نامه آیتاللهآملیلاریجانی به آیتاللهیزدی
نمیخواهم به نجف بروم
هیچگاه از هیچ متخلفی حمایت نکردهام
به دنبال انتشار این سخنان درفضای مجازی روز ۲۶ مردادماه (روز شنبه) حمزه قربانی، مدیر روابط عمومی جامعه مدرسین حوزه علمیه قم، هرچند به شکل رسمی این سخنان را تکذیب نکرداما گفت: بارها اعلام کردهایم که تنها مرجع اخبار مربوط به آیتالله یزدی، رئیس جامعه مدرسین، پایگاه اطلاعرسانی این تشکل است. او همچنین این سخنان را فاقد سندیت دانست. با این حال ساعتی بعد آیتالله مرتضی مقتدایی از اعضای جامعه مدرسین حوزه علمیه قم، درگفتوگو با «ایرنا پلاس» گفت: آقای یزدی این گونه مطالب را که در ذهنشان بود گاهی در جلسات جامعه مدرسین مطرح میکردند و حالا علنی آن را بیان کردهاند.به هرحال سخنان آیتالله یزدی باواکنش بسیاری از روحانیون و چهرههای سیاسی روبهرو شد. شاید مهمترین بخش سخنان رئیس جامعه مدرسین درمورد آیتالله آملیلاریجانی بود، سخنانی که موجب شد تا آیتالله آملی لاریجانی درنامهای به آن پاسخ دهد.
به گزارش خبرگزاریهای تسنیم، ایرنا و ایسنا متن نامه آیتالله آملی لاریجانی به رئیس جامعه مدرسین حوزه علمیه قم به این شرح است:
بسمالله الرحمنالرحیم
حضرت آیتالله آقای حاج شیخ محمد یزدی
چندی است که نمایشی در کشور بر اساس سناریوهای از پیش طراحی شده، علیه اینجانب به راه افتاده است. بنا نداشتم با توجه به گرفتاریهای مختلف مردم و کشور، نسبت به این حرکات، پاسخی دهم.ولکن اکنون احساس میکنم بازیهای صدا و سیما و برخی نهادهای دیگر به نقطهای رسیده است که سکوت در مقابل آن جایز نیست و البته در موقع مناسب به تفصیل در مورد ابعاد آن صحبت خواهم کرد. متاسفانه اخیرا جنابعالی مطالبی مطرح کردهاید که علاوه بر خلاف واقع بودن و موهن بودن، ریشه در همان امور دارد. قبلا هم مکرر در جلسات شوراینگهبان یا مجالس دیگر، مطالبی از این دست بیان کردهاید که بنا به مصالحی در مقابل آن سکوت کردهام. اما اکنون میبینم این سکوتها نه فقط اسباب تنبه حضرتعالی نشده، بلکه پیشتر هم رفتهاید و مطالب خلاف واقع و توهینهای دیگری هم بر آن افزودهاید.
مطالبی از جلسه روز یکشنبه شما با مسوولان مرکز بسیج اساتید و نخبگان حوزه علمیه، پخش شده است که در وهله اول باور نمیکردم شما چنین سخنانی گفته باشید و بنابراین از طرق مختلف پیگیری کردم تا صحت انتساب مطالب برایم محرز شد. همه بر اصل صدور این مطالب از جنابعالی تاکید کردند، منتها امر غریبتر آنکه گفتند مطالب موهن بسیار دیگری هم بوده که بعد از چند بار ویرایش، حاصلش همان شده که منتشر شده است.
جناب آقای یزدی، چرا به این وضعیت افتادهاید؟ در یک پاراگراف که از شما نقل کردهاند، خوب است که چند تا خلاف واقع گفته باشید و چند تا توهین؟ گفتهاید: «فلانی میگوید اگر این کار را نکنید نجف میروم! خوب بروید. آیا با رفتن شما قم به هم میخورد؟ شما در قم بودنتان هم خیلی موثر نبود، چه رسد که نجف بروید. رئیس دفتری که ۱۰ سال، جای مهمی را اداره کرده دستگیر میشود، بعد اعتراض میکنید که چرا گرفتید ؟ به اسم مدرسه علمیه، کاخ ساختید! آیا ارث پدرت بود، از کجا آوردی ساختی ؟»
اولا بنده هیچگاه نگفتهام که اگر فلانی را دستگیر کنید نجف میروم. این دروغی است که عدهای شایع کردهاند و دفتر بنده هم رسما آن را تکذیب کرده است، حال شما چه انگیزهای دارید که این دروغ را تکرار میکنید؟ بنده هیچ گاه از هیچ فرد متخلف یا فاسدی حمایت نکرده و نخواهم کرد. اگر معاون اجرایی حوزه ریاست مرتکب جرم یا فسادی شده، تعقیب و رسیدگی عادلانه به جرم او، طبق قاعده و وظیفه دستگاه قضایی است و مسلم است که بنده هم قائل به استثنا در این جهت نیستم. ثانیا به نحو توهین آمیزی گفتهاید: «شما در قم بودنتان هم خیلی موثر نبود چه رسد که نجف بروید.»
