در فرانسه سردبیر اقتصادی بودم

 شما تقریبا هفت سال فرانسه بودید در این مدت غیر از کار دانشجویی به کار دیگری هم مشغول بودید؟

بله، برای اینکه به پول احتیاج داشتم. مدتی به عنوان سردبیر اقتصادی در دستگاهی کار می‌کردم؛ یک مجله بود که آن زمان به صورت پلی‌کپی چاپ می‌کردند و به قیمت خیلی گران به روزنامه‌ها، سفارتخانه‌ها و دستگاه‌های دولتی می‌فروختند. یک گروه اقتصادی داشتند که شش یا هفت نفر بودیم و هر کدام سردبیر یک قسمت بودیم. من آنجا کار می‌کردم خیلی هم خوشحال بودم یکی برای اینکه یک مقدار پول گیرم می‌آمد که به آن احتیاج داشتم. ازدواج کرده بودم و می‌خواستم پول داشته باشم، اما از همه مهم‌تر یاد گرفتم که کارکردن چه شکلی است. آنجا باید روزی هشت ساعت کار می‌کردیم، ولی آزاد بودیم؛ یعنی اگر من در میان کار می‌خواستم بروم در خیابان قهوه بخورم کسی به من حرفی نمی‌زد. اتفاقا این کار را هم می‌کردیم با این سردبیرها، چندنفری می‌رفتیم پای میز می‌نشستیم؛ ۱۰دقیقه، یک ربع یک قهوه می‌خوردیم، بعد هر کس کار داشت می‌دوید دو مرتبه برمی‌گشت بالا. به خاطر اینکه هشت ساعت، یعنی هشت ساعت کار مفید باید انجام می‌شد. حسابش را درست کرده بودند که چطوری کار را تقسیم کنند، چطوری اختیار بدهند و چطور هر کس کار خودش را بکند. از این نظرها برای من خیلی آموزنده بود.