ائتلاف ضد ایرانی ترامپ از نگاه ژرمن‌ها

شکافی که در دو سوی آتلانتیک ایجاد شده است البته نه فقط مختص به خروج آمریکا از برجام است اما به‌طور قطع از عوامل اصلی آن است. ترامپ در این مدت و با خروج از برجام روح سیاست‌خارجی اروپا و آلمان را که پس از جنگ جهانی دوم بر استفاده حداکثری از دیپلماسی و اعمال حداقلی قدرت نظامی شکل گرفته لگدمال کرده است. از این‌رو شاید نتوان برجام را در زمینه اقتصادی نتیجه‌بخش دانست اما همان‌طور که محمدجواد ظریف تاکید می‌کند برجام بیشتر یک دستاورد سیاسی بود تا اقتصادی؛ دستاوردی که حتی در شرایطی که نفس‌های آخر را می‌کشد شکافی عمیق بین دو سوی آتلانتیک ایجاد کرده است.

به گزارش گروه اقتصاد بین‌الملل روزنامه «دنیای اقتصاد»، اندیشکده شورای آتلانتیک در مطلبی به تجلی یافتن عمق شکاف میان بروکسل و واشنگتن در پاسخ منفی آلمان به حضور در ائتلاف نظامی آمریکا پرداخته است. این اندیشکده در تشریح جزئیات علل این شکاف و پیامدهای آن برای واشنگتن می‌نویسد:‌ هایکو ماس، وزیرخارجه آلمان روز چهارشنبه درنهایت به گمانه‌زنی‌ها پایان داد و تاکید کرد که آلمان به ائتلاف نظامی تحت رهبری آمریکا برای حفاظت از تردد کشتیرانی بین‌المللی در تنگه هرمز در برابر «تهدید» ایران شرکت نخواهد کرد. ماس در ادامه نیز از اقداماتی که آن را رویکرد تنش حداکثری آمریکا خواند، انتقاد کرد.

با خروج آمریکا از برجام و فرمان دونالد ترامپ برای بازگرداندن تحریم‌های آمریکا علیه ایران در نوامبر ۲۰۱۸، تنش‌ها به‌طور فزاینده‌ای میان دو طرف افزایش یافته است. در ماه جولای، ترامپ مدعی شد که حمله تلافی‌جویانه علیه ایران به دلیل منهدم ساختن پهپاد آمریکایی، در واپسین لحظات لغو شده است. اما موضوعی که دینامیک تنش‌ها را برای اتحادیه‌اروپا متحول کرد، توقیف نفتکش بریتانیایی «استنا امپرو» توسط ایران بود که در ظاهر در پاسخ به توقیف نفتکش ایرانی در تنگه جبل‌الطارق توسط نیروی دریایی بریتانیا انجام شد. در ابتدای امر، لندن پیشنهاد کرد تا یک ناوگان نظامی اروپایی برای حفاظت از تردد کشتی‌ها در منطقه، مستقر شود. واکنش برلین به چنین پیشنهادی اگرچه با شور و اشتیاق نبود اما گزینه همکاری نظامی با پاریس و لندن را مورد بررسی قرار داد. با این حال پس از به قدرت رسیدن بوریس جانسون به‌عنوان نخست‌وزیر جدید بریتانیا، او پیشنهاد کرد که آمریکا باید چنین ائتلاف نظامی را رهبری کند. در ادامه نیز بریتانیا نظر خود را تغییر داد و از تصمیمش برای پیوستن به ماموریت نظامی آمریکایی‌ها خبر داد. درحالی‌که ایجاد ائتلاف نظامی اروپایی هنوز در مقام نظر برای برخی از سیاست‌گذاران برلین و بروکسل روی میز قرار دارد، اما به‌طور قطع این بازیگران هیچ اشتیاقی برای پیوستن به ماموریت نظامی با رهبری آمریکا ندارند. در آلمان، احزاب مخالف و حتی اعضای دولت ائتلافی آنگلا مرکل، به سرعت مخالفت صریح خود را با این ایده ابراز کردند. رولف موتزنیخ، سیاستمدار کهنه‌کار و از اعضای حزب سوسیال دموکرات پارلمان تاکید کرد که تنش‌های کنونی در خلیج‌فارس در نتیجه تصمیمات غیرمسوولانه ترامپ برای خروج از توافق هسته‌ای ایران ایجاد شده‌اند. وی در ادامه نیز تصریح کرد که هرگونه عملیات نظامی به رهبری آمریکا که به تصویب شورای امنیت‌ سازمان ملل نرسد، تمامی فرصت‌ها برای راهکارهای سیاسی رفع تنش را نابود می‌کند.

