مم مد برگر
جامجم
دور و اطراف جامجم بودیم و یه مختصر گرسنگیای هم داشتیم. با خودمون گفتیم راه رو دور نکنیم و همینجا یک اصطلاحا تهبندیای انجام بدیم تا ببینیم بعدا خدا چی میخواد. اصرار به چیزی خوردن رو هم دوستم داشت بیشتر و من فکر میکردم حالا راه داره درجه گرسنگی من بالاتر هم بره. خلاصه اینجا رو توصیه کرد و رفتیم نشستیم و حسابی هم خلوت بود تو اون ساعت از روز. رو صندلیهای پایه بلند نشستیم و شروع کردیم به گپ و گفت، یکم بعد سفارشمون اومد. یه برگر سفارش داده بودیم و گفته بودیم از وسط نصف بشه به همراه یک سیبزمینی. سیبزمینی واقعا خوشمزه و دلچسب بود، ترد و شور و سرخ شده اساسی.
برگر هم از منظر سایز برگرچه محسوب میشد! یا مثلا برگر فسقلی! اما حجم گوشت و اصطلاحا ملاتش کاملا خوب بود و من که سیر شدم با همون نصف و سیب زمینی خوبی که خوردیم. لازم به ذکر و یادآوریه که ما خیلی گرسنه نبودیمها، اون نصفه به این حال ما میاومد فقط.
از اینجا راضی بودم اما جایی قرار داره که خیلی اون سمتی نمیرم. مسیر یک طرفه و و پرترافیک هست؛ اما خب اگه اون طرفا کار میکنید، زندگی میکنید، درس میخونید و اینها، به نظرم اینجا رو از دست ندید، خیلی خوشمزه و متفاوت بود. محیطش هم یه دیزاین هارد راک کافهای داشت و پر بود از فلز و زنجیر و این دست از چیزها. اسم اینجا هم حکایتی داره ها. این اسمها هم خوب مد شد تو وطنم پاره تنم! هم گذاشته ممد و هم نوشته مم مد! یک قدمتی تو اسم هست که انگار کسی ندونه و نشناسه فکر میکنه صاحبش هشتاد سال داره و چهل سال هم از افتتاح این مکان میگذره و شعبه دیگری هم نداره! اینم بالاخره حکایتی شده و بد هم که نگرفته کار صاحبان این اسمها! ملت هم خوششون میاد و تو یاد هم خوب میمونه، به نظر منم بهتره از اون اسمهای سخت و اختاپوس مانند که تو یاد هم نمیمونه!
ارسال نظر