تاریخ شفاهی (۱۴۴)
صف روسها برای کفش ملی
رضا نيازمند :
ما میگفتیم حاج آقا برخوردار! اگر تلویزیون نسازی پروانه ساخت را میدهیم به شخص دیگر. قدم بعد این است که روی واردات تلویزیون عوارض گمرکی میبندیم تا از صنعت داخلی حمایت کنیم. اگر باز این سازنده نتوانست با واردات مقابله کند، ممکن است ورود تلویزیون از خارج را ممنوع کنیم. در مقابل این برنامههای وزارت اقتصاد، معمولا واردکنندگان حاضر میشدند به کار ساخت در ایران تن دهند.
همه این صنعتگران جدید اول تاجر بودند. بعد از تجارت وارد صنعت ساخت شدند. دکتر سادات تهرانی میگفت پدرم یک صندوق داشت. یک روز در آن را باز کردم دیدم مملو است از سند املاک و کارخانجات. او جوراب مارک استارلایت درست میکرد و میبرد در خیابان شانزهلیزه پاریس میفروخت. با نام استارلایت. کفش ملی کفش میبرد مسکو میفروخت. یک روز در مسکو بودم دیدم یک صف طولانی مردم ایستادهاند. پرسیدم اینجا چه خبر است گفتند سهشنبه است کفش ملی از ایران میآورند مسکو و میفروشد.