ته کوچه آشتی کنون
کافه گودو یاس
نجات اللهی
یکشنبه شب تصمیم گرفتیم با دوستا بریم کافه گودو یاس. کافه گودو که میدونید چندین شعبه داره. من اینجا رو قبلا رفته بودم و جزو جاهاییه که دوستش دارم و بعدا هم خواهم رفت. اینجا یه خونه قدیمی بوده که بازسازی شده. کافه ته بن بست یاس هست. من شنیدم که خونه متعلق به مرحوم علی حاتمی است. قبل از در ورودی رو گلدونهای کوچولو چیدن. وارد که میشی یکی از کارمندای کافه هست که راهنماییت میکنه کجا بشینی. یه حیاط نسبتا بزرگ داره که یه حوض مستطیل آبی وسطشه. داخل حوض پر از چینیهای گل قرمزی هست و واقعا توی شب تلالوش زیباست. یه درخت بید مجنون قدیمی هم گوشه حیاط هست که زیرش یه ژیان قدیمی آبی پارک شده. میزها دورتا دور حیاط چیده شدن. ما یه جای اکازیون کنار حوض و روبهروی عمارت پیدا کردیم! کلا من خوش شانسم! حالا البته اگه نخواید بیرون بشینید، میتونید برید داخل ساختمون. ولی انتخاب ما قطعا توی حیاطه. بَه که چقدر این خونههای قدیمی باصفان. آدم دلش میخواست اون زمونا زندگی میکرد. کافه خیلی خیلی شلوغ بود با اینکه وسط هفته بود. اصلا فکرشو نمیکردم. برامون منو رو آوردند و ما برای شام کشک بادمجان و میرزا قاسمی و غذای روز رو که کباب دیگی بود سفارش دادیم و گرم صحبت شدیم تا غذاها برسه. کشک بادمجون و میرزاقاسمی با بادمجون کبابی ساطوری شده بود که خیلی خیلی خوشمزه بود اما کباب دیگی خیلی سرد بود. ما اول سعی کردیم بخوریمش اما دیدیم نمیشه و ازشون خواستیم که برامون گرمش کنن. کارکنانشون خیلی خوشرو و خوشاخلاق هستن و لباس فرمشون هم خیلی بامزهست. برای بعد از شام از منوی کافه که به نظر من نسبتا متنوع هست، قهوههای ایرانی رو انتخاب کردیم که برای هر کدوم اسمهای بامزه انتخاب کردند مثل: دیلمی، جاشو، ناخدا و شیخ که احتمالا اسم مخترعهاشونه! برای من که بخش جذاب ماجرا همیشه قسمت کیک و شیرینیه، خوردن یه چیزکیک لیمویی میتونه حسابی حالمو جا بیاره. در کل همه چی خوب بود. راجع به قیمتها، من فکر میکنم که کلا کافههای گودو جزو کافههای گرون هستند اما خب کیفیتشون هم بالاست به همون نسبت. پیشنهاد من اینه که حتما یه سر برید.