پدرخوانده فاشیسم!
نقد او درباره آرمانها و نهادهای لیبرال دموکراتیک هنوز هم مناقشهانگیز است، اما حتی مخالفانش نیز به قدرت شگفتانگیز وی برای پرداختن به مسائل اساسی سیاست مدرن اعتراف میکنند. رومانتیسیسم سیاسی پژوهشی تاریخی است که همچون دیگر آثار مهم اشمیت، نقد سیاسی بنیادینی را عرضه کرده است. وی در این اثر، از مفهومی از عمل سیاسی دفاع میکند که استوار است بر مفاهیم خیر و شر، عدالت و بیعدالتی و حمله به انفعال سیاسی که معلول تجربه رومانتیسیسم سیاسی است. اشمیت کتاب را با نقد نظریه عامهپسند رومانتیسیسم آغاز میکند، که در آن رومانتیک، با ارجاع به موضوعهای معینی درباره کشش عاطفی تعریف شده، سپس به اصول اساسی جنبش رومانتیک حمله میبرد و تاکید ویژه آن بر بنیان متافیزیکی رومانتیسیسم است و اینکه به همه حوزههای فرهنگ جنبه زیباییشناختی میدهد.
مباحث اصلی کتاب پیشزمینهای است برای یورش اشمیت به رومانتیسیسم سیاسی و «شاعرانهسازی» ستیزهای سیاسی. این نقد دربرگیرنده حمله گستردهتری به بورژوازی اروپایی نیز هست، زیرا طبقهای است که آغوشش را بر رومانتیسیسم میگشاید و در نتیجه، با تبدیل جدل سیاسی به گفتوگوی بیپایانی که در آن تفننجویی آسانگیری برخود مانع از تصمیمگیریهای سیاسی درست میشود، از نظم اجتماعی لیبرال سیاستزدایی میکند. سرانجام، علایق سیاسی خود اشمیت با آرای ادموند برک، جوزف دی مایستر و لویی بونالد، با فلسفه سیاسی محافظهکارانه، با بازگشت به دوران پیش از ناپلئونی و – دستکم تا اواخر دهه ۱۹۲۰- با کاتولیسیسم سیاسی درهم میآمیزد. مهمترین نکتهای که اشمیت درباره تعریف رومانتیک بیان میکند این است: تعریف رومانتیک را نمیتوان از هیچ شیء یا موضوعی آغاز کرد که رومانتیک پنداشته میشود، خواه قرون وسطا باشد و خواه ویرانه، بلکه تعریف را باید از شخص رومانتیک آغاز کرد.
ارسال نظر