تقی توکلی

16 (8)

1310 - دی 1397

تقی توکلی میراث‌دار تاریخی بود که پیش از مشروطه و از خاندان تاجرش به او رسیده بود. نقطه عطف زندگی‌اش راه‌اندازی کارخانه «کبریت‌ توکلی» تبریز بود. او از نسل تکنوکرات‌هایی بود که دستاوردهایش همزمان در بخش خصوصی و بخش دولتی جلوه‌ای درخشان داشت و در دهه ۴۰ به چرخیدن چرخ صنعت کمک کرد. دلبستگی او به مام وطن هیچ زمان رهایش نکرد و بعد از سپری کردن یک دوره دوری و دلتنگی، دوباره راه وطن را انتخاب کرد. گویی که رسالتش تنها خدمت به سرزمینش بود. توکلی آخرین کبریت زندگی‌اش را در یک روز زمستانی خاموش کرد تا کار و تولیدش در گوشه‌ای از خاطره جمعی ما باقی بماند.

 

مهدی حریری

16 (2)

1305 - شهریور 1397

پاکدستی سرمایه‌اش بود و صداقت راز ماندگاری‌اش. پشتکارش بی پایان بود و اخلاق جزء لاینفک حرفه‌اش. او مردی برآمده از مکتب بازار بود و فعالیت‌های خیرخواهانه‌اش در ساخت مسجد، درمانگاه و کمک به ایتام زبانزد همگان. استعدادش در تشخیص طعم و کیفیت چای شگرف بود و کار و تولید برایش همچون سیری معنوی در سفر به اعماق عطر چای. بنیان نهادن شرکت چای مشک بو، جانمایه سال‌ها تجربه و دانسته‌های مهدی حریری پدر تجارت چای در ایران بود. او سفر خود را تا آخرین روزهای شهریور امسال ادامه داد و در یک روز گرم تابستانی چهره در نقاب خاک کشید.

 

خشایار الوند

16 (7)

1346 – اسفند 97

مرگ خشایار، همه اهالی سینما را در آستانه تحویل سال عزادار کرد. او با محبوب‌ترین سریال‌های کمدی در سال‌های اخیر معروف شد و شخصیت‌ها و دیالوگ‌ها و قصه‌هایی که نوشت، در خاطره جمعی ایرانیان باقی ماند. چنان که در متن دست‌نویس‌اش برای سوگ عارف لرستانی مشخص است، در این سال آخر به مرگ فکر می‌کرده است. خشایار قبل از مرگش، بخشی از متن سریال «پایتخت» را به تیم سازنده تحویل داده بود تا در نوروز روی آنتن برود. اما مرگش همه معادلات را به هم ریخت.

 

 

عزت الله انتظامی

16 (6)

1303 – مرداد 1397

کسی نیست جایش را بگیرد. عزت خان «همه فن حریف سینما» بود. هر نقشی می‌گرفت، یک شاهکار تحویل می‌داد. اما جذاب‌ترین کاراکترش، کاراکتر واقعی خودش بود؛ به‌ویژه با آن ادبیات منحصربه‌فردی که برای حرف زدن داشت. «آقای بازیگر» حرف‌هایش را رک و راست می‌زد و نمی‌توانست پنهان‌کاری کند. به همان اندازه که حرفه‌ای بود، «یک‌رو» و «یک‌دل» بود. از معدود کسانی بود که شخصیت و پرستیژ یک اسطوره معاصر را داشت. وقتی می‌خندید، صدای گرم خنده‌اش در هوا می‌پیچید و کسی در جمع نمی‌ماند که لبش به خنده باز نشود. سینما بعد از او کار سختی دارد.

 

بهرام شفیع

16 (1)

۱۳۳۵ - مهر ۱۳۹۷

نامش گره خورده بود به برنامه «ورزش و مردم». برنامه محبوبی که البته در سال‌های آخر از رونق افتاده بود. شفیع شیوه‌ای منحصربه‌فردی در گزارشگری فوتبال و دیگر مسابقات ورزشی داشت. لحن خاص او و آرامش و تسلطش بر بیان، جذابیت گزارش‌هایش را بیشتر می‌کرد. از رونق افتادن برنامه ورزش و مردم، شفیع را آرام آرام به حاشیه برد. او درگیر کارهای اجرایی شد، به فدراسیون هاکی رفت و با روی کار آمدن گزارشگران جوان، میکروفن گزارشگری‌اش را خاموش کرد.

 

  حسین محب‌اهری

16 (5)

1330- دی 1397

عشق به زندگی و هنر شاید بارزترین ویژگی محب‌اهری باشد که دوستان و طرفدارانش از او به یاد می‌آورند؛ هنرمندی که سال‌ها با بیماری‌اش مبارزه کرد و حتی پس از مرگ هم از آن شکست نخورد. حضور پررنگ محب‌اهری در دهه 60 و بعد از آن در برنامه‌های کودک و نوجوان در نقش‌های کوتاه و بلند موجب شده طیف وسیعی از مردم با شخصیت‌هایی که او بازی کرد خاطره داشته باشند.

