رفتار ترامپ در قبال ایران کاملا متفاوت از رئیس‌جمهوری سابق آمریکا بود. ترامپ توافق هسته‌ای را بدترین معامله ممکن می‌دانست که در دوران اوباما به امضا رسید. اوباما نسبت به تهران و تلاش برای هژمونی منطقه‌ای این کشور سست عمل می‌کرد و علاقه‌ای به برچیدن سلاح‌های کشتار جمعی در خاورمیانه نداشت. اما ترامپ در سخنرانی‌هایی که در کارزارهای انتخاباتی داشت، به شدت با نظرات اوباما مخالف بود. در ادامه یادداشت درج شده در این اندیشکده طرفدار تحریم‌های ایران آمده است: زمانی که ترامپ به‌عنوان رئیس‌جمهور انتخاب شد همین دیدگاه را دنبال کرد. برجام (برنامه جامع اقدام مشترک) را کنار زد، تحریم‌ها را از سر گرفت و به‌رغم دمدمی مزاج بودن، در مورد اعزام نیرو به سوریه، عراق و افغانستان به سرعت وارد عمل شد و تمایلی به عقب‌نشینی نداشت، اما به نظر می‌رسد حالا برای حاکمیت ایران خود را آماده کرده است.

تصمیم ترامپ برای خروج نیروهای آمریکایی از سوریه با قصد وی برای کاهش شدید شمار سربازان آمریکایی در افغانستان همزمان شده و احتمالا به‌زودی اعلام می‌کند که تعداد بیشتری از نیروهای آمریکایی در عراق را هم کاهش می‌دهد، اهدافی که مقابله با ایران را به‌شدت تحت‌الشعاع قرار می‌دهد. اگر شما با این تحلیل موافق هستید با این تصمیم چه کسانی پیروز میدان می‌شوند (ایران، روسیه، سوریه، حزب‌الله، عراق و رجب طیب اردوغان) و چه کسانی در این میدان شکست خورده‌اند (اردن، اسرائیل و کشورهای حوزه خلیج‌فارس) به وضوح می‌توان گفت فهرست کشورهایی که از این عقب‌نشینی متضرر می‌شوند، حامیان منافع آمریکا هستند.

پیش از اینکه ترامپ تصمیم خود مبنی برخروج نیروهای آمریکا از سوریه را اعلام کند، تمام سیاست‌های وی بر راهبرد جدید متکی بود که در تاریخ ۲۱مه (اردیبهشت ماه) ۲۰۱۸ در بنیاد هریتیج توسط «مایک پمپئو» وزیرخارجه اعلام شد. پمپئو در سخنرانی خود در بنیاد هریتیج فهرست ۱۲بندی درخواست‌های دولت آمریکا از ایران را اعلام کرد و به عبارتی قصد داشت بر کارزار فشار حداکثری بر ایران تاکید و روشن کند آمریکا هرگز در برابر ایران تسلیم  نمی‌شود. نگاهی کوتاه به درخواست‌های اعلام شده پمپئو در بنیاد هریتیج نشان می‌دهد، تناقض‌های تاکتیکی بسیاری در نگاه او به ایران وجود دارد. وزیرخارجه بایدها و نبایدهای بسیاری در خواسته‌های دولت آمریکا از ایران اعلام و به وضوح نشان داد که ایالات‌متحده هر کاری انجام می‌دهد تا ایران را مجازات کند.

بی شک همه مقامات دولت ترامپ از جمله پمپئو، نیکی هیلی سفیر آمریکا در سازمان ملل، جان بولتون مشاور امنیت ملی و بسیاری دیگر طرفدار اعمال فشار برایران هستند. حتی «جیمز‌متیس» وزیر دفاع مستعفی که در مورد نگهداشتن نیروهای آمریکا درعراق و سوریه همواره محتاطانه صحبت کرده است تمایل به حفظ نیرو در این کشورها داشت. همه این مقامات به‌طور قطع موافق بودند که نیروهای ایالات‌متحده در سوریه که هزینه زیادی هم در بر ندارند و تلفات کمی متحمل شده‌اند، باید باقی بمانند. اما بی شک تمامی مقامات ذکرشده در خروج نیروهای آمریکا از سوریه نقشی نداشته‌اند و این کنگره است که بودجه نیروهای فرستاده شده به خارج از کشور را تعیین می‌کند و اگر تشخیص دهد این نیروها از هدف اصلی خود دور مانده‌اند بودجه آنها را قطع می‌کند. اما سوریه تنها جایی است که دموکرات‌ها و جمهوری‌خواهان بر سر ماندن نیروهای آمریکایی در آنجا توافق دارند پس این تصمیم با کنگره هم نبوده است.

دراین میان توییت‌های ترامپ درخصوص خروج نیروهای آمریکایی از سوریه هم حاکی از سردرگمی وی است؛ در یک لحظه، او فکر می‌کند داعش نابودشده و به همین دلیل سربازان می‌توانند به خانه برگردند، در توییتی دیگر پیشنهاد می‌دهد که پایان دادن به داعش ربطی به آمریکا ندارد، زیرا این گروه علیه سوریه، ایران و روسیه است.(چرا ما برای دشمن‌مان، سوریه، ایران و روسیه بجنگیم و سربازان خود را برای آنها از دست بدهیم؟) اینها نشان می‌دهد که رئیس‌جمهوری فقط می‌خواهد از سوریه خارج شود و اهمیتی به پیامدهای آن  نمی‌دهد.

از سوی دیگر فراموش نکنیم هنگامی که ترامپ برنده انتخابات ریاست جمهوری شد، رهبر عالی جمهوری اسلامی، پیروزی احتمالی کشورش را حدس زد و آن خروج آمریکا از خاورمیانه بود. مقام معظم رهبری می‌تواند نقاط ضعف و قوت دشمن و دوستان خود را ببیند. در اینجا هم به نظر می‌رسد که دشمن خود را به درستی شناخته است. خروج ترامپ از سوریه به‌شدت سیاست وی در قبال ایران را تضعیف کرد و نشان دهنده خستگی، ناپایداری و ترس اوست. او متحدان آمریکا در منطقه را تضعیف کرد. حالا بزرگ‌ترین مسابقه طناب‌کشی میان ایران و آمریکا احتمالا به پایان رسیده است. اما عجیب‌تر از همه آنکه همه احزاب چپ و راست آمریکایی بر این باورند آنچه برای ایران خوب است، شاید برای ایالات‌متحده هم مفید باشد.

بنیاد دفاع از دموکراسی‌ها یا به اختصار، اف‌دی‌دی که در سال ۲۰۰۱ تاسیس شد، یک اندیشکده نومحافظه‌کار مستقر در واشنگتن دی‌سی است که تمرکز آن بر امنیت ملی و سیاست خارجی این کشور است.  رئیس این سازمان «می کلیفورد» و مدیر اجرایی آن «مارک دوبوویتز» است. این نهاد از جمله سازمان‌های خواهان تحریم نهادهای مختلف ایران از جمله بخش انرژی، بانک مرکزی و سوئیفت بوده است. بیشتر بودجه این بنیاد از سوی حامیان اسرائیل، تامین شده است و از جمله اهداکنندگان مالی این نهاد می‌توان به «شلدون ادلسون» مولتی میلیاردر یهودی اشاره کرد که از حامیان مالی کارزار انتخاباتی «دونالد ترامپ» نیز بوده است.