جناب یزدی، بنده طلبهای بیش نیستم و هیچگاه ادعا نکرده ام که وجودم چه در قم و چه در هر جای دیگری، «خیلی موثر» است. گرچه شخصیتهایی همچون مقام معظم رهبری و برخی مراجع بزرگوار، بارها و بارها در مورد این فقیرکلماتی بهکار بردهاند که از نقل آنها استحیا میکنم، چون خود را لایق آنها نمیدانم. تاثیر بنده همین است که هست: سالیانی برای عدهای در حوزه و دانشگاه تدریس کردهام، آثاری را هم پدید آوردهام. میزان تاثیر آن هم در حد خود، یک امر واقعی است، نه با خواست بنده بیشتر میشود و نه با توهین و تحقیر شما کمتر. اما شما در عرصه تحقیق و پژوهشهای علمی چه کرده اید؟ آیا جز با صدای بلند و داد و قال، به مسوولان و بزرگان توهین کردن و افترا زدن و تحقیر کردن، کار دیگری هم کردهاید؟ شما با آیتالله شبیری حفظه الله، چه کرده اید: با مرجعی که آیتی است در علم و تقوی و اخلاق و متانت و مروت و انصاف و بزرگواری. آخر چرا به خودتان اجازه میدهید به همه توهین کنید. هیچ بررسی کردهاید که علما و فضلا در قم، به آثار شما و به گفتههای شما چگونه نگاه میکنند؟! چقدر آنها را جدی میگیرند؟ کافی است کسی نیم نگاهی به مکتوبات شما ذیل «کتاب القضاء» مرحوم سید صاحب عروه، بیندازد تا میزان اثر شما در حوزه معلوم شود و معلوم شود حد تحصیلات جنابعالی و استفراغ وسعتان در باب استنباط احکام. متاسفانه ظاهرا حتی توجه نکردهاید که «کتاب القضاء» سید (برخلاف جلد اول عروه) کتاب استدلالی است، چقدر آن را تخریب کردهاید. ای کاش شما صرفا آن را ترجمه میکردید که اقلا خواننده بداند با سخنان چه کسی روبهروست. از کسی که در جلسه شما حضور داشته نقل شده است که جنابعالی برخوردتان در شوراینگهبان با بنده را هم مطرح کرده، گفتهاید آنجا هم حق با شما بوده است و شما را مجبور کردهاند که از من عذرخواهی کنید؛ من بنا نداشتم راجع به وضعیت شما در شورای نگهبان چیزی در علن بگویم، اما سخنان شما مرا ملزم میکند. آقای یزدی بهخدا سوگند در همین مورد هم خلاف میگویید. در شورای نگهبان، سخنان غیر دقیق، غیر مستدل و حتی نامربوط شما برای اعضا روشن است. اگر سکوت میکنند و چیزی نمیگویند، حرمت پیرمردی شما را پاس میدارند.
شما در آن جلسه کذایی شورا، بدون اینکه بدانید مساله چیست، به خیال آنکه هنوز بحث در مساله قبلی است که راجع به آن رایگیری شده و به تصور اینکه بنده بعد از رایگیری مجددا بر حرف خودم اصرار میکنم، مثل همیشه شروع کردید به داد و قال کردن و توهین کردن و همه هاج و واج مانده بودند که شما چه میگویید. آیتالله مدرسی و آقای دکتر کدخدایی به شما تذکر دادند که آقا آن مساله گذشته است و فعلا بحث بر سر چیز دیگری است. این را هم ظاهرا متوجه نشدید و به توهین کردنهای خودتان ادامه دادید و خطاب به آقای جنتی گفتید که رئیس باید جلسه را اداره کند و آییننامه جلسات رعایت شود.
