ریسک‌های گوناگون، بازار‌های مالی را به مدت طولانی درگیر کرده و باعث می‌شود پیش‌بینی‌پذیر بودن بازارهای مالی کاهش یابد؛ چرا که بازار کارآ به بازاری گفته می‌شود که عوامل موثر قابل پیش‌بینی داشته باشد و در ارزش شرکت‌ها و ارزش بازارها اعمال شود. با این حال باید اظهار کرد که بخشی از بیش‌واکنشی بازارهای مالی، از جمله بازار سهام، به ماهیت اقتصاد برمی‌گردد و بخشی دیگر به عوامل خارجی اقتصاد مربوط است. نرخ ارز که متغیر و پارامتری تاثیرگذار بر بازار سهام است، غالبا از محل شوک‌های خارجی ازجمله تحریم، تشدید نااطمینانی‌ها بر اثر تحولات بین‌المللی و کاهش صادرات می‌تواند بازارهای مالی داخلی را تحت‌تاثیر قرار دهد.

به میزانی که بازارهای مالی اثرپذیری بیشتری از عوامل خارجی در قالب شوک‌های غیر‌سیستماتیک و بعضا سیستماتیک  داشته باشند بازار می‌تواند نسبت به تحلیل‌های بنیادی بی‌تفاوتی نشان دهد یا دچار بیش‌واکنشی شود. از این‌رو تاثیرگذاری بازارهای مالی داخلی بر نرخ ارز بر کسی پوشیده نیست. بحث دیگر این است که در نرخ‌های سیاستی و ابزارهای سیاستگذاری یک انفعال خاصی احساس می‌شود. به‌طور مثال، در شرایطی که نرخ تورم ۳۰ یا ۴۰‌درصد است، با زمانی که نرخ تورم حدود ۱۰‌درصد است، تفاوت چندانی در نرخ بهره بدون ریسک دیده نمی‌شود. زمانی که تفاوت آن‌چنانی در نرخ بهره بدون ریسک مشاهده نمی‌شود، به این معناست که سیاستگذار نمی‌تواند واکنش بهینه به شرایط اقتصاد کلان با ابزارهای حال حاضر از خود نشان دهد و نهایتا شوک‌ها بیش از حد بازارها را درگیر می‌کنند.

در صورتی که بازار پس از شوک‌های گوناگون سریع‌تر به تعادل برسد و واکنش‌های زود حل‌شونده به بازارهای مالی تزریق شود، حل شدن شوک‌ها به صورت فرسایشی نخواهد بود و رسیدن به حالت تعادل تسریع پیدا می‌کند. به‌فرض اگر بازار به لحاظ اندازه، ضریب نفوذ و حجم معاملاتی عمق بیشتری داشته باشد، امکان تعدیل بازار پس از اصابت شوک‌ها افزایش پیدا خواهد کرد. مادامی که به هر دلیلی اجازه تعدیل بازار از طریق دامنه نوسان و حجم مبنا داده نشود، موجب می‌شود بازار واکنش طولانی‌تری به ریسک‌ها داشته باشد.