مقابله با نابرابری از طبقات میانه
بخش دیگری از داستان که معمولا در اندازهگیریهای معمول در نابرابری بیان نمیشود، موجب افزایش تفکیک جغرافیایی، اجتماعی و فرهنگی بین بخش اعظمی از طبقه کارگر و گروهی که نخبگان نامیده میشوند، شده است. البته این تفکیک بهصورت فوری در جداسازی بخشهای مرفه شهری، مراکز بینالمللی شهری و جوامع عقبافتاده روستایی، شهرهای کوچک و مناطق روستایی دور افتاده روی داده است. این شکاف ایجادشده، به تحریک و همچنین تقویت، شکافهای وسیعتر اجتماعی شده است. نخبگان حرفهای کلانشهرها به شبکههای جهانی متصل شدهاند. این اتفاق سبب شده است که این گروه تاثیرات بسیار بیشتری بر دولتها بگذارند و این در حالی است که هر لحظه آنها از ارزشها و اولویتهای مربوط به هموطنان کم سعادتمندتر خود فاصله میگیرند. هموطنانی که دائما از سیستم اقتصادی و سیاسی که ظاهرا نه برای آنها کار میکند و نه به آنها اهمیت میدهد، منزجرتر و بیگانهتر میشوند. نابرابری که بهصورت از دست رفتن شأن اجتماعی و جایگاه در اجتماع، هر لحظه به کارگران با تحصیل پایینتر و افرادی که بیگانه تلقی میشوند، فشار میآورد.