در سرمقاله اکونومیست بررسی شد
دو راهکار برای گشودن قفل برگزیت
ممکن است مدافعان تندرو برگزیت چنین رفراندومی را خیانت بدانند و مدافعان تندرو ماندن در اتحادیهاروپا آن را «خودآزاری» تلقی کنند، نباید به سخن اینان توجه چندانی داشت. این بر دوش جامعه بریتانیا است که تعیین کند آیا خواستار روابط جدیدی با اتحادیهاروپا است یا از همین شکل مناسبات با بروکسل رضایت دارد. بهگزارش گروه اقتصاد بینالملل روزنامه «دنیایاقتصاد»، هفتهنامه انگلیسی «اکونومیست» گرهکور برگزیت و راهکارهای گشودن آن را در سرمقاله این هفته خود بررسی کرده و مینویسد: زمانی که تاریخنگاران دست به قلم ببرند تا در توصیف سلسله تلاشهای بریتانیا در روند خروج از اتحادیهاروپا بپردازند، هفته جاری میتواند بهعنوان لحظهای در تاریخ نگاشته شود که در نهایت بریتانیا تصمیم به چنگ انداختن در آشفتهبازاری گرفت که در آن غلت میزند. مدافعان برگزیت در کمپینهای خود به رایدهندگان بریتانیایی وعده دادهاند که روند خروج از این اتحادیه آسان خواهد بود چراکه بریتانیا تمامی برگهای برنده را نزد خود دارد. این هفته پارلمان در اهانتی آشکار طرحی را که دولت ترزا می دو سال را صرف مذاکره آن با اروپاییها کرده را برای دومینبار رد کرد. با اختلاف ۱۴۹ رای به نفع موافقان، رد این طرح چهارمین شکست بزرگ دولت در تاریخ نوین پارلمان بریتانیا محسوب میشود. نخستوزیر کنترل را از دست داده است. روز چهارشنبه، چهار وزیر کابینه از وی در یک رایگیری حیاتی حمایت نکردند. دو حزب محافظهکار و کارگر انگلیس که دارای شکافهای عمیق درون حزبی در رابطه با برگزیت هستند شاهد سرایت این شکاف به تمامی لایههای خود هستند. این شرایط درحالی رقم میخورد که تنها دو هفته به ضربالاجل بریتانیا برای خروج از اتحادیهاروپا مانده است. حتی با استانداردهای بینظم سه سال گذشته از زمان رفراندوم برگزیت، بریتانیا در هالهای از ابهام قرار دارد. میاین هفته سیگنالی را به تمامی جهان مخابره کرد که از این پس بریتانیا چه نوع کشوری خواهد بود. او بیربط نمیگوید و البته مایه تمسخر و خنده است؛ کشوری امیدوار با فرض تکیه بر مصالحه. با این حال نابودی طرح وی برای برگزیت به بریتانیا فرصتی میدهد تا در مورد رویکرد گمراهانه خود برای خروج از اتحادیهاروپا بیندیشد. هفتهای مملو از هرجومرج که انتظار بریتانیا را میکشد و فرصت ارائه برنامهای بهتر را ایجاد کرده است. پیامد آنی طغیان در «وستمینیستر» تاخیر در اجرای برگزیت خواهد بود. اکنون اتحادیهاروپا برای نیل به منافع خود باید با تمدید ضربالاجل برگزیت موافقت کند. خروج بدون توافق بهطور قطع ضربات مهلکی را بر پیکر بریتانیا وارد میسازد با این حال اتحادیهاروپا نیز از ترکشهای آن در امان نخواهد بود. اما برنامه می این است تا یک جلسه رایگیری دیگر را در این رابطه برگزار کند و مدافعان برگزیت را به زور چماق وادار به حمایت از آن کند. او از حربه تهدید با تمسک به احتمال تمدید طولانیمدت ضربالاجل و ریسک های بالقوه آن استفاده میکند که ممکن است کل برنامه برگزیت را لغو سازد. در همین زمان او دستان میانهروها را میپیچاند و به آنها گوشزد خواهد کرد که ممکن است یک برگزیت سخت رخ دهد چراکه اجتناب از این امر تنها وابسته به موافقت بروکسل خواهد بود که درحالحاضر کاسه صبرش لبریز شده است. این یک تاکتیک از روی ناچاری برای نخستوزیری است که اختیار خود را از دست داده است. این اقدامات نمایندگان پارلمان را وادار میسازد تا از میان گزینههایی نامناسب انتخاب خود را انجام دهند، آنهم درزمانی که اعتقاد دارند راهکارهای بهتری هم وجود خواهند داشت. برای غلبه بر تنگناهایی که در نتیجه شکافهای امروز در بریتانیا پدید آمده است، نیاز به یک مهلت بلندمدت احساس میشود. پرسش اساسی آن است که چگونه میتوان از این زمان برای ایجاد یک اکثریت موافق و باثبات در پارلمان و جامعه بریتانیا استفاده کرد. یک پاسخ محبوب به این پرسش آن است که باید از شر ترزا می خلاص شد. طرح نخستوزیر شکست خورده و اختیارات وی نیز محدود شده است.
عده روزافزونی از محافظهکاران اکنون بر این عقیده هستند که یک نخستوزیر جدید با دستور کاری متفاوت میتواند گرهگشای قفل برگزیت باشد. با این حال ریسک بالایی وجود دارد که حزب محافظهکار شخص جدیدی را بهعنوان نخستوزیر برگزیند که سکان کشور را به سمت یک برگزیت سخت ملایم بچرخاند. بهعلاوه جایگزین می احتمالا کار چندانی برای ایجاد یک توافق جدید نخواهد کرد. اکنون دو حزب انگلیس را شکافی عظیم در برگرفته است. باور داشتن به اینکه یک فرد جدید در خیابان «داونینگ» میتواند دو حزب را متحد و ایجاد اکثریت موافق را مهندسی کند مانند اعتقاد به آرزوی فانتزی مدافعان برگزیت است که میگویند طرح آنها بسیار هوشمندانه است و تنها بهطرز نامناسبی اجرا میشود. درخواست برای برگزاری یک انتخابات عمومی نیز به همین اندازه گمراهکننده است. جامعه بریتانیا نیز به اندازه پارلمان آن دچار تفرقه است. برای شکستن قفل کنونی ترزا میباید دو کار مهم انجام دهد؛ نخست آنکه باید با پارلمان مشورت کند بهنحوی که در چند نوبت رایگیری مشخص شود که اکثریت پارلمان با چه شکلی از برگزیت موافق هستند و دومین اقدام نیز برپایی یک رفراندوم برای قانونی کردن این انتخاب توسط پارلمان است. امروز در جامعه بریتانیا هر جبهه و جریانی به خطوط قرمز خود متعهد است و این ادعا را دارند که از زبان مردم سخن میگویند. تنها چنین ترکیبی میتواند این مجادلهها را پایان دهد. از اینرو باید هرگونه توافقی که پارلمان آن را تصویب میکند به رای مردم گذاشته شود. ممکن است مدافعان تندرو برگزیت آن را خیانت بدانند و مدافعان تندرو ماندن در اتحادیهاروپا را خودآزاری تعبیر کنند. نباید به سخن اینان توجه چندانی داشت. این بر دوش جامعه بریتانیا است که تعیین کند آیا خواستار روابط جدیدی با اتحادیهاروپا است یا از همین شکل مناسبات با بروکسل رضایت دارد.
ارسال نظر