درک و شعور ما از تاریخ پایین است
این هم دلایل تاریخی دیگری در خودش نهفته دارد چرا که مردم کشور ما همیشه به خاطر موقعیت سوقالجیشی که داشتهاند، درگیر حفظ جان خود بودند و دغدغه نان داشتند تا بنشینند و تاریخ بنویسند. کسانی که تاریخ را در کشور ما نوشتند، سیاستمداران و حاکمان و فرمانروایان بودند. تاریخ با فشار این افراد نوشته شده است.وقتی از تاریخنگاری صحبت میکنیم درباره آنچه برگرفته از علم تاریخ است، حرف میزنیم بهطور مثال تاریخ متاثر از حوادث و اشخاص است اما جامعهشناسی، بنیادهای اجتماعی را مد نظر قرار میدهد. پس اول باید علوم سیاسی، جامعهشناسی و تاریخ را از هم تفکیک کنیم. اگر میخواهیم مناقشات را در علوم سیاسی بررسی کنیم، بحث مجزایی را باید دنبال کنیم که در حیطه تخصصی ما نیست. تاریخ متاثر از زمان، مکان و انسان است.
هر حادثه تاریخی یک بار رخ میدهد و ایرانیها و مردم ایران به دلیل یک سابقه و پیشینه تاریخی که دارند تاریخ مدون و گذشته پرسابقهای دارند. اما این تاریخ ضبط و ثبت نشده است. یکی از دلایلش را عرض کردم دلایل دیگری هم دارد. مردم این را وظیفه خود ندانستند.درگیر معیشت و دغدغه نان بودند. اقوامی که به ایران هجوم آوردند اعم از مغول، تیموری، سلجوقی و... بیشتر بیابانگرد، صحرانشین و بیگانه بودند که اگر بخواهیم بازه زمانی دو هزار و پانصد سال اخیر را بررسی کنیم، میبینیم که این اقوام بیشتر به دنبال مرتع و جای آبادی بودند تا سر یک سفره آماده بنشینند. ایران یک سابقه تمدنی شهرنشینی وسیعی داشت. این اقوام حمله میکردند و این سابقه را بعد از مدت کوتاهی به نام خودشان ثبت و ضبط میکردند. از این رو با این وضعیتی که ما داریم شما نباید انتظار داشته باشید که عامه مردم تاریخ و خاطرات خودشان را ثبت بکنند.نوشتن تاریخ به شرایطی بستگی دارد و علاوه بر آن زمان، مکان و انسان موثر است. دیدگاه فردی و اغراض شخصی مورخ هم همیشه تاثیرگذار بوده است.
اگر واقعبینانه نگاه کنیم در تاریخ یک نگاه ارزشی وجود دارد. تاریخ علم دقیقی نیست. ما در علوم طبیعی، علوم پایه را علم دقیق میدانیم. یعنی وقتی که در ریاضی میگوییم دو دو تا میشود چهار تا این علم دقیق است که در تاریخ این فرمولها وجود ندارد. مبنای تاریخ علت و معلولی است یعنی تار و پود تاریخ را روابط علل و معلولی تشکیل میدهند. کار درست مورخ هم این است که به دور از قضاوت شخصی و اغراض شخصی تاریخ را بنویسد و در آن تاثیر نگذارد اما مورخ واقعا به آنچه بوده و هست، ایمان صد درصد دارد؟ ارزش عینی مورخ کجاست؟ اینها را نمیشود بهصورت مطلق دید. مورخ تابعی از شرایط زمان خودش است.ما دو بحث در تاریخ داریم. یکی عقل تاریخی و دیگری تعقل تاریخی. با ابراز تاسف باید گفت ما هم در عقل تاریخی ضعیف هستیم هم در تعقل تاریخی.عقل تاریخی به زبان ساده، آن چیزی است که مطالعه تاریخ است. یعنی درک و شعوری که از تاریخ داریم. تعقل تاریخی یعنی به کارگیری تاریخ. ما یک درک و تجربه تاریخی داریم اما آن تجربه را مطالعه نمیکنیم. از سوی دیگر تعقل تاریخی نداریم که آن اشتباهات گذشته را به کار نبندیم.یکی از مشکلاتی که وجود دارد، این است که چرا اینقدر تسلسل داریم؟ چرا اینقدر نظرهای متفاوت وجود دارد؟ چرا نتیجهگیری نداریم؟ به همین دلیل است که سیر تاریخی ما با فکر پیش نمیرود و درک و شعور ما از تاریخ هنوز پایین است. اما آنچه در حال حاضر در غرب اتفاق افتاده مقابل این است.
ارسال نظر