 

ابوالفضل زرویی نصرآباد

16 (9)

۱۳۴۸ - آذر ۱۳۹۷

روزی که درگذشت در صفحه فرهنگی روزنامه تیتر زدیم: «خزان سرو سبیل‌دار». حتی مرگش هم نمی‌توانست آنقدرها جدی و رسمی باشد. مرد قد بلند و سبیل‌داری که زندگی مدرن ایرانی را به لحظه‌های طنازانه ادبیات کلاسیک پیوند می‌زد و مخاطبش را می‌خنداند. زرویی پدرخوانده بسیاری از طنزنویسان جوان هم‌عصر ماست. شهرام شکیبا برایش نوشته بود: «تو را از خوبرویی آفریدند /  نکویی در نکویی آفریدند و...

 

ناصر چشم‌آذر

16 (11)

1329- اردیبهشت 1397

ناصر چشم‌آذر، آهنگساز ترانه‌های خاطره‌ساز را خیلی‌ها با آلبوم «باران عشق» می‌شناسند، اثری لطیف و شاعرانه که خود درباره آن گفته بود: «باران عشق، اشک مادران داغ دیده جنگ تحمیلی ایران و عراق است که بر مزار پاک گل لاله‌هایشان گریستند و...» در آخرین گفت‌وگوی تلویزیونی‌اش وقتی از او پرسیده شده کار دیوانه‌کننده‌ای که دوست دارد انجام دهد چیست، پاسخ داد: «اجرای یک کنسرت با ۴۰۰ نوازنده».

 

ناصر ملک‌مطیعی

16 (10)

1309- خرداد 1397

اگر بنا باشد از سه چهره معروف و مردمی سینمای پیش از انقلاب نام ببریم یکی از آنها ناصر ملک‌مطیعی است. وی که در بسیاری از فیلم‌ها در نقش آدم‌های لوطی و جوانمرد ظاهر می‌شد، با وجود همه عشق و علاقه‌اش به سینما مدت‌ها از عرصه بازیگری محروم و به شغل‌های غیر مرتبط مشغول بود. ملک‌مطیعی در سال‌های آخر عمر خود پس از ۳۵ سال دوری از سینمای ایران، بالاخره در فیلم «نقش نگار» ساخته علی عطشانی بازی کرد.

 

داریوش شایگان  

16 (3)

1313 -2 فروردین 1397

پیش‌ترها همراه با علامه طباطبایی، «بالا رفتن از نردبان هستی» را به نحوی شهودی تجربه کرده بود. داریوش شایگان از منظری معنویت‌گرا، برای انسان‌هایی که «زیر آسمان‌های جهان» می‌زیستند، تجربیات و نظرات نکویی ارائه می‌داد. با آنکه دل بسته سنت شرقی بود اما هماره خطر «ایدئولوژی‌زدگی سنت» را گوشزد می‌کرد. با شناختی که از مدرنیته و از سنت داشت، انسان ایرانی را دارای «هویت چهل‌تکه» می‌دانست.

 

 

انور خامه‌ای

16 (4)

۱۲۹۵– آبان ۱۳۹۷

نام او را با عنوان «53 نفر» به‌خاطر می‌آورند. آقای خامه‌ای بیشتر از یک قرن زندگی کرد. حتی در سال‌های آخر عمرش پیشنهاد مصاحبه رسانه‌ها را رد نمی‌کرد. خامه‌ای مدعی بود که جلال آل‌احمد را به عضویت حزب توده درآورده است. او ۱۱ کتاب نوشت. مهم‌ترین اثرش کتاب «تجدیدنظرطلبی از مارکس تا مائو» است. بدن ۱۰۲ ساله انور، بعد از مرگ طبق وصیتش برای انجام پژوهش به دانشکده علوم پزشکی دانشگاه تهران سپرده شد.

 

قاسم افشار  

15265426928913983-thumbnail-4 (1) copy

1330-اردیبهشت 1397

قاسم افشار از گویندگان باسابقه صدا و سیما بیشتر از اینکه به‌دلیل سال‌ها فعالیتش در رسانه بین مردم معروف شود به‌خاطر استعفایش معروف شد. وی پس از سال ۸۸ از همکاری با سازمان صدا و سیما کناره‌گیری کرد و هرگز هم دلیلش را به‌طور شفاف بیان نکرد. از قول همکارانش آمده است که قاسم افشار در مدت خدمتش حتی یک روز غیبت یا یک دقیقه تاخیر نداشت و یک گاف یا تپق در خبرخوانی او دیده نمی‌شد.

 

پوران شریعت‌رضوی

5139719 copy

1313 - بهمن 1397

 می‌گویند هم علی شریعتی را تربیت کرده و هم فرزندانش. او دکترای زبان و ادبیات فارسی را در سوربن و به زبان فرانسه خوانده بود. سال‌ها پیش نوشته بود: «سر تولد سوسن و سارا، علی خانه نبود. شب تولد مونا هم که در مشهد زندگی می‌کردیم علی، تهران بود. خلاصه من همیشه به جز جمع و جور کردن چهار بچه و رفتن به سر کار باید امورات علی را هم جمع و جور می‌کردم. در مشهد با چهار بچه بی‌پول بودم و علی در تهران تحت تعقیب ساواک»