به گزارش عصرایران، این گزارش نوشته است: در ماه مه ‌گذشته، دولت ترامپ با اعلام خروج یک‌جانبه ایالات‌متحده آمریکا از برجام، تحریم‌های یک‌جانبه علیه ایران را بازگرداند. این کار به‌رغم مخالفت شدید کشورهای اروپایی صورت گرفت. ایالات‌متحده درحال‌حاضر به‌صورت یک‌جانبه از «برنامه جامع اقدام مشترک» (برجام) خارج شده است. با اعلام ایجاد سازوکار مالی جدید اروپایی‌ها برای تجارت با ایران، اروپا دست به ایجاد یک نهاد مالی مستقل زده است. این نهاد، پشتیبان ادامه تجارت شرکت‌های اروپایی با ایران خواهد بود. نهادی که تاسیس آن می‌تواند عواقب زیادی برای اقتصاد جهانی و قدرت و «هژمونی» ایالات‌متحده آمریکا داشته باشد. در دهه‌های گذشته، ایالات‌متحده از هژمونی بی‌قید و شرطی نسبت به سیستم مالی جهانی برخوردار بوده است و به این ترتیب در جایگاهی بوده که بتواند فشارهای فوق‌العاده‌ای علیه سایر کشورها و شرکت‌های خارجی اعمال کند. این موقعیت ایالات‌متحده به‌دلیل تسلط این کشور به دو عامل مهم و کلیدی در اقتصاد بین‌الملل بوده است: تسلط «دلار» بر اقتصاد جهانی و وجود شبکه ارتباط بین بانکی «سوئیفت». اکنون اما متحدان - سنتی- آمریکا در برابر یک‌جانبه‌گرایی واشنگتن ایستاده و تلاش دارند با معماری و ایجاد یک سامانه مالی جایگزین و مستقل، در برابر فشارهای یک‌جانبه آمریکا بایستند. آنچه ایالات‌متحده بعد از سپتامبر ۲۰۰۱ متوجه شد، این بود که می‌تواند با استفاده از اهرم هژمونی خود بر اقتصاد جهانی، اقدامات بسیار گسترده‌ای را انجام دهد. ایالات‌متحده و متحدان آن همچنین می‌توانند دسترسی به بازارهای آمریکا را متوقف کنند و می‌توانند کسب و کار و حتی کل اقتصاد یک کشور را از سیستم مالی جهان جدا کنند.

این کارها به مدد نفوذ در شبکه مالی جهانی امکان‌پذیر است. دلار نقش ارزنده‌ای در مبادلات مالی جهانی ایفا می‌کند؛ به این معنی که معاملات مهم جهانی به‌وسیله دلار انجام می‌شود و همه این معاملات وابستگی تامی به بانک‌های عامل در ایالات‌متحده و سیستم مالی ایالات‌متحده دارد. این امر میزان قابل‌توجهی نفوذ خارجی در اختیار دولت ایالات‌متحده آمریکا قرار داده است. واشنگتن با این نفوذ فوق‌العاده می‌تواند بانک‌های خارجی را برای اجرای اولویت‌های سیاست خود تحت فشار قرار دهد و اگر آنها مخالفت کردند با تهدید جریمه‌های سنگین مالی آمریکا یا حذف آنها از سیستم دلار مواجه شوند. علاوه بر این، ایالات‌متحده و متحدان آن ابزار «سوئیفت» را دارند که نقشی کلیدی در معاملات مالی بین‌المللی بازی می‌کند. یکی از دلایل اصلی ایران برای قبول برجام، فشارهایی بود که ایالات‌متحده آمریکا و اروپایی‌ها از طریق همین شبکه به ایران وارد کردند. با وجودی که مقر اصلی شبکه «سوئیفت» در بلژیک است اما ایالات‌متحده آمریکا در هیات‌مدیره این شبکه نفوذ فوق‌العاده‌ای دارد. در واقع دو ابزار «دلار» و «سوئیفت» دو پایه کلیدی هژمونی ایالات‌متحده آمریکا بر اقتصاد جهانی هستند و واشنگتن کوشیده است از این دو ابزار در مواقع لزوم برای رسیدن به اهداف امنیتی و سیاسی خود استفاده کند. به‌دلیل همین موضوع، کشورهایی مانند روسیه و چین نگران این مساله هستند که واشنگتن از این ابزارها علیه اقتصاد ملی آنها استفاده کند.

