اولویتهای دیپلماسی دولت جدید
این اولویتها؛ متاثر از گفتمان و ادراکات تصمیمگیرندگان و کارگزاران دولت، محیط عملیاتی، فرصتها، محدودیتها و چالشها بوده و به رویکرد قوه مجریه در سطوح منطقهای و بینالمللی شکل میدهد. از آنجا که سیاست خارجی ادامه راه سیاست داخلی است و جایگاه مهمی در تحقق رشد و توسعه اقتصادی و ارتقای قدرت سخت و نرم یک کشور دارد، مواجهه واقعبینانه، فعالانه و هوشمندانه کارگزاران اجرایی میتواند فرصتها را محقق و تهدیدات را خنثی و همچنین تبدیل به فرصتهای جدید کند.
با توجه به چالشها و مسائل مهم پیش روی سیاست خارجی ایران همچون چگونگی اجرای برجام و رفع تحریمها، تنشزدایی و توجه به همسایگان، افزایش صادرات نفتی و غیرنفتی و متوازن کردن مناطق در راهبردهای سیاست خارجی، میتوان اولویتهای دولت جدید را حول محورهای زیر مورد تبیین و تحلیل قرار داد:
رفع تحریمها
یکی از مسائل پیش روی دولت جدید رفع تحریمها و چگونگی اجرای آن توسط دولت بایدن است. بهخصوص که با توجه به انتخابات نوامبر ۲۰۲۲(آبان ۱۴۰۱) مجلس نمایندگان آمریکا، آرایش حزبی کنگره میتواند متغیر مهمی بر سر اجرای برجام و تحریمها باشد. از اینرو با توجه به اهمیت رفع تحریمها برای فروش نفت و صادرات غیرنفتی و بازگرداندن ارزهای حاصل از آن به چرخه نظام بانکی که نقش مهمی در کنترل بازار ارز دارد، دولت جدید تلاش خواهد کرد تا از منافع حاصل از آن بیشترین بهرهمندی را حاصل شود.
تقویت نگاه به شرق
یکی دیگر از اصلیترین اولویتهای دولت جدید تقویت رویکرد نگاه به شرق و نزدیکی بیشتر به چین و روسیه در مناسبات منطقهای، فرامنطقهای و بینالمللی است. رویکردی که میتواند وزنه روابط خارجی ایران را به سمت شرق سنگینتر کند. در این چارچوب با توجه به امضای موافقتنامه جامع راهبردی با چین و تمرکز حاکمیتی بر این مساله، شاهد افزایش نقش پکن در مناسبات اقتصادی ایران و همچنین استفاده از وزن چین در آرایش قدرت جهانی خواهیم بود. بهویژه که با اجرای مجدد برجام، پکن نیز از فرصت بهوجود آمده در جهت تقویت حضور خود در بازار ایران استفاده خواهد کرد. در این میان روسیه نیز با توجه به افزایش سطوح همکاری با ایران در طول چند سال اخیر، وزن سیاسی بیشتری در مناسبات قدرت در سطح خاورمیانه برای ایران پیدا خواهد کرد. مضاف بر اینکه مسکو نیز تمرکز راهبردی ویژهای را بر خاورمیانه گذاشته و بهدنبال نزدیکی همزمان به ایران، امارات و عربستان در یک راهبرد متوازن است.
اولویتیابی همسایگان
توجه به همسایگان دیگر محوری است که طبیعتا در دولت جدید تمرکز بیشتری نسبت به آن شکل خواهد گرفت. این مساله را هم میتوان ناشی از اظهارنظرهای پراکنده در مناظرات انتخاباتی نسبت به همسایگان ارزیابی کرد و هم اختلالهایی که در هشت سال گذشته در روابط تهران با دولتهای عربی خلیجفارس وجود داشته است. با توجه به کثرت همسایگان و مقوله اقتصاد و بازار بیش از ۵۰۰ میلیون نفری و سهولت دسترسی و همچنین توجه به محورهای همگرایی اسلامی و علقههای فرهنگی مشترک، گرایش به سمت همسایگان جهت بیشتری به خود خواهد گرفت. این مساله بهخصوص با توجه به مذاکرات تهران و ریاض که به گفته محمدجواد ظریف وزیرخارجه ایران سه دور آن در بغداد برگزار شده و سعودیها منتظر انتخابات ایران هستند، اهمیت مضاعفی در قرار دادن همسایگان عربی در یک شبکه پایدار روابط خواهد داشت.
توجه به مقوله اقتصاد
اولویت یابی اقتصاد در سیاست خارجی ایران دیگر محوری است که اهمیت و ضرورت آن در فضای تحولات و گرایش بازیگران به روابط اقتصادی و تجاری دوچندان شده است. این مساله بهخصوص با کاهش سطح تنشها در منطقه و توجه به مقوله بازسازی در سوریه، عراق، افغانستان و همچنین یمن میتواند به سیاست خارجی ایران، جهت جدید و ارزش افزوده خاصی بخشد. در بیانیه گام دوم انقلاب اسلامی تاکید ویژهای بر موضوع اقتصاد به عنوان یک سرفصل از هفت سرفصل اساسی شده است و بهنظر میرسد به چراغ راهنمای دولت جدید در عرصه روابط خارجی بهویژه با همسایگان تبدیل خواهد شد.
تقویت محور مقاومت
با توجه به جهتگیریهای دولت جدید، میتوان انتظار داشت که حمایت از محور مقاومت هم در سطح اعلانی و هم در سطح اعلامی و عملیاتی بیش از گذشته تقویت شود. بهخصوص توجه به تحولات یمن و موقعیت انصارالله و شیعیان حوثی و همچنین گروههای مقاومت در عراق مورد توجه خواهد بود. این مساله زمانی اهمیت پیدا میکند که تمرکز دولت جدید پیش بردن راهبرد اخراج آمریکا از منطقه بهخصوص از عراق است که طبیعتا نقش گروههای مقاومت در آن پررنگ خواهد بود.
گرایش به آفریقا و آمریکای لاتین
ششمین و آخرین محور و اولویت سیاست خارجی دولت جدید توجه مجدد به آفریقا و آمریکای لاتین است. این توجه ناشی از چند مساله مهم است: مساله اول؛ حفظ تعادل در سیاست خارجی و موازنه بخشی به مناطق در راهبرد کلان روابط خارجی ایران است. مساله دوم؛ توجه به ظرفیتهای بهخصوص آفریقا از لحاظ سیاسی و بهویژه اقتصادی است که باعث شده تا رقابت قابلتوجهی را از سوی قدرتهای منطقهای و بینالمللی مانند چین، روسیه، فرانسه، عربستان، امارات و ترکیه در قاره سیاه شاهد باشیم. مساله سوم هم ناشی از ظرفیتهای همراهی این دو بلوک در شکلدهی به جنبش عدم تعهد و ضد هژمونگرایی آمریکا است.
از اینرو با توجه به این محورها و اولویتها میتوان انتظار داشت سیاست خارجی ایران، در چهار سال پیشرو فرصتهای مناسبی را برای تحرک بیشتر با توجه به روند تحولات، کنش بازیگران و تغییر در الگوهای دوستی و دشمنی پیش روی خود خواهد داشت.