بنیاد کارنگی بررسی کرد
مولفههای سیاست خارجی عربستان در قبال ایران
اولویتهای منطقهای عربستان سعودی
اولین اولویت سیاست خارجی عربستان پایان دادن به جنگ در یمن بهدلیل شدت، دامنه جغرافیایی و ماهیت اهداف (زیرساختهای مهم انرژی، فرودگاهها و پایگاههای نظامی) است که انصارالله به آنها حمله میکند. اولویت دوم سیاست منطقهای عربستان مقابله با نفوذ ایران است. بهدلیل توانایی ایران در تهدید امنیت ملی عربستان و تهدید ثبات رژیم سعودی، ایران همیشه بهعنوان تهدید شماره یک عربستان تلقی میشود. تهران شبکه گستردهای از متحدان غیردولتی منطقهای را در اختیار دارد و میتواند به منافع راهبردی عربستان سعودی در سراسر خاورمیانه، بهویژه در منطقه خلیجفارس آسیب برساند. علاوه بر این، راهبرد دولت بایدن در قبال ایران مذاکره و مهار است تا تقابل. سعودیها بسیار نگراناند که در صورت توافق جدید بین آمریکا و ایران، منافع آنها به حاشیه برود و ایران دست آزادتری در منطقه داشته باشد. یکی دیگر از اولویتهای عربستان، تحول در اقتصاد این کشور است که نیاز به ثبات منطقهای دارد. همچنان که تمام اقتصادهای دنیا از پیامدهای کووید-۱۹ رنج میبرند، عربستان سعودی نیز بهدلیل کاهش فروش نفت و قیمت آن دچار بحران شده است. انگیزه اصلی تغییرات سیاست خارجی عربستان تحقق چشمانداز طرح ۲۰۳۰ است که مستلزم تلاشی گسترده برای ایجاد تحول در دولت و جامعه عربستان است.
سیاست عربستان در قبال ایران
در درجه اول، عربستان ترجیح میدهد از پشتیبانی و تحریمهای نظامی آمریکا علیه ایران استفاده کند. درخصوص احیای توافق برجام نیز ریاض میخواهد این توافق فعالیتهای ایران در سراسر منطقه را محدود کند. البته دستیابی به این هدف بسیار دشوار است، زیرا تمرکز اولویت آمریکا و جامعه جهانی، حلوفصل پرونده هستهای ایران است؛ بنابراین سعودیها در تلاشاند تا نهتنها سیاست آمریکا بلکه سیاست اروپا در قبال ایران را تحتتاثیر قرار دهند تا اطمینان حاصل کنند که یک توافق جدید با ایران، منافع عربستان را در نظر خواهد گرفت. با اینحال سعودیها واقعبینتر شدهاند و اخیرا شروع به مذاکره مستقیم با ایرانیها کردهاند. عربستان سعودی مایل است ائتلاف منطقهای گستردهتری برای مقابله با ایران شکل بگیرد، اما دستیابی به این مساله نیز دشوار است، زیرا کشورهای مختلف رویکردهای متفاوتی درباره چگونگی مقابله با تهدید ایران دارند.
چشمانداز روابط آمریکا و عربستان سعودی
روابط آمریکا و عربستان سعودی همیشه پیچیده بوده است. بسیاری از تنشهای آمریکا و عربستان به سیاستهای ریاض در قبال مخالفان داخلی مربوط میشود. تصمیمگیران در آمریکا و همچنین عموم مردم به اسناد نقض حقوقبشر دولت سعودی در داخل کشور دسترسی دارند و دولت بایدن را تحتفشار قرار میدهند تا اقداماتی مانند انتشار گزارش قتل خاشقجی را اتخاذ کند. از همین رو انتظار میرود دولت بایدن درباره آینده روابط دو کشور بازبینی کند. این به آن معناست که روابط عربستان- آمریکا از شکل روابط شخصی آن در دوره سلمان- ترامپ خارجشده و به یک روابط بین دولتی تبدیل شود.
مولفههای تاثیرگذار بر روابط ریاض- واشنگتن
عربستان همیشه جایگاه بسیار ویژهای در جهان اسلام خواهد داشت. حکام و شیوخ این کشور به لطف منابع مالی و امپراتوری رسانهای عظیم تحت کنترل دولت، همواره نوعی نفوذ در افکار عمومی جهان اسلام خواهند داشت.
دوم، عربستان سعودی یکی از بزرگترین اقتصادهای جهان است و هنوز هم یک تولیدکننده اصلی در بازار نفت است. عربستان سعودی با وجود تمام مشکلات خود، در روندهای سیاسی، مذهبی و اقتصادی خاورمیانه و شمال آفریقا نقشآفرین است.
علاوه بر این، عربستان سعودی از نظر ژئوپلیتیکی و جغرافیایی، برای تمام برنامههای نظامی آمریکا در خاورمیانه بسیار مهم است. جغرافیای عربستان از نظر استراتژیک برای امنیت تنگه هرمز و تنگه بابالمندب اهمیت زیادی دارد. بنابراین کشوری با این شرایط جغرافیایی، سیاسی، اقتصادی و مالی برای آمریکا مهم است. درعینحال، تنها آمریکا میتواند چتر امنیتی موردنیاز عربستان برای حفظ امنیت، ثبات و رونق اقتصادیاش را فراهم کند.
راهبرد عربستان سعودی در یمن
این اولین بار نیست که عربستان سعودی آمادگی خود را برای اجرای آتشبس اعلام میکند. البته سعودیها همیشه در زمانبندی ارائه طرح صلح دچار اشتباه شدهاند. آنها این اقدام را در زمانی انجام میدهند که انصارالله احساس میکند درحال پیروزی نظامی است و میتواند نهتنها از عربستان سعودی بلکه از آمریکا و جامعه جهانی امتیازات بیشتری دریافت کند. ایده این آتشبس جدید این است که به جهانیان ثابت کند سعودیها آماده پایان دادن به جنگ در یمن هستند و به جهانیان، بهویژه کنگره نشان میدهند که اگر جنگ پایان نیابد، تقصیر انصارالله است.
همچنین عربستان سعودی دیگر نمیتواند روی حمایت آمریکا در این جنگ حساب کند. یکی از اولین تصمیمات رئیسجمهور بایدن قطع هر نوع حمایت آمریکا از جنگ عربستان در یمن بود که همین مساله عربستان را از نظر نظامی و سیاسی در موقعیت ضعیفتری قرار داد.
ریاض میخواهد به دولت بایدن ثابت کند که عربستان سعودی در پایان دادن به جنگ جدی است؛ اما اوضاع در یمن بسیار پیچیده است و عربستان سعودی نمیتواند بهراحتی جنگ را خاتمه داده و یمن را ترک کند. اجرای آتشبس نیز دشوار است، زیرا امروز جناحهای زیادی با انصارالله متحدند، بنابراین یک جناح ممکن است آتشبس را قبول کند اما بقیه رد کنند. طرفهای دیگری نیز در این جنگ وجود دارند که علاوه بر عربستان سعودی و انصارالله نیاز به پذیرش و مشارکت در روند صلح دارند. ضمن آنکه آتشبس نمیتواند بلافاصله مشکل یمن را حل کند.