نویسندگان گزارش‌های خبری تمایل داشتند این دیدار را به عنوان سرآغازی برای گرم شدن چشمگیر روابط سرد تهران و ابوظبی توصیف کنند. ایرانی‌‌ها به استقبال از این مقام اماراتی پرداختند و مطبوعات این کشور جزئیات دیدار شیخ طحنون بن زاید را با مقامات ایرانی گزارش و اشاره کردند که وی با هدف بهبود روابط بین دو دشمن تاریخی به تهران سفر کرده است.» به گزارش پایگاه خبری-تحلیلی «انتخاب»، در ادامه این مطلب آمده است: «شادی تهران از این دیدار‌‌ها نیازی به توضیح ندارد. در حال حاضر، ایران تحت تحریم‌های آمریکاست و احتمال شکست در مذاکرات هسته‌‌ای وین نیز وجود دارد، بنابراین، تهران باید تعداد مخالفان خود را تا حد ممکن کاهش دهد. در عین حال، این دیدار را باید در شرایطی دید که امارات به نفع خود عمل می‌‌کند، منافعی که شامل انزوای تهران نمی‌شود.»

  آغازی دشوار برای روابط ایران و امارات

در این مطلب آمده است که بیشتر گزارش‌های مربوط به سفر شیخ طحنون، این واقعیت را نادیده گرفته است که امارات، حتی در زمان‌‌های پرمناقشه، هرگز رابطه خود را با همسایه قدرتمندش در خلیج فارس قطع نکرده است. ناظران خارجی تمایل دارند روی نقاط قابل مشاهده تضاد بین امارات و ایران تمرکز کنند، در حالی که همکاری‌‌های قابل ملاحظه بین دو کشور را نادیده می‌‌گیرند. در این مورد، برخی در غرب به اشتباه بر اساس این فرض غلط که اعراب سنی از شیعیان نفرت قدیمی دارند، بر این باورند که کشور‌‌های عربی خلیج فارس خصومت یکپارچه‌‌ای با ایرانیان دارند. حال آنکه، در واقع، نگرانی نسبت به ایران بیشتر با سیاست‌های هژمونیستی تهران مرتبط است. رژیم شاه قبل از سقوطش در سال ۱۹۷۹ نیز سیاست‌های مشابهی را دنبال می‌کرد و باعث بروز نگرانی‌‌های مشابه در خلیج فارس شده بود.

با این حال، حتی در زمان حکومت شاه، امارات راه‌‌هایی برای کنار گذاشتن اختلافات خود با ایران و همکاری با تهران پیدا کرد. در سال ۱۹۷۱، ایران تحت کنترل شاه و نه جمهوری اسلامی به اشغال جزایر ابوموسی و تنب امارات پس از خروج بریتانیا پرداخت. اگرچه رهبری امارات از این موضوع خشمگین بود، اما هرگز اجازه نداد این اختلاف در روابط تجاری یا دیپلماتیک ابوظبی با تهران تداخل ایجاد کند. بریتانیا و ایالات متحده که شاه را متحد اصلی خود می‌‌دانستند، با این اقدام ایران مخالفت نکردند.

بر اساس این گزارش، امارات متحده عربی در زمان استقلال خود، مانند دیگر کشور‌‌های کوچک‌تر حاشیه خلیج فارس، تمایلی به قرار گرفتن تحت نفوذ عربستان سعودی یا ایران نداشت. به همین دلیل، امارات متحده عربی از بدو تاسیس، سیاست خارجی متعادلی را مدیریت کرد که به دنبال حفظ استقلال از هر دو همسایه قدرتمند خود است. شیخ زاید، بنیان‌گذار امارات متحده عربی به همراه شیخ راشد آل مکتوم از دبی، به شدت برای گنجاندن قطر و بحرین در فدراسیون جدید امارات متحده عربی تلاش کردند. این دو رهبر امیدوار بودند که همه شیخ‌‌نشین‌‌های کوچک‌تر را در یک نهاد سیاسی واحد متحد کنند تا بهتر بتوانند در مقابل دو هژمون بالقوه خلیج‌‌فارس یعنی عربستان سعودی و ایران بایستند. اگرچه هر دوی اینها در نهایت به دنبال حفظ استقلال خود بودند، اما در سوء ظن امارات نسبت به همسایگان بزرگ‌تر خود سهیم بودند. هر یک از آنها اختلافات ارضی را از دوران تحت الحمایگی بریتانیا به ارث برده بودند، اختلافاتی که امروزه عمدتا حل نشده باقی مانده است.