جناب یزدی، بنده که طبق نوبت و درمساله جدید بحث میکردم. شما در چه عوالمی بودید؟! البته اینگونه مشکلات از ناحیه جنابعالی در شورای نگهبان کم نیست. ما از شما فهم کلمات محقق نائینی و محقق عراقی و محقق اصفهانی را نمیخواهیم که انتظارش بیمورد است! اما دقت در همین عبارتهای فارسی قوانین مصوب مجلس و دقت در بررسی خلاف قانون یا خلاف شرع بودن آنها انتظار بحقی است که متاسفانه گاه این هم مفقود است. چه کنیم، أشکو بثّی و حزنی الی الله.
ثالثا گفتهاید «رئیس دفتری که ۱۰ سال، جای مهمی را اداره کرده و دستگیر میشود، بعد اعتراض میکند که چرا گرفتید.»
در همین یک جمله دو خلاف واقع گفتهاید: اولا شخصی که دستگیر شده رئیس دفتر اینجانب نبوده، رئیس دفتر بنده، آقای خلفی بود که در سلامت نفس و تقوا و فضل، در میان خاص و عام در قوهقضائیه مشهور بوده و هست. آن آقا که اشاره کردهاید مسوول یکی از دهها زیرمجموعه حوزه ریاست، بهعنوان معاونت اجرایی حوزه ریاست بود. وی در واقع یکی از معاونتهای آقای خلفی بود و نه رئیس دفتر بنده.
ثانیا اینجانب هیچگاه اعتراض نکردهام که چرا گرفته اید، دستگاه قضایی خود باید بگوید. سخن بر سر فضاسازیهای رسانهای است. همه این فضاسازیها نشان از آن دارد که یک پروژه بزرگتری در پس این القائات نهفته است و آن تخریب اینجانب و شاید هم تخریبهای دیگر. مساله همین است. و الا بنده سینهام خزانه الاسرار اتهامات مجموعهای از معاونان، قائم مقامان و آقازادههای مسوولان و شخصیتهاست و ظاهرا امروز هم هزینه ایستادگی در رسیدگی به آنها را میپردازم. اما نکته این است که آیا کسانی که امروز برای شفافیت و مبارزه با فساد سینه چاک میکنند و ماهها برای دستگیری فردی که نه معاون بنده بوده و نه رئیس دفتر بنده، بلکه مدیر یکی از اجزای حوزه ریاست تحت اشراف شخصیتی سالم، فاضل و شریف چون آقای خلفی بوده، فضاسازی کردهاند، آیا همین کار را برای آقای شریفی قائم مقام شهردار اسبق تهران و آقای سیف معاون اقتصادی اطلاعات سپاه و... کردهاند و فساد آنها را به آقای قالیباف و آقای طائب و دیگران سرایت دادهاند؟! وا اسفا از این ظلم و بیعدالتی و بیمروتی.
برای اینکه بنده را تخریب کنند، اول در فضای مجازی تا توانستند شأن آن متهم را بالا بردند: نه فقط در رسانههای ضد انقلاب، بلکه در همین رسانههای رسمی داخلی از صدا و سیما گرفته تا خبرگزاریهای رسمی. خبرگزاری مهر در این رابطه نوشته بود: «یک مقام ارشد قضایی بازداشت شد.» آخر چرا این دروغهای شاخدار را میپراکنید؟ اصلا این آقا مقام قضایی بود تا ارشد باشد؟! در همین رسانه ملی، برخی خبرنگاران در این باره طوری سخن گفتند که گویی نقش بیبدیلی در مدیریت دستگاه قضایی داشته است و همه اینها دروغی بود فوق دروغ. مدیریت دستگاه قضایی در دست مسوولان عالی قضایی بود: یکی نیست از این خبرگزاریها و صدا و سیما بپرسد این آقا در تصمیمات کدام مسوول قضایی موثر بوده است؟
آقای محسنی، آقای خلفی، آقای منتظری، آقای کریمی، آقای ذوالقدر، آقای امینی، آقای تویسرکانی و... اصلا این مقامات دستگاه قضایی به وی اعتنایی میکردند؟ مدیریت کلی اینجانب بر دستگاه قضایی از ناحیه همین مدیران ارشد و روسای دادگستریها بوده است. بگویید در کدام مورد بنده توصیه خاصی نسبت به این فرد کردهام. پس پرده همه این قضایا جز همان پروژه برخی نهادها با کمک برخی دیگر نیست که انشاءالله شرح مفصل آن را در مقام دیگری بیان خواهم کرد.
