به گزارش سایپانیوز، یکی از بزرگ‌ترین تولیدکنندگان دی اکسید کربن و عامل مهم در تغییرات آب و هوایی و گرمایش زمین، بخش حمل‌ونقل است. ۲۸‌درصد از گازهای گلخانه‌ای در ایالات متحده از همین بخش ناشی می‌شود و از سال ۱۹۹۰ تا به حال آلایندگی در این بخش نسبت به سایر بخش‌های دیگر از همه بیشتر افزایش داشته است. یکی از راهبردهای پیشنهادی که گفته می‌شود می‌تواند موضوع تغییرات آب و هوایی را هدف قرار دهد کاهش آلاینده‌های گاز گلخانه‌ای از طریق تشویق مردم به استفاده از خودروهای برقی است، دلیلی هم که می‌آورند این است که منابع تولید و توزیع برق مورد استفاده برای شارژ خودروهای برقی بسیار متنوع است و به تدریج انرژی‌های تجدیدپذیر مثل باد و خورشید بیشتر به خدمت گرفته می‌شوند و سوخت‌های فسیلی سهم کمتری پیدا خواهند کرد. از ۲‌میلیارد خودروی بنزینی در حال تردد در دنیا فقط ۲۷۰‌میلیون دستگاه خودروی پلاک شده در ایالات متحده در خیابان‌ها و جاده‌ها درحال حرکت هستند. تبدیل این حجم از خودرو به خودروهای برقی تا چه حد امکان‌پذیر است؟

در سال ۲۰۲۰، گاوین نیوسام، فرماندار ایالت کالیفرنیا اعلام کرد که بعد از ۲۰۳۵ اجازه فروش خودروهای بنزین‌سوز در این ایالت داده نمی‌شود. مخصوصا اینکه ۵۰‌درصد از گازهای گلخانه‌ای در کالیفرنیا را سیستم حمل‌ونقل این کشور به وجود می‌آورد. این ممنوعیت شامل همه خودروهای هیبریدی [دوگانه برقی-الکتریکی] و به طور کلی همه خودروهایی که لوله اگزوز دارند می‌شود. این حکم حکومتی فرماندار کالیفرنیا بسیاری از پرسش‌ها را بی‌پاسخ گذاشته است. اولین سوال این است که با توجه به این موضوع که زمان تعیین شده در آینده بسیار دور است، آیا ضمانت اجرایی آن هم به همین نسبت کاهش پیدا نمی‌کند؟ آیا یک دست می‌تواند صدا داشته باشد و آیا انجام این حکم در یک ایالت می‌تواند ۴۹ ایالت دیگر را ترغیب یا وادار به انجام این کار بکند؟ در سال ۲۰۱۸، سهم فروش خودروهای برقی از بازار خودروی آمریکا ۲‌درصد و در ایالت کالیفرنیا به ۸‌درصد رسیده بود. ممنوعیت فروش خودروهای بنزینی در کالیفرنیا ممکن است باعث بسط خودروهای برقی شود اما با ریسک بالایی همراه است. شاید این حکم حکومتی فرماندار کالیفرنیا روی رای‌دهندگان این ایالت تاثیر زیادی داشته باشد، مخصوصا که این ایالت نسبت به سایر ایالات بیشتر از همه به محیط‌زیست علاقه نشان می‌دهد. برعکس مالیات بر کربن که می‌تواند برای مصرف‌کنندگان امروز هزینه داشته باشد، یک حکم حکومتی و اعلام ممنوعیت بیشتر جنبه اولتیماتوم دارد و شاید آثار مثبتی هم برجای بگذارد. همچنین برخلاف مشوق‌های حکومتی مثل اختصاص یارانه یا تخفیف یا معافیت مالیاتی، احکام حکومتی یا ممنوعیت نیازی به حمایت‌های فدرالی یا تخصیص بودجه ندارد اما به همان نسبت هم انگیزه برای انجام آن به اندازه کافی جدی نیست. با این حال اقتصاددانان به طور کلی از اقدام‌هایی مثل ممنوعیت خیلی استقبال نمی‌کنند. تحقیقات اخیر new research هم نشان داده‌اند برای آنکه ممنوعیت تاثیر داشته باشد باید شرایطی هم فراهم باشد. البته مواردی هم وجود دارد که این احکام و ممنوعیت‌ها موثر واقع شده‌اند از جمله ممنوعیت فروش و توزیع کلروفلوروکربن‌ها در ایالات متحده که موفق هم بوده است. اما ممنوعیت فروش خودروهای بنزینی منوط به فراهم بودن شرایط از جمله میزان جایگزینی خودروهای برقی به جای بنزینی است. برای این کار هم باید خودروهای برقی واقعا جایگزین مناسبی برای خودروهای بنزینی از لحاظ قیمت خرید، راحتی استفاده، ‌‌‌ برطرف شدن موانعی مثل اضطراب پیمایش و... باشند.

اگر شرایط مناسب باشد و خودروهای برقی بتوانند جایگزین مناسبی برای خودروهای بنزینی باشند، دیگر حتی نیازی به ممنوع کردن یا حکم دادن نخواهد بود. به بیان دیگر اگر خودروهای برقی جایگزین مناسبی نباشند، جایگزین کردن آن به خواست حکومت برای آنها هزینه‌های بسیار زیادی خواهد داشت. شاید بهتر باشد که علاوه بر بهبود خودروهای برقی به عنوان جایگزین مناسب خودروهای بنزینی، به جای ممنوعیت از اهرم‌های قوی‌تری مثل مقررات، قوانین و مالیات‌های سنگین بر آلاینده‌های کربنی استفاده کرد. مالیات بر کربن، بازار را به سمت خودروهای برقی سوق خواهد داد. در حال حاضر ۲۵ کشور در دنیا مالیات بر کربن وضع کرده‌اند از جمله کانادا، آفریقای جنوبی و سوئد. به این ترتیب متصاعدکنندگان آلایندگی برای کاهش هزینه و کم‌کردن مالیات مجبور به رعایت قوانین سخت‌گیرانه خواهند بود. با این حال، در ایالات متحده، مالیات بر کربن هم روش خیلی موثری نیست و سیاستمداران برای جمع‌آوری رای نمی‌توانند روی آن حساب باز کنند، چون اگر حامی مالیات بر کربن باشند، در بین مردم آمریکا که در برابر پرداخت مالیات مقاومت می‌کنند، محبوبیت خود را از دست می‌دهند. بنابراین در مقایسه با کشورهای اروپایی مثل سوئد، شاید حکم حکومتی و ممنوعیت بهتر از مالیات بر کربن نتیجه بدهد. هر چقدر شبکه جایگاه‌های عمومی شارژ بزرگ‌تر می‌شود، اضطراب پیمایش [ترس از اینکه باتری تمام شود و خودرو به جایگاه شارژ نرسد] کاهش می‌یابد و در آن صورت رغبت مردم هم به خودروهای برقی بیشتر خواهد شد.