به آسانی رخ دهد.
ارسال نظر