بله، اتفاقی که برای مسجدسلیمان افتاده، البته فکر میکنم در مسجدسلیمان اگر الان لایههای نفتی را خوب بگردند، شاید آن زیرها نفت باشد چون متاسفانه در سالهای اول پس از انقلاب به ذخایر نفتی ایران از راه استخراج غلط، فوقالعاده ضرر زدند، ولی به هرحال من بعید نمیدانم که هنوز هم آنجاها خبرهایی باشد.
گفتید قرارداد ایران و اسرائیل برای تحویل نفت و تشکیل شرکت مختلط را وزیر وقت دارایی، آقای علی اکبر ضرغام که رئیس شورای عالی نفت - بود به صورتی مطرح کرد که آنهایی که تصویب کردند نفهمیدند که چه تصویب کردند. چطور چنین چیزی ممکن است؟ کاملا ممکن است. برای اینکه صرفا گفتند ما یک شرکت در سوئیس برای بازاریابی به ثبت رساندیم و اینکه یک مقدار نفت خودمان را در بازارهای دنیا بفروشیم. آنها هم گفتند مبارک باشد- با خنده - حرفش هم درست بود؛ شرکت در سوئیس که البته نبود، در لیختن اشتاین بود؛ ولی خوب به هر حال…
البته این جنبهاش باز همان به اصطلاح انگلیسی مدیریت کلان میشد که شما کلیت آن را فراموش میکنید، ولی منظورم این است که با یک ایدهآلی آمده بود راجع به مسائل مختلف حرف میزد. عرض کنم که به هر حال با هم خیلی دوست بودیم.
رضا نیازمند:
فردای آن روز مدیرعامل شرکت راسینگ به من تلفن کرد که فاکس موافقت تهران رسیده است. رفتم دفتر مدیرعامل شرکت راسینگ و گفتم چون تمام موافقتهای من با شما به تصویب دولت ایران رسید؛ آنها میگویند ما که (یعنی ایران) تمام پول خط پنجم تولید را میدهیم و تمام محصول آن را هم پیشخرید میکنیم پس طبیعتا باید ۲۰ درصد از سهام شرکت به نام ایران شود و یک عضو هیات مدیره هم داشته باشیم.