اقتصاد خوزستان دگرگون شد
البته این جنبهاش باز همان به اصطلاح انگلیسی مدیریت کلان میشد که شما کلیت آن را فراموش میکنید، ولی منظورم این است که با یک ایدهآلی آمده بود راجع به مسائل مختلف حرف میزد. عرض کنم که به هر حال با هم خیلی دوست بودیم.
در شرکت نفت هم خارج از کارهای مربوط به نان بیسیک که من مرتب ناچار بودم بروم خوزستان و بیایم؛ یعنی میرفتم آبادان، اهواز و مسجدسلیمان و بعد هم با سازمان عمران منطقهای ۳ تماس داشتم. با همه اینها مشغول کار بودم برای اینکه بدانم چطور میتوانیم مساله همبستگی را عملی کنیم و بعد هم با سازمان برنامه در تماس بودم که چطور این کارهایی را که ما در نفت داریم از نظر انسجام هماهنگ کنیم با کارهایی که سازمان برنامه میکرد. باید گفت که در همان زمان کارهای غولآسا در خوزستان انجام میشد، خوشبختانه به صورت برنامه منطقهای که سازمان برنامه زیرنظر مرحوم ابوالحسن ابتهاج و به دلیل سرسختی ابتهاج انجام میداد که اصلا اقتصاد خوزستان را دگرگون کرد. این است که کارم خیلی برای من جالب بود خیلی خیلی برایم جالب بود.