ماموریت غیرممکن
او در جولای ۲۰۱۶ قدرت را به دست گرفت تا آشفته بازاری را که در ایجاد آن سهمی نداشت سامان دهد. دیوید کامرون، نخستوزیر پیشین پس از آنکه نتایج رفراندوم بریتانیا به نفع خروج از اتحادیهاروپا رقم خورد استعفا کرد و این وظیفه را بر دوش میقرار داد تا کشور را از بحرانی که موجب شکاف در جامعه شده است نجات دهد اما او در این مسیر شکست خورد و تاوان آن را نیز پرداخت. می، فرزند یک کشیش انگلیسی و از عناصر جداییناپذیر حزب محافظهکار با وجود همه شان و مرتبهای که در طول یکمسیر پر پیچ و خم برای خودت دست و پا کرد از کابینه خارج شد.البته این به معنای نفی مقیاس شکست او نیست؛ توافقی که او چندین ماه بیوقفه برای مذاکره در مورد آن زمان صرف کرد برای چندبار با شکست مفتضحانهای در پارلمان انگلیس مواجه شد و در آخر نیز بریتانیا را با اختلافات بیشتری نسبت به زمانی که قدرت را به دست گرفت تحویل داد. تنها نکته مثبتی که در رابطه با ترزا می به ذهن خطور میکند، خویشتنداری وی در برابر همه شکستها ودسیسهها است.
اما جهان سیاست جایی برای همدردی نمیگذارد. اکنون این پرسش مطرح است که آیا مسوولیت وضعیتی که بریتانیا به آن دچار شده تنها بر دوش می است یا اینکه به او ماموریتی غیرممکن محول شد. البته نمیتوان نقش منفی او را در پررنگتر کردن این بحران نادیده انگاشت. می در شرایط مختلف، مواضع متفاوتی اتخاذ کرده است تا عرصه سیاسی را در راستای برنامه خود تغییر دهد. او همچنین در برهههای کلیدی نشان داده که از قاطعیت کافی برخوردار نیست و البته مهمترین خطای او اشتباه در سنجش قدرت و اختیاراتش بود به نحوی که درخواست او برای انجام انتخابات پارلمانی با امید به افزایش اختیارات، موجب شد تا همان اکثریت پارلمان را نیز از کف بدهد.
با این حال برای افرادی که در خارج از آشفته بازار سیاسی بریتانیا روند سالهای گذشته را دنبال کردهاند جای پرسش است که آیا مدلی وجود دارد تا جناحهای مختلف بریتانیا بتوانند برای خروج از اتحادیهاروپا بر آن توافق کنند؟ برگزیت از ابتدا نیز براساس یک توهم شکل گرفت که بریتانیا میتواند با رها کردن جنبههایی از اتحادیهاروپا که به آنها علاقهای ندارد، منافع اقتصادی خود را با این اتحادیه حفظ کند. اتحادیهاروپا هرگز نمیتوانست به بریتانیا امکان خروج مشروط را بدهد؛ چراکه چنین تصمیمی میتواند بر دیگر اعضای نهچندان علاقهمند به این اتحادیه تاثیر منفی داشته باشد و آنان را به خروج ترغیب کند. شاید امکان دستیابی به یک توافق وجود داشت. شاید او فرد نادرستی برای این وظیفه بود اما شاید هم اینطور نباشد. بسیاری از منتقدان جدی او نظیر بوریس جانسون- که پیشتر وزیر خارجه می بود و اکنون محتملترین گزینه برای جانشینی وی است- هرگز راهکارهایی را برای مواجهه با مشکلات عدیدهای که پس از برگزیت گریبان بریتانیا را خواهند گرفت ارائه نکردهاند.
به نظر نمیرسد که هیچ یک از این موضوعات با رفتن می از بین بروند. اتحادیهاروپا شفاف اعلام کرده است که مذاکرات را از سر نخواهد گرفت و مشخص نیست که چگونه فردی متعصبتر از ترزا می قرار است شکاف عمیق حزبی در پارلمان را از میان بردارد. می در زمان ایراد متن استعفایش هیچ انتقادی را نسبت به خود مطرح نکرد. او گفت: «ادامه این راه که احترام به رفراندوم است برعهده جانشین من خواهد بود. نخست وزیر آتی باید بتواند در پارلمان اجماعی ایجاد کند که بهنظر میرسد من نمیتوانم به آن دست یابم. چنین اجماعی تنها در صورتی ایجاد میشود که همه طرفها حاضر به مصالحه باشند.»
ارسال نظر