اما مخالفت‌های صریح اینچنینی با سیاست «فشار حداکثری » دونالد ترامپ علیه ایران را می‌توان در سرتاسر طیف‌های گوناگون سیاست آلمان نیز با چند استثنای کوچک مشاهده کرد. نوربرت روتگن، عضو ارشد حزب دموکرات مسیحی نیز که اکنون ریاست کمیته امورخارجی پارلمان را عهده‌دار است اعلام کرد که پیوستن به ائتلاف نظامی تحت رهبری آمریکا در خلیج‌فارس غیرقابل پذیرش است. اگرچه او معتقد است می‌توان چشم‌انداز حضور نیروی نظامی اروپایی مستقل را در کنار نیروهای آمریکا ممکن دانست. با این حال‌هایکو ماس چنین ایده‌ای را نیز رد کرده است.

اما ریشه‌های مخالفت ژرمن‌ها برای همراهی با ائتلاف نظامی تحت رهبری آمریکا را می‌توان تا نخستین‌ روزهای پس از جنگ جهانی دوم دنبال کرد؛ برهه‌ای که آلمان تصمیم گرفت سیاست‌خارجی نوینی را کلید بزند. ژرمن‌ها از آن زمان تاکنون همواره مدافع سرسخت راهکارهای دیپلماتیک بوده‌اند تا به این ترتیب از اعمال قدرت نظامی ممانعت شود. صدراعظم وقت آلمان  در زمان جنگ آمریکا و عراق رویکرد حسن نیت در تجدید روابط را با بخش شرقی دیوار اتخاذ کرد. شرودر اما در اواخر جولای هشدار داد که مشارکت آلمان در ائتلاف نظامی تحت رهبری آمریکا علیه ایران را می‌توان همتراز با «قانونی اعلام کردن جنگ عراق» دانست؛ زمانی که دولت بوش با دستاویزهایی حمله به عراق را توجیه کرد که در ادامه مشخص شد ادعاهای واهی بوده‌اند. بسیاری از مفسران سیاسی نیز سرمنشا بی‌ثباتی کنونی در خاورمیانه را تجاوز آمریکا به عراق می‌دانند که موجب نوعی ستیز و تفرقه فرقه‌ای در منطقه شد. علاوه‌بر این، در ژن اتحادیه‌اروپا که نقش چشمگیری برای نیل به برجام ایفا کرد، استفاده از روش‌های صلح‌آمیز و ممانعت از زور نظامی ریشه دوانده است.

اقدامات یک‌جانبه آمریکا علیه ایران به مذاق بسیاری از سیاستمداران اروپایی که به دیپلماسی چندجانبه و مذاکرات اعتقادی راسخ دارند، خوش نمی‌آید. از دید بروکسل، اقداماتی نظیر تحریم محمدجواد ظریف، وزیرخارجه ایران برای حل صلح‌آمیز اختلافات بسیار مضر خواهد بود. ظریف کماکان نیز دیپلماتی است که از حضور او در پایتخت‌های اروپایی استقبال می‌شود.

از سوی دیگر نگرانی اروپایی‌ها درپی لغو توافق هسته‌ای بین آمریکا و روسیه و همچنین تنش‌های فزاینده تجاری واشنگتن و پکن درحال افزایش است و اکنون حمایت‌ها از لزوم اتخاذ رویکرد متحدتر اروپا برای حفاظت از منافع خود بیش از هر زمان دیگری احساس می‌شود. یکی از نمونه‌های این تغییر رویکرد، ایجاد ابزار مالی اینستکس توسط فرانسه، آلمان و بریتانیا است تا بتوانند با دور زدن تحریم‌های آمریکا تجارت با ایران را ادامه دهند. این موضوع که به‌رغم تحولات خطرناک اخیر در خلیج‌فارس، آلمان و دیگر کشورهای اروپایی قصد پیوستن به ائتلاف نظامی آمریکایی را ندارند، باید برای ساختار سیاسی این کشور نوعی هشدار تعبیر شود.

در سال‌های گذشته اروپا همواره تلاش می‌کرد تا به‌عنوان یک میانجی خود را ظهور و بروز بدهد اما سیاستمردان قاره سبز در چنین برهه‌ای با شجاعت بیشتری در برابر اقدامات غیرقانونی آمریکا زبان به انتقاد می‌گشایند. آمریکا در شرایط سیاسی نامساعدی قرار گرفته است. هر میزان که تنش میان آمریکا و اروپا مهم باشد، اگر اتحادیه‌اروپا بتواند به یک صدای متحد برای مخالفت با کمپین فشار حداکثری واشنگتن علیه ایران دست یابد، روندی ایجاد خواهد شد که بر سیاست آمریکا در قبال روسیه و چین نیز به‌طور جد تاثیرگذار خواهد بود. آمریکا هنوز هم نیاز مبرمی به حمایت متحدان اروپایی خود در اغلب مسائل و چالش‌های بین‌المللی دارد.