شارجه دهات بود

البته شارجه آن‌موقع را غیرممکن است شما بتوانید تصور کنید چه بود؛ برای اینکه خب ساختمان‌هایش فقط این پایگاه بود با آن چند تا اتاق، بعد چند صدمتری دورتر از پایگاه، یک ساختمانی بود شبیه ساختمان آن دهاتی‌های ایرانی که یک کمی زندگی‌شان بهتر از بقیه دهاتی‌ها است. ساختمان‌ها هم با همان استیل ایرانی ساخته شده بود؛ یعنی چند پله می‌خورد می‌رفت در ایوان و چهار پنج تا اتاق داشت و صاحب‌خانه در آنجا پذیرایی می‌کرد از ‌میهمان‌هایش؛ آن‌وقت با یک فاصله چند صدمتری، یک قلعه‌ای بود که در آن قلعه، مردم شارجه زندگی می‌کردند و خود شیخ شارجه هم با زنش یا زن‌هایش – نمی‌دانم حرمسرا داشت یا اینکه یک زن داشت – همه‌شان شب‌ها می‌رفتند در همان قلعه، بنابراین خیلی زندگی ساده‌ای داشتند. خود این شخص آن موقع مقداری کتاب خوانده بود و رفته بود کشورهای دیگر خاورمیانه، به خصوص مصر زمان جمال عبدالناصر را دیده بود و تحت‌تاثیر قرار گرفته بود. به‌خاطر همین در شارجه هم آمد، آن مدرسه دخترانه را درست کرد. مدرسه پسرانه هم درست کرده بود؛ کنارش که خیلی هم موفق بود و خیلی هم به اینها می‌رسید.