رابعا گفتهاید «به اسم مدرسه علمیه، کاخ ساختند! آیا ارث پدرت بود، از کجا آوردی ساختی» واقعا اینگونه ادبیات تا بهحال در حوزههای علمیه در این سطوح سابقه داشته است؟
بنده در همین ساختمان جامعه مدرسین برای نمایندگان طلاب و فضلا بهطور مبسوط مساله ساختمان مدرسه علمیه ولی عصر را توضیح دادهام و شما حتما اجمال آن را شنیدهاید. یکبار هم که در منزل خودتان حضوری توضیح داده بودم، ولی گویی بنای شما بر این است که بر مطالب خلاف واقعتان اصرار بورزید و با اینکه برای شما مساله را توضیح دادهام و حجت را تمام کردهام، باز همان خلاف واقعها را تکرار میکنید. خلاصه آنچه را گفتهام، برای آگاهی عموم عرض میکنم:
۱- استناد دادن ساختمان مدرسه به این جانب خلاف واقع است. مدرسه علمیه ولیعصر وقف است. واقف آن هم مرحوم والد ما، آیتالله العظمی میرزا هاشم آملی قدسسره بود (که انشاء الله نمیفرمایید مگر ارث پدرش بود!) متولی این وقف هم امروز، بنده نیستم. فقط به جهت اینکه امور مدرسه زمین نماند، وکالتی به بنده دادهاند. زمانی که مدیر مدرسه وضعیت نابسامان ساختمان قبلی مدرسه را مطرح کردند، بنده به جهت اشتغال در قوهقضائیه به ایشان گفتم که اینجانب در ساخت مدرسه هیچ دخالتی نمیکنم و این از باب مصالح مختلفی بود که بنای بر رعایت آنها داشتم از جمله همین حرف و حدیثها که جنابعالی گاه و بیگاه بیان میکنید. ایشان بعد از مدتی گفت یکی از آشنایان ما که مساجد و ساختمانهای مشابهی ساخته است، حاضر است ساختمان مدرسه را بهعهده بگیرد و بانیانی هم برای این کار بیابد. بنده هم گفتم به شرط آنکه هیچ ارتباطی به اینجانب پیدا نکند، مانعی ندارد. حالا جناب آقای یزدی بفرمایید استناد ساخت این مدرسه به بنده چیست ؟ میفرمایید «از کجا آوردی ساختی» آقای عزیز اول استناد ساخت مدرسه به بنده را ثابت کن، بعد بپرس از کجا آوردی.
ثانیا مساجد و مدارس علمیه همیشه بانیانی دارد که مساعدت میکنند، چه اتفاق خاصی در این مورد افتاده است که آن همه مدارس علمیه از پاسخگویی به این سوال مستثنی هستند و این مدرسه باید پاسخگو باشد.
۲- با لحنی بیادبانه گفتهاید «آیا ارث پدرت بود» میگویم نخیر ارث پدرم نبود! مگر این همه مدارس دیگر در قم و سطح کشور ساخته میشود ارث پدرشان است؟ مگر همین ساختمانهایی که حضرتعالی از آنها استفاده میکنید، از ارث پدرتان ساخته شده است ؟ آخر این چه فهمی است و چه استدلالی ؟!
۳-گفتهاید «به اسم مدرسه علمیه، کاخ ساختهاند» آخر چرا خلاف میگویید: شما یکبار هم که داخل آن را ملاحظه نکردهاید، چرا نشر اکاذیب میکنید. اگر مقصودتان ظاهر آن است، همین ساختمانهایی که شما از آن استفاده میکردید هم همینطور بود: ساختمان مرکز تحقیقات دبیرخانه خبرگان که با لطایف الحیل از دست مسوولان آن وقت درآوردید و بهعنوان نایب رئیس مجلس خبرگان محل کار خود قرار دادید، در همین قد و قواره و وزن بود، نفرمودید کاخ ساختهاند، بلکه با اشتیاق تمام به آن ساختمان نقل مکان فرمودید.
