تاریخ شفاهی-علینقیعالیخانی(۷۱)
میهنپرستیام با سوسیالیسم فرانسوی عمیقتر شد
جریانی که بهشدت مرا شوکه کرد، تهاجم به کرهجنوبی بود؛ یعنی کاملا روشن بود که شما با یک نهضتی روبهرو هستید که میخواهد به هر قیمتی شده دنیا را بگیرد. برای من خیلی سادهتر بود فهم این مطلب، به خاطر اینکه داستان آذربایجان یادم میآمد و ادعای استالین روی قارص و اردهان ترکیه را به خاطر داشتم یا کمکی که در شمال یونان به نهضت هلاس به رهبری مارکوس کرده بودند؛ بنابراین بیش از پیش معتقد شدم که این شورویها، این روسها و این کمونیستها که از آنها پشتیبانی میکنند مردمان خطرناکی هستند؛ ولی در ضمن فکر من هم پرورش مییافت از طریق خواندن لوموند که حتما باید آن را ساعت پنج بعدازظهر میخواندم و Nouvel Observateur که آن موقع اسمش «ابسرواتور» بود و «کلود بورده» که دست چپی بود ولی دست چپی آزاد... سردبیرش بود. به هر حال اینها این اثر را در من میگذاشت که به گونهای سوسیالیسم فرانسوی اعتقاد پیدا بکنم و در ضمن ملیگرایی افراطی من تبدیل بشود به یک نوع میهنپرستی متعادلتر و منسجمتر، اما در عین حال عمیقتر که من به آن صددرصد افتخار میکنم.