  دشواری ادامه دارد

امارات متحده عربی، مانند سایر کشور‌‌های کوچک‌تر شورای همکاری خلیج فارس تلاش می‌‌کند تا روابط قابل مدیریت با هر دو غول خلیج فارس را حفظ کند. ابوظبی در بیشتر مسائل منطقه‌‌ای با عربستان علیه ایران متحد شده است، اما از ریاض دستور نمی‌گیرد. امارات بدون توجه به شرایط، گفت‌‌وگوی دیپلماتیک و امنیتی مستمر و حتی گاهی پنهان با ایران را حفظ کرده است. در نوامبر ۲۰۱۳، چهار روز پس از امضای توافق هسته‌‌ای موقت ۱+۵ با ایران، وزیر امور خارجه امارات از تهران بازدید کرد. در مقابل دو هفته بعد محمدجواد ظریف، وزیر امور خارجه ایران نیز به امارات سفر کرد. اگرچه مطبوعات غربی سعی کردند مخالفت یکپارچه شورای همکاری خلیج فارس با برجام را به تصویر بکشند، امارات متحده عربی و همچنین چند کشور دیگر حوزه خلیج فارس، واکنش بسیار ظریف‌‌تری نسبت به آنچه گزارش شده بود در مقابل برجام داشتند.

پس از حمله سال ۲۰۱۶ به سفارت عربستان در تهران، امارات متحده عربی به شرکای خود در شورای همکاری خلیج فارس پیوست و به محکومیت ایران پرداخت، اما از بستن سفارت خود در تهران خودداری کرد و این امر خشم ریاض را برانگیخت. به دنبال عملیات خرابکارانه در سال ۲۰۱۹ علیه کشتی‌‌ها در آب‌‌های ساحلی امارات متحده عربی یا نزدیک به آن، که برخی کارشناسان امنیتی عمدتا ایران را مقصر می‌‌دانستند، یک هیات گارد ساحلی امارات به منظور بهبود همکاری‌‌های دریایی در آب‌‌های مرزی دو کشور از تهران بازدید کرد. در همین راستا و برخلاف بسیاری از کشور‌‌های شورای همکاری خلیج فارس، امارات هرگز به طور کامل روابط خود را با سوریه پس از شروع جنگ داخلی این کشور در سال ۲۰۱۱ قطع نکرد.

همچنین، با وجود پیوستن امارات به عربستان سعودی برای مداخله در یمن، ابوظبی تاکنون علاقه چندانی به مبارزه با حوثی‌‌ها به عنوان متحدان ایران در صنعا که بر شمال یمن تسلط دارند، نشان نداده است. در عوض، اماراتی‌‌ها تلاش‌‌های خود را در جنوب یمن متمرکز کردند و یک اتحاد قوی با شورای انتقالی جنوب تشکیل دادند. سرانجام، امارات از ائتلاف عربی به رهبری عربستان سعودی برای مداخله در یمن خارج شد، اما به طور سیستماتیک نفوذ و حضور خود را در جنوب گسترش داد و از جدایی‌طلبان یمن جنوبی حمایت کرد. حمایت امارات از جدایی‌طلبان جنوبی، ضد عبدربه منصور هادی و کنار گذاشتن ائتلاف تحت رهبری عربستان سعودی علیه حوثی‌ها، این ظن را ایجاد کرده است که ابوظبی اساسا علیه ریاض کار می‌‌کند نه ایران.

در نهایت مجمع بین‌المللی خلیج‌‌فارس نوشته است، این عوامل و همچنین ابهام در مذاکرات هسته‌‌ای در وین به توضیح دلیل سفر شیخ طحنون به تهران کمک می‌‌کند. این سفر منعکس کننده تمایل ابوظبی برای جلوگیری از متحمل شدن آسیب‌‌های جانبی در صورت مواجهه با شکست مذاکرات وین و اجرای «طرح‌بی» توسط ایالات متحده است. ابوظبی برای تاثیرگذاری بر روند مذاکرات در وین بسیار تلاش می‌‌کند، اما منافع خود را نیز دارد. پس از خروج دونالد ترامپ، رئیس‌جمهور آمریکا از برجام در سال ۲۰۱۸، امارات متحده عربی بر اثر تحریم‌ها علیه ایران آسیب اقتصادی جانبی قابل‌توجهی متحمل شد. از آنجا که بیشتر ثروت دبی از فعالیت‌های آن به عنوان یک مرکز تجاری و مالی در منطقه ناشی می‌شود، ابوظبی به بازگشایی تجارت قانونی با ایران امید بسته است. شکست احتمالی مذاکرات وین به اقتصاد این کشور آسیب خواهد زد. به همین ترتیب، اگر «طرح بی» به خصومت‌‌های مسلحانه منجر شود، امارات متحده عربی باید شرایطی را به وجود بیاورد که به هدف پاسخ نامتقارن ایران تبدیل نشود. صرف نظر از نتیجه مذاکرات برجام، سفر شیخ طحنون بیانگر ادامه رویه عادی امارات در باز نگه داشتن خطوط ارتباطی خود با همه بازیگران مهم است.