۴- مدتی در قم غائله برپا کرده بودند خصوصا برخی از نمایندگان قم که این ساختمان برخلاف قوانین و ضوابط و با دخالت رئیس قوه ساخته شده است، که البته همهاش کذب بود. اینجانب کمترین توصیهای برای نحوه ساخت آن نداشتم، و بعد از تحقیق کاملی که شرحش را در همان جلسه پیش گفته، ارائه کردهام، روشن شد ساختمان مدرسه بر اساس قوانین و ضوابط جاری ساخته شده و هیچ تخلفی صورت نگرفته. شهردار سابق هم به تفصیل این نکته را تبیین کرده است و اینکه پروانه ساختمان و مجوزهای صادره بر اساس مصوبات شورای عالی شهرسازی و معماری بوده است. نکته آخری که به آن اشاره میکنم اینکه جنابعالی در سخنانی در هفته پیشتر هم باز به رئیس سابق قوهقضائیه و نحوه کارش پرداخته بودید، گویی روزتان به شب نمیرسد اگر تعریضی، توهینی و افترایی نداشته باشید. گفته بودید با آمدن آقای رئیسی قوه قضائیه بحمدالله از رکود خارج شد و دیگر مردم امیدوارند که پروندهها پنج سال طول نکشد. اینکه رئیس جدید قوهقضائیه بتواند گامی برای ارتقای دستگاه قضایی بردارد، خواست همه ما است.
قوهقضائیه ملک شخصی کسی نیست. رکن نظام است و همه باید به ایشان کمک کنند تا بتواند پیشرفتی برای دستگاه قضایی به ارمغان بیاورد. این روشن است. اما تعریض شما به اینکه قوهقضائیه در رکود بود، کذب است. دستگاهی که در سال ۹۷ قریب ۱۷میلیون پرونده رسیدگی کرده، در رکود بوده؟ طبق آمار مرکز آمار و فناوری اطلاعات، در طول سالهای متمادی حضور بنده در دستگاه قضایی، هرسال میزان خروجی پروندهها یا بیش از ورودی بوده یا چیزی در حدود آن. با این حساب دستگاه قضایی در رکود بوده است؟ آقای یزدی شما و انصافتان: از خلاف گفتنهاتان برگردید.
در طول این ۱۰ سال قریب ۶هزار قاضی جذب دستگاه قضایی شده و در نتیجه عدد قضات به بیش از ۱۱هزار نفر رسیده، در حالی که کل آنها قبلا قریب ۷هزار نفر بودند. این رکود است؟
در طول این ۱۰ سال تشکیلات دستگاه قضایی تحولات بسیاری پیدا کرده، از جمله تاسیس مرکز آمار و فناوری اطلاعات که موجب تحولات قابلتوجهی شده است، همینطور تحولات اساسی در سازمان ثبت که رئیس سابق آن آقای تویسرکانی با شجاعت به پیش برده بود. همینطور در معاونت منابع انسانی و معاونت راهبردی و دیوانعالی کشور. تحولات اساسی در ساختار نظارتی قوهقضائیه و تحولات بسیار دیگر که اینجا مجال ذکرش نیست. به اعتراف رئیس دادگستری وقت تهران که اکنون سخنگوی قوه است، در طول این ۱۰ سال، بیش از صد سال عدلیه، امکانات برای دادگاهها و دادسراها فراهم شده است. این هم رکود است؟! جناب آقای یزدی، با شعار دستگاه قضایی از رکود خارج نمیشود و با تبلیغات سوء، تحولات چشمگیر سابق، رکود محسوب نمیشود. باید دید شاخصها چگونه تغییر کردهاند. حضرتعالی چه تحقیق مستقلی انجام دادهاید که محرز شده است در ظرف همین چهار پنج ماه اکنون نرخ رشد تعداد پروندههای رسیدگی شده، بیشتر شده یا نرخ رشد تعداد قاضی جذب شده، بیشتر شده و...
همین دادگاههای مفاسد اقتصادی که برگزاری آنها موجب خوشحالی مردم و تقدیر آنها شده است، کارهای اصلی اش که همان تحقیقات و رسیدگیهای دادسرایی آنها است، عمدتا در زمان این حقیر انجام شده است. پس از آن قضاوتهای ناصواب و ناعادلانهتان برگردید. جناب آقای یزدی مشکل اصلی جنابعالی این است که فکر میکنید قیم حوزههای علمیه هستید و میخواهید به همه امر و نهی کنید. متاسفانه شما خودتان را در جایگاهی میبینید که نه تنها مرجع تعیین کنید، بلکه به مراجع بزرگواری که شاید شاگرد آنها هم محسوب نمیشوید، امرو نهی کنید و این با رویههای حسنهای که در حوزه علمیه برقرار بود، هیچ تناسبی ندارد. فاعتبرو یا اولی الابصار. والحمد لله رب العالمین.
ارسال نظر