چیزی شبیه قحطی!
بن ژور- آرژانتین
این کافه رستوران با کلاس به صبحانههای عالی معروف شده. همچنین همه جا میگن که اینجا غذاهای عالی به سبک فرانسوی، نونها و شیرینیهای فرانسوی، برگرها و سالادهای عالی داره و روایته که غذاهاش تا حدی کم چرب و نسبتا سالمه. خوب اسم در کرده این یه ذره جا و حسابی هم برای خودش دک و پزی داره! حالا خیلی هم توش شلوغ نیستا! هر موقع رد میشم، ای معمولی یا بعضا خلوته اما چیکار دارید؟ به هرکی میگید بن ژور یک ناز و نوزی میکنه و تعریف و تمجید و اینا که، معلوم نیست چطور همه این یه ذره جا رو میشناسن. البته خب جاش هم خوبه؛ میشه گفت حدودا جلوی شهرونده و یه گوشه دنج و با جای پارک نسبتا مناسب و البته ممنوع رو داره. خب داستان ما با اینجا چیه؟ داستان از این قراره که ما الان یه نُه ماهی هست که میخوایم کیک عسل اینجا رو بخوریم! منتها هر موقع رفتیم گفتن تموم شده! یعنی صبح و ظهر و عصر و شب! مگه میشه؟ مگه جنگه؟ مگه قحطی زده یا مرغ طلا این کیک رو تولید میکنه که هیچ وقت نیست؟ والله ما اقتصاد خوندیم میگن تقاضا عرضه رو مشخص میکنه و سپس قیمت رو. خب یا بیشتر تولید کنید ازش یا قیمتش رو ببرید بالا (مورد دوم رو به شکل تئوری گفتمها! همینطوری پنجاه تومنه یه کیک فسقلی). بعد این نایابی یه طرف، فیس و افاده کارکنانش وقتی تلفن رو جواب میدن یه طرف! عزیزم شما در ناسا که کار نمیکنی! در بن ژور کار میکنی و چیزی هم که نداری، نداشتنش افتخاری نیست و اگر هم باشه برای صاحب کافه است! خلاصه کنم که به ما این کیک نصیب نشد و نشده، خدا قسمت شما بکنه! باید رو پیشونی هم نوشته باشن آخه! خدا باید ببینیم کی برامون مقدر کرده!