محدودیت مالی بانکداران مرکزی
بله این حقیقت است که با سیاست نرخ بهره نزدیک صفر در اغلب کشورهای پیشرفته(و حتی بالای دو درصد در کشورهای با رشد سریع)، فضای اندکی برای سیاست پولی در جهت مانور در بحران اقتصادی باقی میماند. بهترین ایده این است که فضایی مهیا شود که در آن سیاست نرخهای بهره منفی، موثرتر و کاملتر بهکار گرفته شود. این در نهایت اتفاق خواهد افتاد؛ اما در زمان حال وابستگی بر سیاست مالی چرخشی، سادهانگارانه است. تفاوت سازمانی فاحشی بین بانکهای مرکزی تکنوکرات و قانونگذاران سیاسی که سیاست مالی و هزینهها را کنترل میکنند، وجود دارد. تصور کنید که رکود اقتصادی یک سال یا بیشتر ادامه یابد، درحالیکه سیاست مالی، حتی در بهترین حالت تنها برای تصویب، حداقل چند ماه طول میکشد. در نتیجه از نظر زمانی، این دو با یکدیگر مطابقت ندارند. تفاوت در سلیقههای سیاسی نیز دیگر نکته مهم در سیاست مالی است. در ایالاتمتحده، دموکراتها ممکن است طرفدار برنامههای اجتماعی جدیدی برای کاهش نابرابری باشند؛ درحالیکه جمهوریخواهان احتمالا افزایش هزینههای دفاعی یا حفاظت از مرزها را ترجیح دهند. اگر سیاست مالی پاسخ اساسی به بحران بعدی محسوب نمیشود، پس راهحل چیست؟ بانکداران مرکزی که بهطور جدی درحال آماده شدن برای رکود آینده هستند، باید بهدنبال پیشنهادهایی برای چگونگی پرداخت بهره بر پول، هم در اعداد مثبت و هم در اعداد منفی باشند که راهحل بسیار ظریفی است. اتکای بیش از حد به سیاست مالی چرخشی، در این قرن بهتر از آنچه در قرن گذشته انجام شد، کار نخواهد کرد.
ارسال نظر