نشریه آمریکایی Slate:
رئیسی، نیکسونِ ایران میشود؟
واقعیت این است که هیچکس با قطعیت نمیتواند در این باره نظر بدهد. تمام آنچه مطرح میشود، صرفا حدس و گمانهای مبتنی بر برخی مقدمات است. بنابراین برای دانستن اینکه در چه موقعیتی قرار گرفتهایم، باید به بررسی این مقدمات بپردازیم.
به گزارش «انتخاب»، در ادامه این مطلب آمده است: خوشبینها به سفر ریچارد نیکسون، رئیسجمهور آمریکا به چین اشاره میکنند. آنها اعتقاد دارند که فقط یک ضدکمونیست دوآتشه مانند نیکسون میتوانست بدون تحریک جمهوریخواهان دیگر با مائو تسه تونگ در چین رابطه برقرار کند.
آنها استدلال میکنند رئیسی که تاکنون در سمت رئیس قوهقضائیه خدمت کرده و تحت تحریم آمریکا قرار دارد، میتواند در راستای بازگرداندن توافق هستهای گام بردارد.
بهطور کلی، اینطور فرض میشود که رئیسی میخواهد توافق را بازگرداند، البته هیچکس واقعا نمیداند که این فرضیه تا چه حد درست است. رئیسی اوایل این ماه گفت: ما به توافق هستهای متعهد خواهیم بود.
وی ادامه داد: معتقدیم تحریمهای ظالمانه باید برداشته شود و از هیچ تلاشی در این زمینه دریغ نمیکنیم. بهنظر میرسد درحالحاضر تنها راه لغو تحریمها، احیای توافق است؛ توافقی که ایران را ملزم به رعایت محدودیتهایی میکند و در ازای آن ایالاتمتحده و سایر کشورها نیز تحریمهای اقتصادی را لغو میکنند.
وقتی جو بایدن روی کار آمد، مصمم بود دوباره به برجام برگردد، اما دو کشور آمریکا و ایران درگیر این موضوع شدند که چه کسی اول پا پیش بگذارد. سوال این است که آیا ایالاتمتحده اول تحریمها را لغو میکند، سپس ایران غنیسازی را کنار میگذارد یا برعکس؟ بنابر شواهد موجود، بنبست در این مساله همچنان پابرجا است.
چندین اختلاف حلنشده باقی مانده است. اولین موضوع این است که کدام طرف اول پا پیش بگذارد و مقدمات توافق را انجام دهد. از سوی دیگر، ایرانیها خواهان جبران خسارتی هستند که بر اثر تحریمهای ترامپ علیه تهران متحمل شدند.
آنها همچنین خواهان تضمین دوام برجام هستند، بهطوری که بعد از دوره ریاستجمهوری بایدن نیز ادامه یابد و مانند توافق قبلی دستخوش تغییرات ناشی از روی کار آمدن فرد جدید نشود.
ضمانتی که تهران خواستار آن است، موضوعی منطقی اما غیرقابل اجرا است؛ زیرا این توافقنامه یک توافق اجرایی است، نه معاهده رسمی.
این اقدامی عامدانه از سوی اوباما بود؛ زیرا تصویب پیمان رسمی به دو سوم آرای سنا نیاز دارد که شدنی نیست. دولت بایدن نیز خواستار قرار دادن برنامه موشکی بالستیک ایران و حمایت از گروههای منطقهای در دستور کار گفتوگوهای بعدی بهعنوان شرط بازگرداندن توافق است.
جالب اینکه حتی رئیسجمهور فعلی ایران یعنی حسن روحانی نیز که نسبتا میانهرو به شمار میرود و خواستار بازگشت به توافق با وجود مخالفتهای داخلی است، با این شرط موافقت نخواهد کرد. پس رئیسی این مسائل را بهطور کلی غیرقابل مذاکره میداند.
حال این سوال پیش میآید که مطالباتی که طرفین مطرح کردهاند، مطلق است یا صرفا جنبه چانهزنی دارد؟ اگر این خواستهها برای چانهزنی مطرح شده باشند، چه امتیازاتی ممکن است طرفین را وادار کند که این خواستهها را کنار بگذارند. پاسخ به این سوالات مشخص میکند که بازگشت به توافق هستهای ایران امکانپذیر است یا نه. کسی بهطور قطعی پاسخ این سوالات را نمیداند.
دو نکته مهم قابل ذکر است. اول، سفر نیکسون به چین که غالبا در کارهای دیپلماتیک پر از مانع مورد استناد قرار میگیرد، همیشه یک قیاس مناسب نیست. نیکسون دلیل بزرگتر و استراتژیکی برای رفتن به چین داشت. او میخواست از ژئوپلیتیک مثلثی ایالاتمتحده، چین و اتحاد جماهیر شوروی بهره ببرد، بهطوری که با ایجاد اتحاد با پکن بهعنوان اهرم فشار علیه مسکو مبادرت کند.
نیکسون قصد داشت تمام این کارها را برای تقویت موضع واشنگتن در رقابت بین دو ابرقدرت و کمک به خاتمه پیروزمندانه جنگ ویتنام انجام دهد. شواهد نشان میدهد که وی در دستیابی به هدف اول تا حدی موفق شد، اما در مورد دوم موفقیتی کسب نکرد.
رئیسی میخواهد تحریمها را لغو کند؛ چراکه تنها راه عملی برای بهبود رکود اقتصادی ایران است. از سوی دیگر، [اصولگرایان] همیشه نسبت به دیپلماسی با غرب بهویژه دیپلماسیای که محدودیتهایی برای توسعه هستهای تهران ایجاد میکند، بسیار مشکوک بودهاند. حال سوال این است که رئیسی میتواند بر مقاومت آنها غلبه کند؟
هنری رُم، تحلیلگر ارشد ایران در گروه اوراسیا معتقد است که ایران قبل از روی کار آمدن رئیسی در ماه آگوست، توافقی انجام خواهد داد تا این اجازه را به رئیسی بدهد که از رونق اقتصادی حاصل از توافق بهره ببرد و اگر آمریکا آن را زیر پا گذاشت، روحانی مقصر قلمداد شود.
رم تصریح کرد: رئیسی در درازمدت به «اقتصاد مقاومتی» اعتقاد دارد و علاقهای به دسترسی به دلار آمریکا یا سرمایهگذاری شرکتهای آمریکایی در ایران ندارد، اما منافع اقتصادی سریع ناشی از لغو تحریمها به او اجازه میدهد تا دوران ریاستجمهوریاش را با شرایط خوبی آغاز کند. بنابراین، این احتمال هم وجود دارد که وی پس از روی کار آمدن سریعا به توافق بازگردد؛ البته اگر این اتفاق در روزهای واپسین ریاستجمهوری روحانی رخ ندهد.
با توجه به تمامی آنچه در بالا گفته شد، میتوان اینطور نتیجه گرفت که هیچ قطعیتی در مورد آینده توافق هستهای ایران وجود ندارد و تمام پیشبینیها براساس حدس و گمان است. اما آنچه مسلم است این است که طرفین به مزایای بازگشت به توافق هستهای اذعان دارند.