بورس مستعد صعود پاییزی
در حالحاضر در مرحله گذار در بورس قرار داریم. از طرفی هنوز سایه ریسکهای سیاسی و سیستماتیک بر بازار سنگینی میکند و ریسک جنگ همچنان وجود دارد اما از طرف دیگر و فارغ از این مساله اهالی بازار و سرمایهگذاران طی سه،چهار سالاخیر بهشدت به بازار سهام و محیط سرمایهگذاری بورس بیاعتماد شدهاند و این بیاعتمادی بعد از اتفاقهایی که در ۱۷ اردیبهشت ۱۴۰۲ افتاد و بعد از آن در مورد قیمتگذاری دستوری، افزایش نرخ بهره، ثابت نگهداشتن نرخ نیما و... تکرار شد، این بیاعتمادی تشدید شد و بازار در حالحاضر به مرحلهای رسیده است که گفتاردرمانی و قول و وعده تاثیر آنچنانی در وضعیت ندارد و در این دوره گذار، حرفهایی که در کابینه چهاردهم زده میشود و حمایتهایی که بهصورت لسانی از بازار میشود، خوب است منتها برای اینکه واقعا شاهد تغییر روند و بازگشت اعتماد سهامداران باشیم باید یکی دو سیگنال به بازار داده شود. برای مثال باید کاهش تدریجی نرخ بهره در بازار مشهود باشد یا افزایش نرخ نیما و کاهش چندنرخیبودن ارز دیده شود. نرخ فروش ارز شرکتها باید به نرخ بازار آزاد نزدیک شود.
در مورد قیمتگذاری دستوری بهنظر میرسد دولت کار بسیار سختی پیشرو دارد. از طرفی تمام وزرای اقتصادی نظر به کاهش قیمتگذاری دستوری و حذف آن دارند، منتها این موضوع باید در عمل دیدهشود. در مورد نرخ خوراک پتروشیمیها هنوز هم ابهام وجود دارد و با وجود ابطال مصوبه، وزارت نفت باید در این مورد موضع خود را مشخص کند.
در کل بهنظر میرسد علاوهبر این قول و وعدهها و اینکه خیلی از متولیان اقتصادی بر اولویتبودن بورس تاکید میکنند، کافی نیست و باید چند نشانه عملی را سرمایهگذاران ببینند تا دوباره اعتماد برگردد و شاهد برگشت روند باشیم. باید قبول کرد که دولت چهاردهم تازه شروع بهکار کرده و فعلا وزرا درگیر انتصابات و تعیین معاونان خود هستند و نمیشود انتظار داشت حداقل در شهریور ماه تصمیمی اساسی گرفتهشود، ولی تحرکاتی حداقل در مصاحبهها دیده میشود و برای اولینبار است که میبینیم برای مثال وزیر اقتصاد در مصاحبه خود اول از همه به بازار سرمایه میپردازد. بهنظر میرسد نباید انتظاری در کوتاهمدت داشت اما کافی است سرمایهگذار چند نشانه ببیند تا بتواند دوباره به بازار اعتماد کند و زمانیکه این اعتماد برگردد، در کنار قیمتهای جذاب، ارزش بازار بسیار پایین قرار میگیرد و بازار مستعد صعود در پاییز است.
همانطور که بارها و بارها تکرارشده، بازار سرمایه انعکاسی از شرایط کلی اقتصاد کشور است و دولت با کاری سخت و چندبعدی مواجه است. در صنایع مختلف مشکل قیمتگذاری دستوری را داریم، سیاستی که طی سه سالاخیر جواب نداده و به اهالی بازار سرمایه لطمه جدی زدهاست. در بحث انرژی، نرخ خوراک و مطالبات نیروگاهها مباحث جدی مطرح است که بعید بهنظر میرسد دولت بتواند آن را در کوتاهمدت حل کند.
نرخ بهرهای که یکشبه بالا رفته، به این سادگی پایین نمیآید و در این بخش هم باید تصمیم پیچیدهای گرفته شود. تکتک وزرا درخصوص بازار سرمایه با یک پروژه پیچیده مواجه هستند و حتی اگر اولویت اول آنها باشد و بخواهند بخش زیادی از انرژی خود را صرف این موضوع کنند بازهم به زمان نیاز دارند تا مشکلاتی که طی چند سال بهوجود آمده و بسیار پیچیدهشده را حل کنند، بنابراین انتظار اینکه در کوتاهمدت مسائل حل شود، نمیرود اما بحث اول برگشت اعتماد است. سهامداران به دلیل تجربیات تلخ مخصوصا یک سالاخیر بر این باورند که دولت دست در جیب سهامداران میکند و عمدتا در سیاستگذاریهای خود بازار سرمایه را نادیده میگیرد، کافی است این تغییر پارادایم را در سیاستگذاریهای دولت چهاردهم ولو اندک مشاهده کنیم و در این شرایط بهنظر میرسد با نشانههای کوچک هم میشود شاهد برگشت اعتماد سهامداران بود.