روی ردپای تاریخ آذربایجان

  بازدید از اولین بلدیه

صبح زود بعد از صرف صبحانه برای دیدن قسمت‌های دیگر شهر به راه افتادیم. اولین مقصدمان میدان شهرداری تبریز و ساختمان با شکوه آن‌که درست در مرکز شهر تبریز قرار داشت، بود. وقتی به میدان رسیدیم، بیش از هر چیز ساعت زیبا و معماری جالب ساختمان که به دست مهندسان آلمانی به شکل یک عقاب ساخته شده بود، نظرمان را جلب کرد.  از موزه‌‌ دوست‌داشتنی داخل ساختمان بازدید کردیم. موزه‌‌ فرش، موزه دوربین‌های قدیمی و بخشی را که به نمایش آثار باقی مانده از اولین شهرداری تبریز اختصاص داده شده بود، دیدیم و بعد از گرفتن چند عکس یادگاری با ماشین‌های قدیمی روبه‌روی عمارت به سمت مقصد بعدی حرکت کردیم.  از میدان شهرداری به سمت «مسجد کبود» حرکت کردیم. این بنا که در حدود قرن نهم هجری ساخته شده است با کاشی‌کاری‌های آبی‌اش تفاوتی چشمگیر با دیگر بناهایی که دیده بودیم، داشت. متاسفانه بخش‌های زیادی از این مسجد در زلزله‌‌ای قدیمی از بین رفته اما هنوز هم با ایستادن زیر سردرش می‌توان از دور دست‌ها تلاش «خان بیگم خاتون» و «صالحه» که همسر و دختر ابوالمظفر جهانشاه بودند را دید؛ همت و قدرت زنانی که در روزگاری مردانه برای اعتلای حکومت و بهبود زندگی مردم می‌کوشیدند و از خود یادگارهایی جاودان باقی گذاشته‌اند. بعد از دیدن این بنا، به سمت «موزه آذربایجان» که در فاصله بسیار اندکی با مسجد قرار داشت، حرکت کردیم. این موزه که پس از «موزه ملی ایران» مهم‌ترین موزه کشورمان است در خود اشیایی بسیار ارزشمند را جای داده. سفالینه‌ها، اسکلت‌های متعلق به عصر حجر، جواهرات، کتیبه‌ها و در نهایت مجسمه‌هایی از «احد‌حسینی» را که در زیرزمین موزه جای گرفته‌اند و هر کدام به شرحی از زندگی انسان به خصوص در زمان حال می‌پردازند دیدیم و حوالی ظهر از موزه خارج شدیم.

  از ارگ تا مقبره شهریار

بنای تاریخی بعدی که با فاصله کمی از ما قرار داشت، «ارگ تبریز» بود؛ بارو و دروازه‌ای باقی‌مانده از زمان کهن که قرار بوده مسجد باشد، اما به بنایی نظامی تغییر هویت داده است. این بنا تا حوالی دوره قاجار بسیار دارای اهمیت بوده و در آن کارخانه‌ تولید ادوات جنگی و محلی برای آموزش سربازان نیز راه انداخته بودند. از ارگ خارج شدیم و به سمت منطقه «شش گلان» تبریز که در داشتن خانه‌ها و محله‌های اعیانی و قدیمی و آثار باقی مانده از دوران ایلخانان مشهور است حرکت کردیم و خودمان را به «موزه قاجار» رساندیم. این موزه در واقع خانه‌ امیر نظام بود که میراث فرهنگی تبریز با خریدن و مرمت آن علاوه بر نمایش آثار کمک کرده تا معماری این خانه زیبا حفظ شود.  از موزه تا آرامگاه شهریار راه زیادی نبود و خیلی زود به «مقبره‌الشعرا»ی تبریز رسیدیم. قدمت زیاد این آرامگاه و فرصت پیدا کردن مزار شعرا و افراد مشهور دیگر باعث شده بود تا گردشگران بسیاری در منطقه حضور یابند؛ افرادی مانند ظهیرالدین فارابی یا اسدی طوسی (سراینده اثر حماسی گرشاسپنامه) از جمله کسانی بودند که بعد از شهریار بر سر مزارشان رفتیم.  

  سکونت در کندوها

صبح روز بعد سوغاتی‌های خوشمزه‌ای را که از تبریز خریده بودیم برداشتیم و برای دیدن آخرین جاذبه گردشگری سفرمان، به سمت روستای «کندوان» حرکت کردیم.  از تبریز تا کندوان حدود یک ساعت راه بود و پیش از ظهر چشممان به جمال خانه‌های کندویی شکل و دست‌کن کندوان روشن شد؛ خانه‌هایی که در دل آنچه از خشم کوه سهند باقی مانده است ساخته شده‌اند و در جهان نمونه‌هایی کمتر از انگشتان یک دست از آنها پیدا می‌شود. اقامتگاه زیبای کندوان، خوراکی‌ها و عسل‌های معروف برایمان بسیار جالب بود و شنیدن شرح زندگی و شیوه ساختن خانه‌ها از زبان محلی‌ها بسیار دوست‌داشتنی بود. با صرف ناهار در کندوان و پر کردن بخش‌های باقی مانده کوله‌ها از سوغاتی‌های این منطقه اسرارآمیز، سفرمان به تبریز به پایان رسید و برای بازگشت به خانه به تبریز آمدیم تا دوباره با قطار به خانه بازگردیم.