تاریخ شفاهی-علینقیعالیخانی ۱۵۴
در گفتوگوی خصوصی بختیار با پاکروان چه گذشت؟
این دوستم هم که به من گفت، خیلی تعجب کردم که بختیار چرا این حرف را زده ولی خب صحبتی پیش نیامد. گزارشهایمان را نوشتیم و بعد من و آن دوستم رفتیم پاریس. بختیار گفت «حالا که کارهایتان را یک ماهه کردهاید؛ دو روز پاریس بمانید.» واقعا خیلی کار کرده بودیم؛ کانادا رفته بودیم و آنجا همه صحبتها را با مقامهای کانادایی کردیم؛ بعد یک جلسه مشترکی با اسرائیل و ترکیه داشتیم که اتفاقا آن دفعه جلسه در اسرائیل بود. بختیار گفت که ما از پاریس برویم اسرائیل و به او بپیوندیم. او هم قرار شد برود تهران و گزارش کارش را به شاه بدهد و بیاید اسرائیل. خب ما هم پس از دو روز رفتیم اسرائیل و کنفرانسمان هم شروع شد. برای من خیلی جالب بود از روز اول که بختیار از تهران برگشت و آمد اسرائیل، رفت در یک اتاق و مدت زیادی با پاکروان خصوصی صحبت کرد و باز هم روز بعدش همین اتفاق افتاد و اینها با هم مقداری صحبت کردند. خیلی برای ما غیرعادی بود و برایمان سوال بود که اینها صحبتهایشان چه هست، ولی بعد کارهای جلسهمان را داشتیم و دیگر زیاد وارد ماجرا نشدیم.