نگاه مترجم
ساختن امید
رابطه او با پدرش تنشزده است و در این بستر جف رویکرد خوشی نسبت به پروژه بلندپروازانه پدرش ندارد. مساله مهم این است که دولیلو در مقابل زندگی مصنوعی که راس نویدش را میدهد هیچ مدینه فاضلهای از زندگی طبیعی ارائه نمیدهد. راوی داستان هم به اتفاقات هولناک زندگی واقعی امروز و دیروز اذعان دارد؛ اما او معتقد است که این زندگی معمولی با تروریسم و جنگ و قحطی و سیل و زمینلرزه تنها چیزی است که انسان دارد. این فرصتی یکه و منحصربهفرد است که جف لاکهارت به داشتن آن و سپس پایان یافتن زندگیاش قانع و راضی است. مساله مهم دیگر موضوعی است که این اواخر در نظرات بعضی مخاطبان ادبیات در دنیای مجازی خواندهام. عدهای معتقدند در آثار دولیلو از جمله همین «کی صفر» چیز خاصی نمیبینند. میگویند هر بار به امید این که بفهمند حرف دولیلو چیست اثری از او را خوانندهاند و ناامید شدهاند.
این درست است که «کی صفر» و حتی «نوفه سفید» تعلیق یا جذابیت پیرنگ به مفهوم عرفی آن ندارند اما موضوعی که نباید از آن غافل ماند نوع رویکرد نویسنده به زبان است. در «کی صفر» نوعی طنز هست که به جای موقعیت زاییده زبان است. نمیتوان در ترجمه این طنز را حذف کرد. درک این طنز یا درک زبان غیرمستقیم اثر مستلزم آشنایی با نقد ادبی و بعضی مفاهیم و معنای بعضی اصطلاحات جدید ادبی در چند دهه گذشته است. دولیلو جایی که نمیخواهد حرفش را بزند، پرگویی میکند. اما در صحنه پایانی رمان جایی که جف در اتوبوسی شلوغ نشسته نور خورشید و صدای فریاد و گریه یک کودک برایش کافی است. ما تا به امروز نتوانستهایم دنیای چندان نویدبخشی بسازیم. آینده امیدی در بطن ندارد، اما اگر قرار است چیزی بسازیم این چیز نباید دنیایی دیگر و تکرار اشتباهی دیگر باشد. باید همان چیزی را که هنوز برایمان باقی مانده بسازیم. به این بازسازی نیز با توجه به مسیری که میرویم امیدی نیست، اما باور جف این است که این تنها چیزی است که داریم.
ارسال نظر