در گذشته، همواره ایالات‌متحده به حمایت متحدان اروپایی خود متکی بوده است. این مهم است، زیرا این متحدان نقش مهمی در نظام مالی جهانی ایفا می‌کنند. لندن یکی دیگر از مراکز مالی بزرگ جهان است، درحالی‌که فرانکفورت و پاریس نیز نقش مهمی دارند. با اختلافات پیش آمده بین اروپا و آمریکا بر سر برجام، اما اوضاع فرق کرده است، درحال‌حاضر ایالات‌متحده این متحدان اروپایی را تهدید کرده اگر با واشنگتن در اعمال فشارهای اقتصادی علیه ایران همراهی نکنند، این کشورها را مجازات خواهد کرد. ایالات‌متحده شبکه «سوئیفت» را هم تهدید کرده که اگر علیه ایران همکاری نکند و این کشور را از شبکه ارتباطات بین بانکی جهانی حذف نکند، علیه آن وارد اقدام خواهد شد. «سوئیفت» هم به‌طور موثر موافقت کرده است که این درخواست ایالات‌متحده را مورد توجه قرار دهد.

با این حال، یک‌جانبه‌گرایی آمریکا باعث شده اروپایی‌ها برای ادامه تجارت با ایران دست به ایجاد کانال جدید مالی بزنند که در برابر فشارهای اقتصادی و تحریمی ایالات‌متحده آمریکا مقاوم و ایمن است. این اقدام به اروپایی‌ها کمک می‌کند تا در کوتاه مدت در برابر فشارهای آمریکا علیه ایران، مقاومت کنند. اما در بلندمدت، ایجاد این سازوکار مالی جدید ممکن است قدرت مالی ایالات‌متحده را تحت تاثیر قرار دهد. در واقع داستان اصلی پشت سازوکار مالی جدید اروپا، همین است. این سامانه، سیستمی جایگزین و ایمن از تحریم‌های آمریکا برای ادامه تجارت شرکت‌های اروپایی با ایران ایجاد می‌کند، سیستمی که دلار را از معامله کنار گذاشته و قدرت تحریمی آمریکا را عقب می‌راند. هدف اولیه این سیستم مالی جدید، انجام معاملات غذا و دارو و تجهیزات پزشکی است، اما همان‌طور که اروپایی‌ها گفته‌اند در گام‌های بعدی این سیستم می‌تواند توسعه‌یافته و به معاملات و تجارت‌ گسترده‌تر با ایران منجر شود.

واضح است که برخی از سیاستمداران اروپایی، از جمله وزیر امور خارجه آلمان و همچنین بسیاری از سیاستمداران در فرانسه، ترجیح می‌دهند که سازوکار مالی جایگزینی داشته باشند که نه تنها هدف آن عقب راندن فشارهای اقتصادی آمریکا علیه شرکای اروپایی، بلکه معماری یک سیستم جایگزین مالی در اقتصاد جهانی است. مقامات آمریکایی نگران هستند که سازوکار مالی جدید اروپایی‌ها تنها در حوزه غذا و دارو متوقف نشده و به سایر حوزه‌های اقتصادی و معاملات اقتصادی نیز گسترش یابد. برخی مقامات سابق آمریکا مانند «جارت بلانک» (که نقش کلیدی در انعقاد توافق برجام داشته است) هشدار می‌دهند: «این سازوکار مالی جدید اروپایی‌ها ریسکی جدی برای ادامه سلطه اقتصادی آمریکا بر اقتصاد جهانی، در میان‌مدت و بلند مدت است. این سازوکار این امکان را در اختیار اروپایی‌ها قرار می‌دهد که برای نخستین بار زیرساخت‌های بانکی را ایجاد کند که از نیویورک هدایت و مدیریت نمی‌شود و هر عملیات ساده بانکی آن، تهدیدی جدی به نفوذ فوق‌العاده ایالات‌متحده به‌عنوان ستون فقرات اقتصاد جهانی است.»

ایالات‌متحده آمریکا برای دهه‌ها توانسته است بدون اینکه به‌صورت جدی به چالش کشیده شود، از به هم پیوستگی اقتصاد جهانی و جایگاه هژمونیک خود در این عرصه، به‌عنوان یک سلاح و ابزار موثر در جهت اهداف سیاسی و امنیتی خود استفاده کند. اما مقامات کلیدی آمریکا در گذشته و حال نگران این هستند که اگر ایالات‌متحده مراقب نباشد، می‌تواند این برتری خود را با اقدامات یک‌جانبه و تهاجمی که موجب تشویق دولت‌ها و سایر نهادها برای ایجاد شبکه‌های مستقل خود می‌شود، تضعیف کند.