معرفی ۲۰ ریسک کلیدی در حسابرسی داخلی
ریسک شماره ۱۲: محیط کسبوکار و قوانین گمرکی
محرکها: محیط کسبوکار جهانی بهدلیل تحولات سیاسی و اقتصادی، بهطور پیوسته در حال تغییر است. بهعنوان نمونه، میتوان به تحولات اخیر به این شرح اشاره کرد: الف) بیثباتی در سیاستهای تجاری ایالات متحده مانند افزایش سیاستهای حمایتگرایانه (سیاست اقتصادی جلوگیری از تجارت بین کشورها از طریق وضع تعرفه بر کالاها) یا لغو موافقتنامههای تجاری، ب) تاثیر برگزیت (خروج بریتانیا از اتحادیه اروپا) بر حجم دادوستد بین بریتانیا، سوئیس، اتحادیه اروپا و سایر کشورها و احتمال ضرورت نیاز به تصویب موافقتنامههای قانونی جدید درخصوص تبادل کالاها و تغییرات بهای تمامشده محصولات این کشور، ج) تاثیر انتقال سود از کشوری به کشور دیگر برای کاهش ضرایب و پایههای مالیاتی سازمانهای تجاری و چندملیتی بهدلیل کاهش مشوقهای مالیاتی برای فعالیتهای بینالمللی و د) افول چشماندازهای رشد بینالمللی در سازمانها در نتیجه افزایش موانع تجاری و سیاستهای اقتصادی درونگرایانه.
نقش حسابرسی داخلی:حسابرسان داخلی با توجه به این موارد میتوانند سازمان را درخصوص مدیریت اثربخش ریسکهای مرتبط با محیط کسبوکار و قوانین گمرکی یاری کنند: الف) بررسی مستقلِ ریسکها و تاثیر موافقتنامههای تجاری جدید یا نقض آن (مانند برگزیت) بر سازمان، ب) تسهیل بحث و تبادل نظر درونسازمانی و شناسایی چالشهای مرتبط با محیط کسب وکار که سازمان با آن مواجه است، ج) کمک به سازمان در جهت توسعه و تدوین برنامههای کسبوکار برای کمیسازی هزینههای بالقوه و ارزیابی ریسکهای ناشی از تغییر در موافقتنامههای تجاری، د) بررسی همراستایی و رعایت قوانین.
الزامات حسابرسی داخلی:حسابرسان داخلی در راستای خلق ارزش افزوده برای سازمان باید موارد زیر را مدنظر قرار دهند: الف) کسب درک صحیح از تحولات آتی در محیط کسبوکار جهانی، ب) کسب آگاهی درخصوص موافقتنامههای تجاری، عوارض گمرکی و مالیات بر واردات مربوط به کشورهای طرف معامله سازمان، ج) توانایی ارزیابی و تجزیهوتحلیل جامعِ ساختارهای پیچیده زنجیره تامین جهانی و ارزیابی تاثیر عوارض گمرکی و موافقتنامههای تجاری بر سازمان؛ د) استفاده از نتایج حاصل از حسابرسیها به منظور ارزیابی ریسک و فرصتهای تجاری تاثیرگذار بر سازمان.
ریسک شماره ۱۳: همراستایی عملیات با اهداف و راهبرد سازمان
محرکها:در سالهای اخیر بهواسطه ظهور محرکهایی مانند افزایش بازارهای جهانیشده، دیجیتالیسازی، انقلاب چهارم صنعتی و اینترنت اشیا (که در قسمتهای قبل به تفصیل مورد بحث قرار گرفتند)، کاهش رشد اقتصادهای غربی و ورود رقبای جدید به بازار با مدلهای کسبوکار نوآورانه، تغییرات گسترده و همهجانبهای در کسبوکارها بهوقوع پیوسته است.
در اقتصاد پویای مدرن، سازمانها باید بهصورت فزاینده خود را با تغییرات مطابقت داده، راهبرد خود را برای کسب اطمینان از تطابق سازمان با روندهای کنونی و آتی بازار مورد تجزیهوتحلیل قرار داده و همراستایی کامل خود با نیازهای مشتریان را حفظ کنند. تحول عمده کسبوکار بر راهبرد و عملیات سازمان نیز تاثیر میگذارد و این موضوع، بر ضرورت ارزیابی ریسکهای جدید و پیادهسازی یا اصلاح کنترلهای داخلی برای کاهش موثر این ریسکها میافزاید. در اغلب اوقات، تلاشهای صورت گرفته برای ایجاد تغییرات راهبردی، فاقد توجه به انجام بازبینیهای ضروری برای اطمینان از تطبیق کفایت کنترلهای داخلی با مدلهای جدید کسبوکار است. حسابرسی داخلی دیدگاه منحصربهفردی به تغییرات راهبردی میبخشد و باید در نوآوریهای راهبردی کلیدی و پیادهسازی پروژههای تحول کسبوکار، حضوری فعالانه داشته باشد.
سازمان هنگام پیادهسازی اهداف راهبردی باید علاوهبر تاثیر مدل عملیاتی خود و تغییرات آن، میزان اثربخشی پیادهسازی راهبرد خود را نیز مورد توجه قرار دهد. برای مثال، حسابرسی داخلی باید این سوال را مطرح کند که آیا راهبرد تعریفشده، در زمان پیادهسازی تغییر یافته یا جایگزین شده است یا خیر. بهمنظور درک بهتر علل ریشهای تغییر و تاثیر احتمالی آنها، راهبردهای نوظهور شناسایی شده باید مورد ارزیابی قرار گیرند.
نقش حسابرسی داخلی: در این مسیر، حسابرسی داخلی چنین وظایفی را برعهده دارد: الف) ارزیابی همراستایی تخصیص منابع با اهداف و نوآوریهای راهبردی کلیدی سازمان؛ ب) اجرای حسابرسی فرآیندهای توسعه راهبرد. به عنوان نمونه، تدوین راهبرد را ارزیابی کرده، موفقیت در میزان تبدیل راهبرد به اهداف و شاخصهای کلیدی عملکرد قابل ارزیابی را مورد بررسی قرار داده و دستیابی به اهداف و مطلوبیت نحوه عملکرد را بررسی کند؛ ج) ارزیابی تفاوت بین راهبرد تعریف شده و راهبرد پیادهسازی شده در عمل و همچنین راهبرد نوظهور، در کنار ارزیابی اثربخشی پیادهسازی استراتژی نوظهور در برابر عملکرد واقعی؛ د) بررسی فرآیندهای مدیریت تغییر در حوزههای عملیاتی که تاثیر زیادی از تحولات کسبوکار پذیرفته و شاید با کارکرد حسابرسی داخلی ارتباط پیدا نکنند؛ به عنوان مثال، حوزههای فناوری اطلاعات و مدیریت داده؛ هـ) مشارکت بیشفعالانه در فعالیتهای مدیریت ریسک بنگاه در کنار مدیران اجرایی و مدیران ریسک بهمنظور ارائه بینشهایی درباره ریسکهای راهبردی و عملیاتی نوظهور و در صورت لزوم، برنامهای برای یکپارچهسازی و توجه به تمامی موضوعات در برنامه حسابرسی سالانه.
ارسال نظر